رجانیوز - اما برای اینکه بدانیم ماجرا از چه قرار است باید کمی برگردیم به عقب، به
چهارم بهمن ماه سال گذشته که خبری با این عنوان روی خروجی همین رسانهها
قرار گرفت: ۱۰۰ کتابفروشی در تهران طی یک سال گذشته تعطیل شدهاند!
در منگنه مانتو فروشان یا در حسرت رانت قطع شده؟
ماجرا
از این قرار بود که مدیران چند انتشاراتی، شهردار منطقه شش را به کافه
کتاب ویستار دعوت کردند تا با او از مشکلاتشان بگویند و از او بخواهند کمک
کند تا از«منگنه طلافروشان و مانتوفروشان» بیرون بیایند اما ادعایی که مدیر
نشر ثالث در این جلسه مطرح کرد مهمتر از متن شد و به سرعت در فضای خبری
منتشر شد. ادعایی که خبر از تعطیلی ۱۰۰ کتابفروشی طی یکسال گذشته می داد و
البته سریعا از طرف مدیران وزارت ارشاد با ارائه آمار و ارقام تکذیب شد.
«حسن
کیائیان» مدیر نشر چشمه یکی از حاضران در آن جلسه بود و به همراه مدیران
نشرهای ثالث، آبی، رود، گیتاشناسی و مدیر آموزشگاه ایده و مدیر کتابفروشی
ویستار از وضعیت بد اقتصادی فرهنگ نالیده و شرایط را به گونهای ترسیم کرد
که گویی چاره ای جز تعطیلی ندارند.
این ادعا که با چاشنی دلسوزی
برای فرهنگ و هنر ایران همراه شده بود بهانهای شد تا دوباره عرصه برای
تخریب فضای فرهنگی کشور باز و پیرامون محدودیتهای موجود برای فعالیت های
فرهنگی و هنری سخن ها گفته شود و پیشاپیش برای کتابفروشی هایی که می
خواستند از فشار اقتصادی تعطیل شوند، مجلس ترحیم برگزار گردد.
اما
این همه حقیقت نبود. گذشت زمان ثابت کرد که این فضا سازیها رنگ و بوی
واقعیت نداشته است. کتابفروشیهایی که برای تعطیلی خود روزشمار آه و ناله
راه انداخته بودند بعد از کارساز نشدن راه حلشان به فعالیت خود ادامه دادند
و انگار نه انگار که قرار بوده تعطیل شوند. یکی از مسئولان وزارت ارشاد
این اقدام هماهنگ چند کتابفروشی را تلاش تبلیغاتی برای فرار از تخلفات
اداری و صنفی دانسته بود. گذشته از آن معلوم شد که نشر چشمه بعنوان یکی از
پیش قراولان این بازی رسانه ای دارای پرونده های متعدد قضایی در اين زمينه
نيز هست.
اين در حالي بود كه اين ناشران مدعي بودند تاكنون به دليل
خدمت به فرهنگ در عرصه نشر حضور يافته اند و از اين پس امكان حضور آنها در
اين عرصه وجود ندارد و حال آنكه گویا این ناشران پس از حذف یارانه کاغذ که
در دوران اصلاحات بی حساب و کتاب از آن بهرهمند بوده اند و همچنین آغاز
هدفمندی یارانهها، با کاهش سود مواجه شدهاند و ترجیح داده اند از عرصه
فرهنگ اسباب کشی کنند اما بدشان نيامده است ژست فرهنگ دوستی و روشنفکریشان
هم حفظ شود.
«چشمه»ای که در نمایشگاه خشک شد
اما
ماجرای انتشارات چشمه به همین جا ختم نشد. این انتشارات که پرونده اش به
هیئت رسیدگی به تخلفات وزارت ارشاد ارجاع داده شده بود مورد لطف مسئولان
نمایشگاه قرار گرفت و قرار شد در بیست و پنجمین نمایشگاه بین المللی حضور
داشته باشد. اما چندی بعد با صادر شدن حکم این انتشارات در قوه قضائیه این
امکان لغو شد و نشر چشمه اجازه حضور در نمایشگاه را پیدا نکرد.
داریوش
رضوانی، قائم مقام رئیس نمایشگاه بیست و پنجم کتاب تهران در گفتوگوبا
فارس درباره حضور ناشران تعلیقی در نمایشگاه کتاب تهران گفت: هر ناشری که
برایش حکم قضایی صادر شده باشد نمیتواند در نمایشگاه حاضر شود از این رو
نشر چشمه نمیتواند در نمایشگاه بیست و پنجم کتاب تهران حضور یابد.
با
قطعی شدن غیبت نشر چشمه در نمایشگاه کتاب، رسانه هایی که قبلا هم در
نالیدن از منگنه مانتو فروشان با این نشر هم ناله شده بودند دوباره دست
بکار شدند و از رسانه های ضد انقلاب هم کمک گرفتند، تا هجمه سنگینی را به
وزارت ارشاد و نمایشگاه بیست و پنجم وارد کنند. خود این انتشاراتی هم بیکار
نبود و با انواع و اقسام مظلوم نمایی ها سعی داشت دلیل اصلی اخراجش از
نمایشگاه را مخفی کند: تخلف، بی قانونی و پرونده قضایی! و حال آنكه اين
انتشارات چند ماه پيش خود اعلام كرده بود كه بدنبال پايين كشيدن كركره
انتشاراتش است و ديگر تمايلي به فعاليت در حوزه نشر ندارد.
واکنش به عدم حضور در نمایشگاه: پروپاگاندای اینترنتی با طعم «چشمه»
اما
انگار مسئولان نشر چشمه تصمیم ندارند تا به قانون احترام بگذارند و پای
لرز تخلفات خود بنشینند؛ مسالهای که در صفحات این نشر در شبکههای اجتماعی
نظیر فیسبوک قابل مشاهده است. مسئولان این انتشارات با سوءاستفاده از
مطالب احساسی و تلاش برای جوزدگی فضای فرهنگی کشور، تبلیغات فراوانی را
برای منصرف کردن مخاطبان کتابخوان از حضور در نمایشگاه کتاب و جذب آنان به
سمت فروشگاه خود انجام دادند.
نشر چشمه به صراحت تلاش کرد تا
فروشگاه خود در خیابان کریمخان زند تهران را كه از بي رونقي شديدي رنج مي
برد،با تخفیفات گسترده، دعوت از نویسندگان مشهور و همچنین تبلیغات فراوان
به آلترناتیوی برای نمایشگاه کتاب تبدیل کند تا شايد اين بهانه و دعواي
زرگري براي حضور در نمايشگاه كتاب بهانه اي شود براي كسب درآمد و سود بيشتر
در اين ميان. مسالهای که البته به جز اندک مخاطبان خاص این انتشارات،
واکنش مثبتی از سوی خیل عظیم کتابخوانان کشور نداشت.
وقتی تخلف با چاشنی ابتذال همراه میشود
نمایشگاه
بین الملی کتاب تهران جای انتشاراتی های متخلف و دارای سابقه محکومیت
قضایی نیست. این گزاره ساده وقتی در محاق قرار میگیرد که از یک سو در
برخورد قضایی با ناشران متخلف و متمرد از قانون تعارف می شود و از سوی دیگر
وزارت ارشاد همیشه در اجرای قانون درباره آنها کوتاه می آید. نشر چشمه یکی
از انتشاراتی هایی است که بدترین کتاب های ممکن در عرصه ادبیات را منتشر
می کند و از پرداختن به داستان های مبتذل هیچ ابایی ندارد.
«من و
عاشقم توی وان دراز کشیده ایم و تن سپرده ایم به گرمای ملایمی که از وان
برمیخیزد و آرام آرام سیگارهایمان دود میکنیم... عاشقم میگوید بهتر است
از وان بیرون بروم چون ممکن است سرما بخورم. برای درک بهتر این بخش از
داستان می توانید رجوع کنید به فیلم...» اینها بخشی از یکی از کتاب هایی
است که انتشارات چشمه منتشر کرده است. البته اگرچه از انتشار همین چند خط
هم شرمساریم اما قطعا مواردی بدتر از این را در کتابهای دیگر این نشر پیدا
خواهید کرد. حال با این انتشاراتی چه باید کرد؟
برخورد با نشرهایی
از این دست که فضای فرهنگ و هنر کشور را مسموم می کنند نباید به نمایشگاه
کتاب تهران محدود شود. اگر این نشر متخلف است و اگر کتابهایش فاقد ضوابط
اخلاقی است، دیگر تعارف و مسامحه چرا؟ حذف این نشر از نمایشگاه کتاب تهران و
استقبال همچنان پرشور مردم از این نمایشگاه نشان داد که تعداد قلیل نشرهای
متخلف، سهم کمی از بازار کتاب دارند و اگر با همه آنها هم برخورد قانونی
صورت گیرد خللی در چرخه نشر و کتابخوانی کشور بوجود نخواهد آمد.
مدارا با نظر مخالف و حتی غلط آری؛ نشر کتاب مبتذل به هیچ وجه!
شاید
برخورد با این دست انتشارات برای برخی حمل به محدود کردن فضای نقد شود،
اما با مراجعه به یکی از فرمایشات مقام معظم رهبری که اتفاقا پس از بازدید
از نمایشگاه کتاب ایراد شده است می توان مرز دقیق و مشخصی را در این مورد
پیدا کرد. اگر حوصله کنید و چند خط زیر را بخوانید این مهم دستتان خواهد
آمد:
من به آقايان مسئوولان مسائل فرهنگى هم دائماً اين نكته را
گفتهام و باز هم مىگويم كه ما بايستى بدانيم يك دولت، همچنان كه نسبت به
بسيارى از امور مردم مسؤول است -كلكم مسؤول عن رعيته- مسؤول وضع معيشتشان،
وضع اقتصادشان، وضع سياستشان، وضع فرهنگشان، وضع تحصيلاتشان، وضع
بهداشتشان؛ مسؤول وضع ذهنشان هم هست. يعنى اگر ديديم كه فرضاً در جامعهى
ما كتابى هست كه هنرش فقط اين است كه احساسات جنسى را در جوانان تحريك كند،
اين مضرّ است. اين را نمىشود به عنوان اينكه يك فرآوردهى فرهنگى است،
آزاد بگذاريم كه هر كه خواست، توليد و عرضه كند؛ نه، اين بحثِ خواست نيست؛
مثل مواد مخدّر است. مواد مخدّر هم خيلى طالب دارد. خيلي ها هستند كه اگر
شما مواد مخدّر را به آنها داديد، استقبال مىكنند و مصرف مىكنند؛ اما بعد
كه معتاد شدند، شما را لعنت مىكنند. خيليها هستند كه اگر مواد مخدّر را
از آنها بگيريد، ممكن است با شما دست به يقه هم بشوند؛ ولى بعد كه با اين
كار توانستند از آن بيمارى نجات پيدا كنند، شما را دعا خواهند كرد.
بنابراين، خواست، يك امر مطلق نيست؛ آن خواستى كه بر طبق مصلحت است، مطلوب
است. تشخيص مصلحت هم به عهدهى آن كسى است كه مسؤول است.
البته
مطلبى كه در مورد تحريك احساسات جنسى گفتم، فقط يك مثال است؛ در زمينههاى
سياسى هم همينطور است. اگر فرض كنيم كتابى باشد كه در آن انواع و اقسام
دروغ ها به شكل گمراه كنندهاى هست و شما هم الان امكان نداريد كه به اين
دروغها پاسخ بدهيد، اين بايد جلوش گرفته شود.
البته جلوِ نظرات غلط
را نبايد گرفت. نظرات غلطِ فلسفى، اجتماعى و گوناگون اشكالى ندارد كه به
داخل جامعه بيايد و نقد شود؛ اين خوب است. جلوگيرى از نظرات غلطِ فلسفى
موجب مىشود كه كسانى خيال كنند اين نظرات درست است؛ اين عكس مطلوب اثر
خواهد گذاشت. نه؛ طرح نظرات فلسفى، اجتماعى، سياسى - آنهايى كه يك نظريه
است - اشكالى ندارد.
به نظر من در باب نظريهپردازى نبايد محدوديتى
وجود داشته باشد. بيشتر بايستى براى نقد و ارزيابى و جدا كردن سره از
ناسره همّت شود؛ اما در زمينهى كار عملياتى، بايد جلوِ كتابهاى مضرّ را
گرفت. ما كتاب عملياتى داريم. كتاب عملياتى اين است كه عملاً يك نفر را
دچار مشكل مىكند؛ مثل همان احساسات جنسى كه اوّل گفتم. اينجا بحث نظريه
نيست. اين كسى كه خواند، خودش به طور طبيعى تحت تأثير قرار مىگيرد. جلوِ
اين را بايد گرفت؛ اين اصلاً چيز قابل نقدى نيست. اين ملاك است؛ يعنى آن
نوشتهاى كه وقتى وارد بازار فرهنگ شد، مشغول عمليات مىشود و قابل اين
نيست كه به آن جواب داده شود، مضرّ است و بايستى جلوش را گرفت.»( گفتگو با
خبرنگار صدا و سیما پس از بازدید از یازدهمین نمایشگاه بینالمللی كتاب)
حالا
باید دید این همه تاکیدی که حضرت آقا درباره برخورد با کتابهای مضر دارند
چه زماني توسط مسئولان عملیاتی میشود و بازار ۵ میلیونی نمایشگاه کتاب از
این مسمومیت نجات پیدا میکند.