فارس، «محسن نفر» آهنگساز، نوازنده تار و سهتار مدتی پس از ارتحال امام
خمینی (ره) آلبوم موسیقی «یاد یار» را با صدای حسامالدین سراج در حالی
منتشر کرد که آثار متعددی دیگری با این خواننده مطرح کشورمان به اجرا در
آورده است.
وی در این آلبوم آهنگسازی، سرپرستی گروه و تکنوازی تار
را به عهده میگیرد، این اثر در برگیرنده اشعار مولانا، حافظ و اشعار امام
خمینی (ره) است که در رثای بنیانگذار جمهوری اسلامی اثری ماندگار میشود.
«محسن
نفر» آهنگهای این آلبوم را قبل از ارتحال امام (ره) میسازد و کشف آن را
در دفتر آهنگهایش، محبت و توجهی از سوی خدا به مناسبت ارتحال امام
میداند. نفر، از همان دوران کودکی در خانوادهای رشد میکند که مسائل
انقلابی برای او حائز اهمیت بوده تا جایی که نوجوانی بیش نبود که محمدرضا
شاه پهلوی از هنرستان عالی موسیقی ملی بازدید میکند، هنگامی که شاه وارد
میشود «نفر» تنها کسی است که مینشیند، تار میزند و اهمیتی به حضور شاه
نمیدهد.
این تار نواز کشورمان در خاطرهای دیگر از آن دوران یاد
میکند: روزی هویدا نخست وزیر هم به این هنرستان میآید و بعد از ورود به
کلاس با بیاعتنایی من روبهرو میشود که حتی تا نیمه هم بلند نشدم؛ هویدا
نگاهی از سر غضب کرد و ماجرا را از مدیر مدرسه جویا شد. ممتاز و برجسته
بودن من در مدرسه، مدیر را مشغول به بهانههای مکرر کرد.
امروز
«نفر» تنها لطف و عنایت خداوند را واسطهای میداند که توانسته از آن شرایط
جان سالم به در ببرد. آلبومهای «یاد یار»، «وصل مستان»، «باغ ارغوان» و
«شمسالضحی»، «فکر نو»، «یاس»، «خاکستری آبی» و... را در کارنامه خود دارد.
آنچه در ذیل میآید ماحصل گفتوگوی خبرنگار موسیقی فارس با این آهنگساز
پیشکسوت کشورمان در محل خبرگزاری فارس است:
اولین
سوالی که در مواجهه با حضرتعالی پیش میآید یک جور تفاوت شما با دیگران در
این حوزه است چون شما پایبندی جدی به شعائر مذهبی دارید و آن را هم ابراز
میکنید. بد نیست ابتدا از همین جا شروع کنیم.
در گذشته
ارتباط موسیقی با مذهب خیلی بیشتر و نزدیکتر از دوره کنونی بود. شما می
دانید که در دوره صفویه شاهعباس (اگرچه ظلمهای زیادی هم داشت) با
تلاشهای خود سبب شد تا علمای شیعه استقرار یابند و ستارههای برجستهای
همچون میرداماد، شیخبهایی، ملاصدرا، ملامحمدتقی مجلسی، ملامحمد باقر
مجلسی در این دوره ظهور کنند.
البته در این دوره اگرچه موسیقی تحریم
میشود اما نغمات و آواهای کنونی میراثدار آن دوران است که از کانال
تعزیه و گسترش مراسم تعزیهخوانی، ماندگار و جزء میراث غنی ما شد.
اساتید
تعزیه که افرادی خوشآوا و خوش صدا بودند توانستند همه فرهنگ و هنر
موسیقی را در قالب نغمات و تعزیهخوانی حفظ کرده و دوباره منتقل کنند و به
گونهای آن را دوباره احیا کردند. در دوره زندیه و خصوصا در زمان قاجارها
اگرچه موسیقی کوچهبازار هم متداول میشود اما فرهنگ موسیقی تعزیه با طهارت
و پاکی خود ادامه می یابد هرچند این امر در دوره پهلوی کم فروغ شد و شکاف
با موسیقی مذهبی عمیقتر شد تا جایی که موزیسینها و هنرمندان با مذهب کاری
نداشتند. در این زمان و با استفاده از این خلا غربیها توانستند هنر خود
را بیشتر در کشور ما ترویج داده و به نوعی با تجددگرایی مردم را از مذهب
دور کنند.
علیرغم وجود این فضا در عرصه موسیقی شما چگونه وارد این عرصه شدید؟
من در یک خانواده مذهبی بزرگ شدم و پدرم طبعا با فعالیت من در زمینه موسیقی موافق نبود.
شغل پدرتان چه بود؟
شغل آزاد داشتند.
خودتان در آن دوره با خانواده هم عقیده بودید؟
نفر:
بله. خودم اعتقادات مذهبی داشتم و اساسا یکی از گرفتاریهایم با خودم این
بود که ورودم به موسیقی کار درستی است یا نه. با این حال پس از جلب موفقت
والدینم به مدرسه موسیقی رفتم و با بررسی حلیت آن به آموزش در این عرصه
پرداختم.
در مدرسه نماز هم میخواندید؟
در
اولین سال تحصیلم به سختی میتوانستم در مدرسه نماز بخوانم. جایی در
پستویی پیدا می کردم تا بتوانم نمازم را بخوانم. آن زمان اگر کسی مذهبی بود
به او امل میگفتند و تخریبش می کردند. تا اینکه پس از دو سال از تحصیلم
مسجدی در نزدیکی مدرسه و در خیابان جمهوری پیدا کردم که برای نماز خواندن
به آنجا میرفتم.
با 7 سال تحصیل در مدرسه موسیقی و فارغالتحصیل
شدنم انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. هر چند در میان اهالی موسیقی آن زمان
روحیه مذهبی کمتر دیده میشد اما علاقهمندی من به دلیل توجه خانواده به
ائمه اطهار بیشتر بود.
مشهور است یکی دو جایی هم اعتراضتان را به رژیم سابق نشان داده بودید.
بله.
روزی «محمدرضا شاه» پهلوی از هنرستان عالی موسیقی ملی دیدن کرد. هنگامی که
شاه وارد مدرسه شد من تنها نفری بودم که با ادامه نواختن تار اهمیتی به
حضور او ندادم. در مورد هویدا هم این اتفاق افتاد. یک روزی «هویدا» نخست
وزیر وقت به هنرستان موسیقی آمد و بعد از ورود به کلاس، من به او اعتنایی
نکردم. هویدا هم نگاهی از سر غضب کرد و ماجرا را از مدیر مدرسه جویا شد.
ممتاز و برجسته بودن من در مدرسه و کار کلاسی مدیر را از اصل ماجرا دور
کرد.
در مدرسه چه سازی مینواختید؟
در
ابتدا سه سال اول تحصیل با تار و سپس عود و کنترباس به عنوان ساز دوم و
پیانو هم که یکی از درسهای اصلی و اجباری بود اجرا و تمرین داشتم.
اساتید برجسته شما در آن زمان چه کسانی بودند؟
نفر:
استاد «میرزا علیاکبر خان شهنازی» که از اساتید برجسته آن زمان بود و من
توانستم با معرفی استاد «رضا وهدانی» به کلاس درس وی بروم.
چگونه با استاد « علیاکبر شهنازی» آشنا شدید؟
نفر:
من از هنرجویان وظیفه شناسی بودم که همیشه ممتاز بودن در کلاس را ترجیح
میدادم. آقای «رضا وهدانی» نخستین استاد من بود که خودش یکی از شاگرد
«حاج علیاکبر شهنازی» است. بعد از 3 سال تحصیل در حضور آقای وهدانی و با
معرفی وی به کلاس استاد شهنازی رفتم و پس از دادن تست، این استاد با روی
خوش از من استقبال کردند.
فارغ التحصیلی شما همزمان با پیروزی انقلاب بود. آیا در زمان انقلاب فعالیتی هم داشتید؟
نفر:
همزمان با انقلاب اسلامی، من 18 سال داشتم و به واسطه تربیت مذهبی
توانسته بودم در تظاهراتها علیه رژیم شاه شرکت کنم. به طور مشخص حادثه 17
شهریور یا همان «جمعه سیاه» را به خوبی در ذهن دارم. آن روز سخنرانی علامه
نوری بود و جمعیت زیادی هم در خیابانها حضور داشتند. وقتی من به میدان
شهدا رسیدم مردم را قتل عام کرده بودند و صحنه وحشتناکی بود.
فعالیت شما در حوزه هنری به چه شکلی صورت گرفت؟
فعالیت من در حوزه هنری به دهه طلایی فعالیتهای این حوزه در سال 60 بر میگردد.
آن موقع چه کسانی در حوزه بودند؟
آقایان
سراج، مجیدی، مخملباف، سلحشور، کاسبی، بهزادپور، جعفر دهقان، کشنفلاح،
محمود فلاح و... بودند که در حوزه های مختلف فعالیت داشتند. در مورد خودم
هم باید بگویم آلبوم موسیقی نینواها وصل مستان، باغ ارغوان، شمسالضحی از
کارهای من از سال 67 بود که تمامی آنها در حوزه هنری ساخته شد که مورد توجه
مردم هم قرار گرفت.
چرا فعالیتهای دهه 60 تا 70 حوزه هنری را دوره طلایی میدانید؟
در
مورد ویژگی و شرایط آن دهه باید بگویم که متعهد بودن هنرمند، ارائه کارهای
خوب و ماندگار، مدیریت موفق و انسجام نیروها از مهمترین عواملی بود که
توانستیم کارنامه درخشانی برای فعالیتهای حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی
رقم بزنیم هر چند در آن زمان جنگ تحمیلی به وجود آمده بود اما مرکزیت حوزه
هنری برای فعالیتهای فرهنگی همچون ستارهای میدرخشید و شرایط ایجاب
میکرد که سخت کار کنیم.
با شهید آوینی هم آشنایی داشتید؟
نفر:
در خصوص شهید سیدمرتضی آوینی باید بگویم شهید آوینی به عنوان سردبیری
سوره در سال 67 به حوزه آمد و با برقراری جلسات ماهیانه با عنوان مجمع
هنرمندان مسلمان در حوزههای مختلف فرهنگی فعالیت میشد و آقایان سلحشور،
مجیدی، بهزادپور، منتظری، سرهنگی از جمله افرادی بودیم که در جلسه ماهیانه
شرکت کرده و درباره مسائل فرهنگی و هنری روز کشور صحبت میکردیم.
انتشار نخستین آلبوم موسیقی شما چگونه صورت گرفت؟
نفر:
سال 65 بود که در آن زمان «آیتالله جنتی» رئیس سازمان تبلیغات اسلامی بود
و آثار موسیقی میبایست به امضاء شخص ایسان میرسید تا اجازه انتشار پیدا
میکرد. پس از ضبط آلبوم «شمسالضحی» به دعوت ایشان جلسه گذاشتیم. برایم
جالب بود که ایشان با علاقه ای که به کار پیدا کردند «تمام» نوار را گوش
دادند و به شدت نسبت به این آلبوم ابراز علاقه کردند و اثر منتشر شد.
مراحل ساخت موسیقی فیلم «بلمی به سوی ساحل» به چه شکلی سپری شد؟
نفر:
آهنگ موسیقی فیلم سینمایی «بلمی به سوی ساحل» یکی دیگر از ساختههای من
است که توانستم برای فیلم آقای «رسول ملاقلیپور» که با شنیدن یک قسمتی از
آثارم، برای ساخت موسیقی فیلمش دعوت کرد و توانستم در کمتر از یک ماه
موسیقی متن این فیلم را ضبط کنم.
برای رفتن به سمت موسیقی از نطر علما هم استفاده کردید؟
نفر:
در جلسهای که با علامه «محمدتقی جعفری» داشتم در خصوص تولید آثار موسیقی
ایشان گفت: اگر یقین داری که کارت تأثیر مثبت دارد انجام بده و میتوان
رمز موفقیت آن دوران را رسیدن به یقین در بین نیروهایی دانست که با ایمان،
ارادت، اخلاص خاصی فعالیت میکردند.
دلیل ساخت آلبوم موسیقی «یاد یار» چه بود؟
نفر:
کار «یاد یار» در اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره) ساخته شد و از
آنجایی که ارادت خاصی به ایشان داشتم به عنوان یکی از مقلدان امام این قطعه
را اجرا کردم.
نظر شما در حال حاضر نسبت به فعالیتهای هنری چیست؟
فعالیتهای
فرهنگی و انقلابی اکنون کمتر از گذشته شده است و مقصران اصلی این
کمکاریها مسئولین فرهنگی هستند چرا که با موقعیتهایی که دارند به خوبی
کار نمیکنند.
در خصوص سفر اخیرتان به کربلا صحبتی بفرمائید؟
امامحسین(ع)
مظهر همه عشقها است و در این باره خاطرهای زیبا اشاره کنم. زمانیکه برای
زیارت به عتبات مشرف شدم در کربلا نخست حرم حضرت عباس (ع) را زیارت کردم.
بعد از زیارت بصورت غیر مترقبه ای کاروان را گم کرده و بدون داشتن هیچ
مدرکی 8 ساعت تمام سردرگم بودم. به فکر فرو رفتم که چه اتفاقی برایم افتاده
است. یک استنباطی دلی کردم و به نظرم آمد اول میبایست حرم امام حسین(ع)
را زیارت میکردم.
آرزویی هم برایتان باقی مانده که برآورده نشده باشد؟
جمعآوری
آثارم از مهمترین آرزوهای کاری من است و دوست دارم آثاری را که برای ائمه
ساختهام روزی منتشر شود و این آثار میتواند به عنوان یک کار مرجع در
اختیار علاقمندان موسیقی قرار گیرد.