به گزارش
پایگاه خبری 598، اندیشکده چتمهاوس در ارزبابی عملیات موشکی و پهپادی ایران علیه اسرائیل نوشت: حملات مستقیم و هدفمند به اسرائیل با هدف احیای بازدارندگی، نشاندهنده تغییر محاسبه تهران و بالا رفتن ریسکپذیری ایران است. از نظر تهران، هدف پاسخش ترسیم خطوط قرمز جدید در منازعه با اسرائیل است و شفاف کردن این موضوع که در صورت ادامه کارزار اسرائیل علیه ایران و شرکایش، ایران میتواند و باید کنترل اوضاع را به دست خود بگیرد. حمله ایران تا حد زیادی موفق بود. ایران بیش از آنچه مخالفانش بخواهند اذعان کنند، در این حمله از خود توانایی نشان داد. ایران، اسرائیل و ایالاتمتحده را مجبور کرد بیش از یکمیلیارد دلار برای مقابله با این حمله هزینه کنند. این یک نتیجه ناچیز نیست، با توجه به اینکه ایران تقریباً یکدهم این مقدار هزینه کرده است.
پاسخ مستقیم هواپیماهای بدون سرنشین و موشکی ایران به اسرائیل که چندین ساعت به طول انجامید، شرایط دیرینه رویارویی بین ایران و اسرائیل را تغییر داده است. خاورمیانه به یک درگیری گسترده نزدیکتر شده که اگر مهار نشود، اثرات موجی جدی و بیثباتکننده در سراسر منطقه خواهد داشت.
تنشهای ایران و اسرائیل مدتهاست که در سایههای گستردهتر خاورمیانه فرو رفته است. ایران از انقلاب 1979 موضعی ضداسرائیلی اتخاذ کرده و بهعنوان بخشی از استراتژی بازدارندگی خود از شبکه «محور مقاومت» در لبنان، سوریه، عراق، یمن و فلسطین که مرزهای اسرائیل را احاطه کردهاند، حمایت مالی کرده است.
اسرائیل از 7 اکتبر علاوه بر جنگ در غزه، عوامل هماهنگکننده اصلی محور مقاومت و نیز داراییها و افراد ایرانی را در سراسر مرزهای خود هدف قرار داده است. در واقع، طی شش ماه گذشته، بیش از 18 نیروی قدس سپاه پاسداران در کنار حمله به محوطه سفارت ایران در دمشق ترور شدهاند. پاسخ مستقیم و هدفمند به اسرائیل با هدف بازگرداندن بازدارندگی ایران نیز تغییر محاسبات و ریسکپذیری تهران را نشان داد.
این موضع قاطعانه، همانطور که حسین سلامی، فرمانده سپاه ایران بیان کرد، درباره «تلاش برای ایجاد معادله جدیدی با اسرائیل» بود. از نظر تهران، باید خطوط قرمز جدیدی در درگیری با اسرائیل تعریف میشد تا روشن شود که ایران میتواند و در صورت ادامه کارزار اسرائیل علیه ایران و شرکای آن، امور را به دست بگیرد.
عجله در نتیجهگیری، چنانچه بسیاری مرتکب شدهاند آسان است. برخی این حمله را یک شکست بزرگ دانستند. اما اگر قصد ایران صدمه زدن به اسرائیل بود، اصل اساسی عملیات نظامی، یعنی عنصر غافلگیری را نقض نمیکرد.
اگر ایران به دنبال تحمیل آسیب جدی به اسرائیل بود، دُز سنگینتری از موشکهای بالستیک سریعپرواز و دقیق را شلیک میکرد که به اسرائیل زمان بسیار کمی برای آماده شدن و پاسخ دادن میداد. همچنین میتوانست قدرت رزمی قابل توجه نیروهای نیابتی منطقهای خود- بهویژه حزبالله توانمند- را در عملیات خود ادغام کند و این پاسخ را به یک درگیری واقعی چندجبههای و یک کابوس برای اسرائیل تبدیل کند. این یک تمرین بسیار مفید برای جمعآوری اطلاعات برای ایران بود. حالا ارزیابی ایران از دفاع اسرائیل و شریک آن بسیار بهبود یافته است. در یک جنگ فرسایشی احتمالی با اسرائیل، چنین اطلاعات و ارزیابیهایی ارزشمند خواهد بود.
اگر براساس هدف استراتژیک از منظر ایران- تقویت بازدارندگی ایران و تلاش برای بازنویسی قوانین رویارویی با اسرائیل- قضاوت کنیم، حمله ایران تا حد زیادی موفقیتآمیز بود.