به گزارش پایگاه خبری 598، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: وبسایت بیبیسی در تحلیلی نوشت: آنچه در هفتههای اخیر در دریای سرخ رخ داده، زورآزمایی کمسابقه و خطرآفرینی است که یک طرف آن «محور مقاومت» به رهبری ایران قرار گرفته و طرف دیگر، قدرتهای غربی مثل آمریکا و بریتانیا. بریتانیا در اقدامی کمسابقه اعلام کرد نهتنها آماده است علیه حوثیها وارد جنگ شود، بلکه وزیر خارجه این کشور به شکل مستقیم، ایران را در آنچه رخ داده مسئول دانست. ساعتی بعد از انتشار این خبر، یک کشتی جنگی ایران وارد دریای سرخ شده است.
هدف تهدیدهای بریتانیا، بازداشتن انصارالله از ادامه حملاتش است. اما این گروه میگوید که نهتنها به حملاتش ادامه میدهد، بلکه مشخصا به آمریکا نیز پاسخی سخت خواهد داد.
چرا این منطقه تا این حد حساسیتآفرین است؟ دریای سرخ، تنگه بابالمندب را به کانال سوئز وصل میکند که یکی از مهمترین شاهراههای تجارت بینالمللی جهان است و حدود ۱۰درصد از کل تجارت جهانی و ۳۰درصد از کل حملونقل کانتینری دریایی جهان از این مسیر عبور میکند. در ۲۵ سال اخیر، ظرفیت کشتیهای باربری کانتینری، چهار برابر شده است. به همین دلیل، دشوار نیست که از اهمیت امنیت کشتیرانی در این منطقه برای اقتصاد اروپا و جهان سخن گفت.
در سال ۲۰۲۱، وقتی کانال سوئز به دلیل اشتباه یک کشتی باربری به مدت شش روز مسدود شد، گزارشهایی تکاندهنده درباره میزان خسارت مالی مسدود ماندن این کانال منتشر شدند. از جمله شرکت بیمه «آلیانز» تخمین زد که هر روز بسته بودن کانال سوئز، بین ۶ تا ۱۰میلیارد دلار به اقتصاد جهانی ضرر زده است.
همچنین رسانههای تخصصی تجارت جهانی به نام «لویدز لیست» تخمین زد که روزانه کالاهایی با ارزش نزدیک به ۱۰میلیارد دلار از کانال سوئز عبور میکنند. تقریبا نیمی از این کالاها از سوی آسیا به اروپا میروند و نیمی دیگر در مسیر مخالف، از اروپا به مقصد آسیا ارسال شدهاند.
همه این کشتیهای کوچک و بزرگ باربری، برای انتقال بارشان، ناچارند سراسر دریای سرخ را طی کنند و از تنگه بابالمندب بگذرند؛ تنگهای که یک طرف آن در کنترل یمن است. اخلال در این مسیر بدین معناست که کشتیهای باربری به جای مسیر بسیار کوتاهتر موجود باید کل قاره عظیم آفریقا را در زمانی نزدیک به دو هفته دور بزنند؛ که میتوند اشک اقتصاد جهان [غرب] را دربیاورد.
گروه حوثیها که در ابتدای جنگ داخلی یمن با تسلیحاتی نهچندان مؤثر به برخی کشتیها حمله میکردند، حالا به یک نیروی نظامی بسیار مجهزتر تبدیل شدهاند. آنها این پیشرفت نظامی را به رقابت ایران و عربستان مدیونند که موجب شد تهران در حمایت از حوثیها، امتیازهای بالایی ببیند. از دیرباز راهحل قدرتهای بزرگ برای حفظ امنیت مسیر کشتیرانی دریای سرخ، حضور پررنگ نظامی بود.
تلاش غرب برای تسلط کامل بر این منطقه به حدی گسترده و جدی بود که وقتی در سال ۱۹۵۶، جمال عبدالناصر رئیسجمهور وقت مصر با الهام از نهضت ملیشدن نفت در ایران، کانال سوئز را ملی اعلام کرد، کشورهای بریتانیا، فرانسه و اسرائیل به این کشور حمله کردند. حمله به مصر موجب شد تا کانال سوئز به مدت پنج ماه بسته شود. اما اکنون، اهمیت کانال سوئز و دریای سرخ به حدی است که بسته ماندن پنج ماهه این آبراه، اقتصاد جهانی را به زانو درمیآورد.
دریای سرخ دیگر یک حیاطخلوت دورافتاده برای امپراتوریهای اروپایی محسوب نمیشود. وضعیت در دریای سرخ به شکلی است که این منطقه عملا میتواند شبیه به چند نقطه استراتژیک دیگر بر روی کرهزمین مانند دریای جنوبی چین، خلیجفارس و دریای مدیترانه، به یکی از شلوغترین دریاها از نظر حضور نظامی تبدیل شود.