به گزارش پایگاه خبری 598، به نقل از ایسنا، امام خمینی بالاخره بعد از ۱۵ سال تبعید در ۱۲ بهمن ۵۷ با یک فروند جمبوجت هواپیمایی فرانسه با حدود ۲۰۰ همراه به ایران بازگشتند، پیش از عزیمت امام از نوفللوشاتو به سمت تهران گروهی با دفتر خبرگزاری آسوشیتدپرس تماس گرفته و هشدار دادند که اگر آیتالله خمینی(ره) قصد داشته باشد از پاریس به سمت تهران پرواز کند، هواپیمای حامل ایشان را منهدم خواهند کرد.
برخی ناظران هم از احتمال بسته بودن فرودگاه مهرآباد و یا هدف قرار گرفتن هواپیمای حامل امام سخن میگفتند و تهدیداتی در این زمینه وجود داشت، به دنبال این تهدیدها امام خمینی(ره) از نزدیکان و همراهان خود در پاریس خواستند به دلیل وجود مخاطرات احتمالی در این سفر، جان خود را به خاطر ایشان به خطر نیندازند، امام خمینی قبل از ترک پاریس پیامی صادر کرده و از مهماننوازی و تفاهم فرانسویان و اجازه آزادی بیانی که به ایشان داده شد تشکر کردند.
ساعت ۲۳:۳۰ به وقت پاریس، هواپیمای حامل امام از فرودگاه " شارل دوگل" به سمت تهران با نصف ظرفیت خود پرواز کرد تا در صورت ممانعت از فرود برای بازگشت به فرانسه سوخت لازم را داشته باشد. سیداحمد خمینی، آیتالله حسن لاهوتی، محمدعلی صدوقی، سیدمحمود دعایی، هادی غفاری، محمد منتظری، سیدمحمد موسویخوئینیها، حسن حبیبی، محمدمهدی عراقی، حبیبالله عسگراولادی، ابراهیم یزدی، سیدابوالحسن بنیصدر، سیدصادق طباطبایی، صادق قطبزاده، محسن سازگارا، اسماعیل فردوسیپور و … همراهان امام در پرواز انقلاب بودند.
اینها بخشهایی از اتفاقات آن زمان بود، اما در شهرکرد روز ۱۲ بهمن ۵۷ برف زیادی باریده بود و مردم پای تلویزیون نشسته بودند و به صورت زنده مراسم استقبال از امام پخش میشد، البته به گفته آنها برای دقایقی پخش مراسم قطع شد و مجدداً مراسم از تلویزیون پخش شد.
۱۲ بهمن روزی به یادماندنی برای مردم آن زمان بود، حتی افرادی که در خانه و از طریق تلویزیون نظارهگر حضور امام به کشور بودند از شدت خوشحالی اشک در چشمانشان جاری بود، کودکانی که چهره امام را میدیدند از روی شیشه تلویزیون بوسهای نثار امام میکردند، مردمی که علاقه خاصی به ایشان داشته و آرزوی رفتن به تهران را داشتند، اما شرایط اجازه نمیداد.
لطفالله داوودی، یکی از افرادی بود که آن روز در تهران حضور داشت، اینگونه میگوید: سالهای بسیاری گذشته است، اما آنچه خاطرم مانده این است که حدوداً سه روز پیش از ۱۲ بهمن ۵۷ به اتفاق جمعی از دانشحویان دانشگاه اصفهان که بیشتر نیروهای مذهبی و انقلابی بودند به تهران رفتیم و در خانهای ساکن شدیم تا روز موعود که قرار بود امام به تهران بیایند.
ما به عنوان انتظامات در بهشت زهرا حضور داشتیم، روز موعود فرا رسید، اما زمانی که هلی کوپتر امام چندین مرتبه نتوانست بر زمین فرود بیاید اضطراب زیادی داشتیم، یعنی اضطراب ما بیشتر از سایر مردم بود، پس از اینکه هلی کوپتر نتوانست فرود بیاید، امام را با ماشین به بهشت زهرا رساندند.
از خوشحالی دیدن امام اشک شوق میریختیم عشق و علاقه به امام و نفرت مردم از خاندان رژیم پهلوی موجب شده بود آن جمعیت که قابل توصیف نبود برای دیدن امام بیایند.
تا عصر آن روز در بهشت زهرا بودیم و سپس به سمت شهرکرد حرکت کردیم، یکی دو روز بعد از ۱۲ بهمن در مسجد امام صادق(ع) شهرکرد گروه سرودی به رهبری شهید بهروز رییسی تشکیل شده بود، سرود خمینی ای امام توسط گروه سرود خوانده و از بلندگوهای مسجد پخش میشد، برخلاف اینکه رژیم پهلوی روی کار بود این سرود از بلندگوی مسجد پخش میشد، برای مردم بسیار عجیب بود که رشادت بچهها در آن دوران دیدنی بود.
همچنین یکی از روزنامهنگاران باسابقه وقدیمی استان، ملک محمدزمانی دهکردی خاطره خود را از اوج پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ این چنین روایت کرده است :
بهمن ماه سال ۱۳۵۷ از روز دوازدهم تابیست ودوم این ماه اوج پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی برای افرادی که این روزها را از نزدیک دیده و با تمام وجود لمس کردهاند، است اگر چه آن زمان به یادماندنی و شکوهمند در سنین نوجوانی و جوانی بوده اما سرشار از خاطرههاست.
در زمستان سال ۱۳۵۷و۲۷دی ماه این سال برای اقشار مختلف مردم شهرکرد و در روزهایی که به همت انقلابیون با شوق و ذوق وصف ناپذیری مجسمه شاه به زیر کشیده شد و ساختمان ساواک در خیابان شریعتی فعلی در محدوده شهرداری به تسخیر آنها درآمد، خاطره انگیز است.
دریکی از روزهای خاطره ساز اوج پیروزی انقلاب اسلامی اینجانب جوانی ۱۷ساله بودم و با جمعی از همکلاسان و دوستان خود در مسجد جامع شهرکرد که پایگاه دینی، فرهنگی و اجتماعی مردم بود، تجمع کرده بودیم که متوجه شدیم عده کثیری از افراد انقلابی پس از انجام راهپیمایی میخواهند مجسمه شاه را در میدان مجسمه(میدان انقلاب فعلی) پایین بکشند آن روزهوا بسیار سرد وکمی برف روی زمین نشسته بود.
بنده به همراه دوستان و مردم انقلابی از چهارراه بازار راهپیمایی خود را با شعارهای "الله اکبر" ،"استقلال آزادی جمهوری اسلامی" و" سکوت هر مسلمان خیانت است به قرآن " شروع و به طرف میدان مجسمه حرکت و در این میدان تجمع کردیم.
در این محل یکی از انقلابیون جلوی یک تریلی که برای شهر سامان آهن میبرد را گرفت و از راننده آن خواست برای پایین کشیدن مجسمه به مردم کمک کند و ایشان با خوشحالی و روی گشاده پذیرفت.
آنگاه مردم با بستن سیم بکسل به گردن مجسمه که آن را بسیار مقاوم ساخته بودند به پایین کشیدند و با شعار "مرگ برشاه " ابراز خوشحالی کردند.
بعد از آن به طرف ساختمان ساواک حرکت کردیم وقتی به این ساختمان رسیدیم در ساواک بسته بود چند نفر از نیروهای انقلابی از دیوار ساواک بالا رفتند و در کوچک آن را باز کردند.
به همراه جمعیت وارد ساختمان ساواک شدیم اما قبلاً مسئولان ساواک مدارک و اسناد را به اصفهان منتقل کرده بودند، پس از تصرف ساواک یکی از انقلابیون با رنگ بر سر در ساواک نوشت (بیمارستان امام خمینی).
روزهای دهه خجسته فجر در تاریخ انقلاب اسلامی فراموش شدنی نیست زیرا مردم موفق شدند حکومت شاهنشاهی را ساقط کنند، در حقیقت مردم با بصیرت ایران اسلامی با درس آموزی از مکتب اسلام و به رهبری پیامبر گونه امام خمینی (ره) انقلاب شکوهمند اسلامی را آفریدند.