مشرق -
مرحوم احمد آرام يكى از پيشروان و چيره دستان فن ترجمه در كشور ما است و
حق عظيم او در ارائهى ترجمهى متقن و امين، ستودنى است. فراتر از همه،
ايمان عميق و معرفت روشن آن مرحوم به مبانى دين مبين و انس و ارادت او به
قرآن كريم و آثار پيشوايان معصوم (عليهمالسّلام) و صفا و وارستگى و رفتار
مؤمنانهيى است كه به همهى خدمات علمى و فرهنگى، روح و معنويت مىبخشد و
آن را ماندگار و مبارك مىسازد.
كار ايشان به ترجمه علاقهمندم كرد
تركيب
حضار، تركيب بسيار زيبا و خوبى است و من بعضى از حضار - مثل آقاى احمد
آرام، آقاى محيط طباطبايى و ديگران - را از ديرباز مىشناسم و به آنها
اخلاص دارم و خوشحالم كه حضور آنها را در اين مجموعه مىبينم. الحمدللَّه
انسان مىبيند كه اين مجموعه، مجموعهيى از فكر و نظر و ذوق و سوز براى
زبان فارسى است.... حدود سى، چهل سال قبل از اين، من خودم وارد باب ترجمه
شدم و از يك نوشتهى جناب آقاى آرام استفاده كردم. آن چيزى كه بنده را
تشويق كرد كه مشغول كار ترجمه بشوم و با ترجمه انس پيدا كنم، كار ايشان
بود. در همان زمان، ايشان ظاهراً در بيروت متنى پيدا كرده بودند و آن را
ترجمه كرده بودند؛ من به آن متن نگاه مىكردم، مىديدم كه واقعاً نوشتهى
ايشان خيلى قوى و متين و بدون حشو و كلام زايد است؛ كه انسان لذت مىبُرد.
الان هم كه گاهى نوشتههاى ايشان را مىبينيم، همينطور است؛ البته بقيهى
آقايان هم همينطورند.
كتابى
را ترجمه مىكردم، كلمهيى را نفهميدم؛ فكر كردم كه از چه كسى بپرسم. آن
موقع اتفاقاً در تهران بودم؛ لذا به ياد ايشان افتادم. از دوستان تحقيق
كردم كه ايشان كجايند؛ گفتند كه در مؤسسهى فرانكلين هستند. به آنجا رفتم و
ايشان را ديدم؛ ايشان هم خيلى جدى و عبوس و بىاعتناء بودند و من را خيلى
محل هم نگذاشتند! ولى من حرفى نداشتم؛ رفته بودم كار داشتم و مىخواستم
مشكلم برطرف شود. ايشان مشكل ما را برطرف كردند؛ تشكر كرديم و آمديم.
پارسال ديدم كه آقاى آرام در تلويزيون مصاحبه كردند؛ از اينكه ايشان را
باطراوت و بانشاط ديدم، حقيقتاً از ته دل خوشحال شدم كه بحمداللَّه ايشان
سر پا هستند. خداوند انشاءاللَّه به ايشان و به همهى عناصر قديمىِ
ارزشمند ما عمر طولانى بدهد، تا هرچه بيشتر از اينها در جامعه استفاده
بشود.
بيانات رهبر انقلاب در ديدار با اعضاى فرهنگستان زبان و ادب فارسى 27/11/1370