پایگاه خبری 598: خوشبختانه ️امدادهای غیبی الهی باز هم شامل ملت مقاوم ایران گشته و شوکت پوشالین نظامی اسرائیل با عملیات غرورآفرین و مبتکرانه "وعده صادق" فروریخته شد.
راهبرد خردمندانه رهپویان شهید سلیمانی چنین رقم خورد که به جای یک انتقام شتابزده و ناکارآمد، یک عملیاتی فرسایشی و دلهرهآور را بر علیه گرگهای صهیونیستی ترتیب دهند.
جمهوری اسلامی با یک اعلام قبلی که چشم همه جهانیان نظاره کند ️با متوسطترین توانمندیهای تسلیحاتی، از خاک خود ایران و نه متحدان منطقهای، در حفاظتشدهترین مناطق نظامی رژیم صهیونیستی، با تحقیر سامانه راداری و پدافندی چند لایه، دشمن اسرائیلی را بیش از پیش مقهور و تحقیر نمود.
اما در بحبوحه این شادی و بهجت ملی برخاسته از اقتدار، شجاعت و توانمندیهای تسلیحاتی، یک غم بزرگ و یک حسرت اندوهبار بر دل مردم سنگینی میکند که چرا اینگونه عملیاتهای افتخارآمیز در "عرصه اقتصادی" طرحریزی و عملیاتی نمیگردد؟!
چرا در جنگ نظامی "سرافراز"، اما در جنگ اقتصادی "سرافکنده" هستیم؟! چرا در میدان تسلیحاتی به خود میبالیم، اما در میدان معیشتی مینالیم؟!
چرا در "جنگ سخت" سه بر هیچ جلو هستیم، اما در "جنگنرم" و بویژه در کارزار مقابله با "تورم" سه بر هیچ عقب هستیم؟! آیا نمیشود یک عملیات "وعده صادق" نیز برای ریشهکنترل نمودن "فقر، فساد، تبعیض و بیعدالتی" ترتیب داد؟! راز این پیروزی و آن شکست در چیست؟!
اگر بخواهیم اندکی صریح و روشنتر حرف بزنیم باید بگوییم ️چرا در کشاکش جنگ تحمیلی هشتساله، در کوران فتنه منافقین و گروهکهای تجزیهطلب، در بحبوحه تحریمها و تهدیدها و فشارهای دهه شصت و ... شاهد تورمهای افسارگسیخته و فاصلههای عمیق طبقاتی نبودیم، اما از هنگامی که دولت کارگزاران (و دولتهای بعدی) همراه با تیم اقتصادی نئولیبرال قدرت را به دست گرفتند، شاهد کاهش روزافزون ارزش پول ملی و تورمهای وحشتناک نزدیک به پنجاه درصدی بودیم؟
چرا از زمانی که شاگردان دکتر موسی غنینژاد و مسعود نیلی و بسته سیاستهای تعدیل اقتصادی (تجویز شده از طرف lMF) در سپهر اقتصادی کشور رویت شدند، هر رئیسجمهوری که آمده دیگر نتوانسته جلوی رهاسازی قیمت ارز و بسط تورم را بگیرد؟!
در پاسخ به این پرسشها باید گفت ️به نظر میرسد رمز و راز شکست در مقابله با "غول تورم" را در تبعیت سفیهانه از تجویزهای نئولیبرالی صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی باید جستجو کرد.
عیب کار در اینجاست که در عرصه نظامی شعار "مرگ بر امریکا" سر میدهیم، اما در عرصه اقتصادی رویکرد "درود بر امریکا" داریم!
دلایل و شواهد متعدد نشان میدهد که در عرصه "اقتصادی" نه تنها خبری از شعار "مرگ بر امریکا" نیست؛ بلکه اتفاقا گرایش به سازمانها و نهادهای امریکایی، شوق تبعیت از "اجماع واشنگتن"، خوشبینی نسبت به تجویزهای استعماری IMF، شیفتگی نسبت به نسخههای معیشتسوز و نابرابریساز "اقتصاد بازار"، میل به بکارگیری تحصیلکردههای مکتب میلتون فریدمن، ابراز علاقه برای میدان دادن به "بچههای شیکاگو" و شوق بکارگیری تکنوکراتهای "مکتب نیاوران" بسیار پررنگ و پررونق است!
توجه به این نکته بسیار حائز اهمیت است که صفاتی نظیر اخلاص، ایمان، پرکاری، همت، انقلابیگری، روحیهجهادی، و ... (که بحمدالله در شخصیت آیه الله رئیسی و بسیاری از دولتمردان وجود دارد)، برای اداره کشور لازم است؛ اما کافی نیست!؛ بلکه "فهم و بصیرت اقتصادی" نیز باید و جود داشته باشد.
اگر "بینش اقتصادی" نباشد، چهبسا انسان مومن مخلص انقلابی به مسیر انحرافی رفته و به جای آنکه"آبادانی" بکارد، "ویرانی" به ارمغان خواهد آورد.
سخن آخر آنکه جناب رئیسی عزیز! "العامل بلابصیره کالسائر علی غیرالطریق، لایزیده سرعهالسیر الا بُعدا"
انجام عملیات "وعده صادق" در عرصه اقتصادی و پیروزی در نبرد معیشتی حاصل نمیشود مگر با عبرتگیری از مسیر غلط رؤسای جمهور قبلی و قبلی و قبلی و قبلی.
اگر این بصیرت نباشد بچههای شیکاگو و مهندسین به ظاهر اقتصاددان دانشگاه شریف و حتی دانشگاه امامصادق (علیهالسلام) و ... به سادگی با چهار تا گزاره به ظاهر علمی سرمان کلاه گذاشته، کشور را به بیراهه "اقتصاد بازار، آزادسازی نرخ ارز، خصوصیسازی بیضابطه، جهانیسازی قیمتها، دلاریفروشی مواد اولیه، خامفروشی منابع ملی، افزایش نرخ بهره (بخوانید ربا)، گسترش هرچهبیشتر بانکهای خصوصی، و ... " سوق خواهند داد.
فاعتبروا یا اولوالابصار