به گزارش
پایگاه خبری 598، روزنامه اعتماد دیروز پس از آن که سعی کرد رقابت انتخاباتی را ذیل تیتر غلطانداز «رقابت نهائی موافقان و مخالفان برجام» قالببندی کند، در تحلیل دیگری تیتر زد: « واكنش بازارها به دوقطبي جديد انتخابات: بورس با صف فروش مواجه شد و نرخ دلار بالا رفت».
اعتماد نوشت: «مشخص شدن نتيجه انتخابات چهاردهم رياستجمهوري و راهيابي مسعود پزشكيان و سعيد جليلي به مرحله دوم اين انتخابات، تاثير خود را بر بازارهاي مالي گذاشت. بورس كه با بازگشت دامنه نوسان به روال عادي روبهرو شده اندكي رشد كرد و قيمتها در بازار ارز و طلا فعلا رشد چنداني نداشتند. اما در كف بازار چه صحبتهايي رد و بدل ميشود؟ در حال حاضر دوقطبي به وجود آمده در دور دوم انتخابات به صورت مشخص، سناريوهاي پيشروي بازارها را تعيين كرده و معاملهگران معتقدند بازارها در واكنش به نتيجه دور دوم انتخابات و پيروزي هر نامزد، دو سناريوي كاملا برعكس را در پيش خواهند گرفت. در نخستين سناريو بازار با انتخاب يكي نامزدها از محدوده امن خود خارج و وارد فاز صعودي خواهد شد. اين در حالي است كه در سناريوي ديگر، معاملهگران بر اين باورند كه اگر نامزد اصلاحطلب پيروز انتخابات شود، وضعيت بازار اندكي متفاوت خواهد شد؛ آنها ميگويند بازار احتمالا آرامش موقت حاصل از اين نتيجه انتخابات را تجربه خواهد كرد. به هر حال، بازار سرمايه چشم به آينده دارد. آيندهاي كه آن را در نتيجه انتخابات دور دوم ميبيند تا بلكه از ناملايماتي كه براي بازار سرمايه در طول چند سال اخير رخ داده است كمي كاسته شود. هرچند تيم اقتصادي دولت آينده و تصميمگيريهاي آن نيز ميتواند بر رفتار بورسيها اثر بگذارد. در سالهاي گذشته چگونه بود؟ معمولا تجربه نشان داده كه قيمتها در بازارهاي مختلف بعد از انتخابات نوساني ميشوند، اما در مقابل هستند ديدگاههايي كه ميگويند اينكه بازار بعد از انتخابات چه ميشود بسته به اين است كه چه كسي پيروز ميدان شود».
روزنامه زنجیرهای همچنین سراغ عیسی کلانتری وزیر بیکفایت دولتهای روحانی و خاتمی رفت و از قول وی نوشت: تندروها به دنبال تقسيم فقرند نه توليد ثروت. از ابتداي انتخابات يك دوگانه جدي ميان موافقان و مخالفان برجام شكل گرفت و اين دوگانه نهايتا با پايان دور نخست انتخابات بهطور جدي نمايان شد. اگر ايدههاي راديكالها درخصوص تداوم وضع موجود تحقق يابد و تلاشي براي حل معادلات بينالمللي و رفع تحريمها صورت نگيرد، در خوشبينانهترين حالت، فقر به صورت عادلانه بين همه مردم تقسيم ميشود. چرا كه با تحريم، توليد ثروتي وجود ندارد كه بشود ميان مردم تقسيم كرد و تنها فقر است كه به صورت عادلانه ميان مردم توزيع ميشود. اين موضوع هم در شرايطي محقق ميشود كه دولتها بتوانند در برابر فساد، رانت و ويژهخواري بايستند.
براي توليد ثروت به چه گزارهاي نياز است كه راديكالها قادر به انجام آن نيستند؟
روزنامه هممیهن نیز در رویکردی مشابه تیتر زد «دوقطبی گـام دوم» و نوشت: «تصویر و تصور دولت جلیلی حتی میتواند برای قهرکردگان از انتخابات هم هراسآور باشد و بخشی از آنان را برای جلوگیری از روی کار آمدن او، به پای صندوقها بکشاند».
درباره رویکرد به دور از صداقت افراطیون مدعی اصلاحات به رقابت انتخاباتی و بحثهای پیرامونی باید گفت که اولاً مقوله مدیریت دولت، دارای دهها بخش مهم است و سیاست خارجی یکی از اجزای آن است و یک توافق- آن هم پایمالشده در دیپلماسی- حتی اگر موفق هم بود و به خسارت نمیانجامید، نمیتوانست قالبی برای پوشاندن همه فضای انتخاباتی یا احصای مسئولیتهای دولت و رئیسجمهور باشد. بر این مبنا وقتی یک طیف سیاسی به جنازه برجام دخیل میبندد و همه راهحلها را در تجربهای شکستخورده به برجام حواله میدهد، اعتراف میکند که در حوزه برنامهریزی و استفاده از انبوه فرصتها هیچ برنامه و تدبیری ندارد و قرار است همان تعطیلی دولت در دوره روحانی را با همه مصائبش احیا کند.
ثانیاً تیتر «واكنش بازارها به دوقطبي جديد انتخابات: بورس با صف فروش مواجه شد و نرخ دلار بالا رفت»، در ذات خود متناقض است. این که آقای پزشکیان رای اول را در مرحله اول آورده و اصلاحطلبان هم ادعا میکنند که پیروز میشوند و با این وجود بازار دچار ریزش میشود، بدین معناست که بازار از پزشکیان و اصلاحطلبان و نه از جلیلی میترسد.
اما اگر میخواهند مردم را از جلیلی بترسانند، چگونه است که قبل از برگزاری انتخابات و معلوم شدن نتیجه، بازار دچار ریزش شده است. اساساً بدون هیچ سند و مدرک مستند چگونه میتوان دو مقوله جدا از هم را بههم ربط داد و چرا نتوان هراس بازار از پزشکیان و حامیانش را نتیجه گرفت.
ثالثاً این دولت روحانی بود که بورس و دیگر بازارهای همسو را به خاک سیاه نشاند و بازارها خاطره خوبی از تکرار کابوس آن دولت ندارند.
رابعاً وزیر دولتهای روحانی و خاتمی در حالی ادعا کرده «تندروها به دنبال تقسيم فقرند نه توليد ثروت»، که روند افزایش یا کاهش فقر و شکاف طبقاتی در چهار دولت خاتمی و احمدینژاد و روحانی و رئیسی در دسترس است و همین آمارها نشان میدهد که ضریبجینی در دولتهای احمدینژاد و رئیسی پایین آمده اما در دولت روحانی به شدت افزایشی بوده است. جدای از این، روحانی بود که ادعا کرد باید هم چرخ سانتریفیوژها بچرخد و هم چرخ اقتصاد، اما هم چرخ سانتریفیوژها را از کار انداخت و هم چرخ هشتهزار کارخانه را. ادعا کرد چنان جیب مردم را سرشار از درآمد میکند که بینیاز از پول ناچیز یارانه باشند؛ اما قیمت بنزین را سه برابر کرد، نرخ ارز در دولت او تا ۹ برابر صعود کرد، بالغ بر ۳۰میلیارد دلار ارز دولتی را با ندانمکاری و به شکل عمدتاً رانتی توزیع کرد، و سپس وقتی خزانه خالی شد، بدون سروصدا، ارز دولتی ۲۰ قلم کالا (از مجموع ۲۴ قلم) را حذف کرد. خزانه را چنان تهی کرد که دولت بعدی، چارهای جز حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی نداشت.
روحانی بود که هر سال ادعا کرد «از رکود اقتصادی عبور کردیم» و باز، سال بعد، همین ادعا را تکرار کرد، حاکی از این که رکود اقتصادی سر جای خود باقی است. سرانجام هم، هنگامی که رشد اقتصادی در دوره هشتساله او را جمع زدند و معدل گرفتند، ۶ دهم درصد (نزدیک به صفر) شد. در همین دوره بود که خانهدار شدن یا خرید خودرو برای بسیاری از خانواده تبدیل به رؤیایی دور از دسترس شد.
در موضوع رقیبهراسی هم واقعیت این است که افراطیون و پادوهای اشرافیت غربگرا، نعل وارونه میزنند و رو به جلو فرار میکنند. چه این که آنها بودند که رکورد تورم 60 درصدی را برجا گذاشتند و اگر میتوانستند دولت روحانی را در سال 1400 برای بار سوم تمدید کنند، قطعا ظرف کمتر از یک سال، تورم 60 درصدی را سهرقمی میکردند و به بالای 100درصد میرساندند.