پایگاه خبری 598: از اهداف تعالیم انبیاء الهی گسترش روح خداپرستی و ساخت جامعه الهی است که انسان الهی قرار است محصول این جامعه باشد. بنابراین دور از ذهن نیست که هدف را ساخت جامعه بدانیم به مثابه کارخانه انسانسازی! سنت الهی در این مسیر صبر بوده است تا انسان در پرتو هدایت انبیاء و به اختیار خود، ضرورت وجود چنین جامعهای را بفهمد و برای استقرار آن تلاش کند و خود را به آن نزدیک کند. شاید بر همین اساس باشد که شهید صدر از ضرورت برپایی حکومت اسلامی سخن گفته است و تنها راه شکوفایی انسان را حکومت اسلامی دانسته است! دور از ذهن نخواهد بود که انتظار فرج امام راحل عظیم الشان از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ را از همین منظر بنگریم. از آن زمان تا کنون جامعهی خمینی (ره) با حوادث گوناگونی مورد آزمایش قرار گرفته است و در این مسیر وقایعی که روی میدهد انقلاب اسلامی را روز بروز بیشتر در مسیر شدنهای خود قرار میدهد. یکی از این وقایع شهادت رئیسجمهور رئیسی است. انسانِ ساخته و پرداختهی انقلاب اسلامی قرار است جریانساز باشد و آینده را بسازد و آرزوی بلند او رسیدن به جامعهی ظهور است که هر جمعه به آن ندبه میکند "امنیة شائق يتمني". جمهوری اسلامی رویای ما در رسیدن به این آرزوی بلند است و آمده است تا زمینهای برای برقراری جامعهی ظهور باشد. از اینرو ملت ما باید آیندهساز و جریانساز باشند چه آنکه برای رسیدن به آرزوی بلندش، نیاز به همراهی دیگران دارد و مصرفکنندگی و پیرو بودن او را از این آرمان بلند دور میکند. بیشک وضع امروز جهان، مرهون جریانی بوده است که ملتها یا گروههایی از انسانها در گذشته بوجود آوردهاند. هر دو جبههی حق و باطل دائما در حال تلاش بودهاند تا جریانِ مد نظرِ رویای خود را، به سنت حاکم بر جامعهی انسانی تبدیل کنند؛ البته اولی بر مدار رشد و اختیار و دومی بر مدار اغوا و تحمیل! اما ملتهای آیندهساز چه ویژگیهایی دارند؟ بررسیها نشان میدهد که جریانساز بودن انسانها به زمینههایی نیاز دارد؛ یک عامل میتواند جغرافیایی باشد که در آن واقع هستند، عامل دیگر میتواند منابع طبیعی باشد که در دسترسشان قرار دارد، تاریخ و فرهنگ و تمدن نیز میتواند از عوامل جریانساز بودن ملتها باشد و قس علی هذا. همه اینها همانند بستری برای آیندهساز شدن یک ملت و جریانساز شدن او اهمیت دارد. لکن همانطور که از اهداف تعالیم انبیاء برمیآید یکی از عناصر آیندهساز شدن، قدرت خلق انسان آیندهساز و انسان جریانساز است. چه آنکه گفته شد که جامعهی اسلامی به مثابه کارخانهی انسانسازی است؛ انسان الهی. انقلاب اسلامیِ ما با برهم زدن همهی نظمهای موجودِ این جهانی، این ویژگی را دارد که اینچنین انسانی را خلق کند، آن هم نه از مسیر مشخص نظم موجود جهانی! بلکه مبتنی بر نظم توحیدی و ولایی. شهید رئیسی از نمونههای اینچنین انسانهایی هست که در بستر انقلاب اسلامی رشد کرده است. انسانی که به ظاهر زمینههای مادی برای آیندهساز بودن را نداشته است! او خارج از الگوهای موجود جهانی و در بستر انقلاب اسلامی رشد کرده است و در اوج فقر و یتیمی تبدیل به انسانی شده است که جریانساز است تا ملتش بتواند آیندهساز باشد. آری جامعه اسلامی اینچنین استعدادها را شکوفا میکند و چه زیبا امام خامنهای عزیز فرمودند که امام خمینی بود ما را زنده کرد؛ رحمت و درود خدا بر او باد. آینده فردا ظهور مییابد و ثمر میدهد وگرنه امروز ساخته میشود. انقلاب اسلامی توانسته است این بستر را فراهم کند. اما شهید رئیسی که انسانِ ساختهی جامعهی اسلامیِ خمینی است جریانساز بود زیرا که احیاگر رویاهای انقلاب اسلامی شد؛ او بار دیگر احیاگر ارتباط قلبی و پیوند حکومت و مردم شد و تشییع پر شکوه او بیانگر این احیاء بود که رویاهای انقلاب با مردم ادامه مییابد. او بار دیگر تصویر استکبارستیزی جمهوری اسلامی را در عرصهی بینالملل و دیپلماسی احیا کرد تا رویای ظلمستیزی و ضرورت نیاز به منجی زنده باشد. او بار دیگر اخلاق اسلامی را در منش سیاستورزی زنده کرد و نشان داد که در راستای نیل به رویای انقلاب اسلامی هدف وسیله را توجیه نمیکند. او دیگر بار ادبیات خدمت به محرومین و مردم و سنت الهی توجه به ظرفیتهای داخل جامعهی اسلامی را احیا کرد. رئیسی اگر چه مثل هر انسان دیگری دارای نقصهایی بود اما بار دیگر معیارهای کارآمدی دولت اسلامی را زنده کرد تا رویای انقلاب اسلامی خاموش نشود و ما همچنان در پرتو این رویا به فکر آرزوی بلندمان که زمینهسازی جامعهی ظهور است، باشیم. رئیسی، رئیس جمهور تراز انقلاب اسلامی بود چرا که با او در مسیر رشد بودیم و اینک نوبت مردم است تا با انتخابشان رئیس جمهوری برگزینند تا همچنان رویای انقلاب اسلامی زنده بماند و همچنان در مسیر آرزوی بلندمان ظهور گام برداریم.
خدایش رحمت کند.