وبلاگ خبرنگار نوشت: هدفم این است که بگویم. این روزها با آغاز روزهایی از سال که دمای هوا بیش از روزهای پیش میشود، شهرمان هم بیش از پیش مذین به هوا و هوس میشوند. از جمله میتوان به خیابانهای شهر اشاره کرد که مملو از برادران و خواهران گرامی، الاف و البته بدپوشش میشود.
برای نمونه؛ در مرکز شهر منتظر تاکسی هستی. توجهات به کنار پیادهرو جلب میشود. پسرهایی را میبینی که از بینشان دختران بدحجابی (قریب به بیحجاب) هستند که به نظر میرسد به اندازه چند سانت، انواع کرم و لوازم آرایشی به صورتشان مالیدهاند. به یاد جمله دکتر شریعتی میافتی که میگفت: من میتوانم معجزه کنم!!، کافی است یک دستمال به من بدهید تا زیبایی اکثر خانمها را از آنها بگیرم!!. دخترها با تیکهها و متلکهای پسرها مواجه میشوند. اگر پسندیدند که سفیدی دندان نشان میدهند و اگر بدشان آمد که با مقداری بدو بیراه بسنده میکنند!!. معلوم نیست که در آینده ، میخواهیم سر از کجاها در بیآوریم…
به نظرتان مقصر این وضع چه کسی یا چه کسانی میتوانند باشند!؟. من؟، شما؟ مسئولین ؟ یا شاید همه !!؟. ممکن است شما با من هم فکر باشید یا نباشید. ولی به نظرم همهی ما به نوعی و در اندازههای مختلف در ایجاد اینگونه معضلهای اجتماعی مقصر هستیم. کم توجهی و تقریباً بیتوجهی به فریضه امربه معروف و نهی از منکر از طرف مردم، کمکاریهای عیان در بخش مدیریت فرهنگی و رویکردهای شبه لیبرالیستی دولت در این بخش و هزار چیز دیگر باعث شده کار به جایی برسد که مخصوصاً جوانان ما از دین، تمایل به دینگرایی و از نشانههای دینداری دوری کنند. به نظر میرسد در این بین وظیفه مسئولین از بقیه سنگینتر است. زیرا آنها ابزار کافی را دارند.
ولی متاسفانه شاهد خروجیهایی غیر از آنچه باید باشد هستیم. برای مثال ورزشکاران، هنرمندان و کسانی که به نوعی الگوی جامعه، مخصوصاً جوانان هستند و از ابزارهای قابل استفاده مسئولین در امر گسترش فرهنگ اسلامی میتوانند باشند، با بیتوجهی و بیبرنامگی مسئولین به عاملی برای گسترش فرهنگ بیحجابی، بدپوششی و کلاً به عاملی برای ترویج فرهنگ غربی تبدیل شدهاند.
بعد از گذشت 34 سال از انقلاب اسلامی، آقایان هنوز قادر نبوده و نیستند تا شهدامان را، آن هم نه شهدای صدر اسلام!، بلکه شهدای همین روزها، مثل شهید احمدی روشنها را که مطمئناً بهترین الگو مخصوصاً برای جوانانمان هستند را بدون هزینههای میلیاردی فوتبالیستها یا سوپر استارهای سینما، به همراه ناز و اتفارهای آنها، به جامعه معرفی کنند. احساس میکنم بسیاری از مسئولین ذیربط در این قضیه به شکلی در انجام وظایف خود کوتاهی میکنند و هر نهاد، سازمان ، ارگان یا هر دستگاهای با وجود بودجهها و نامهای عریض و طویل، با هزار بهانه مندرآورده این وظیفه را از گرده خود برمیدارد. معلوم نیست این روند تا کی و کجا باید ادامه داشته باشد...
هفتهنوشت:
1- معلوم نیست در این برنامه هفت چه میگذرد. از پول بیت المال میخورند ولی با ادبیاتی تند نسبت به سینمای مذهبی و انقلابی موضعگیری میکنند. به نظر میرسد این برنامه تبدیل شده به تریبونی برای بعضی مخالفین. مطمئناً از همچنین برنامه هایی آبی برای سینمای انقلاب اسلامی گرم نمیشود. 2- شنیدم باز هم کشیش فاسد آمریکایی دست به قرآن سوزی زده. اینها فکر کردن میتوانند نور قرآن را با آتش زدن آن خاموش کنند. زهی خیال باطل!!. 3- مرحله دوم انتخابات مجلس هم به سلامتی تموم شد و وضع بقیه کرسیهای مجلس هم مشخص شد. ولی خب، هیچ کدام از نامزدهای مورد نظر ما در رشت رای نیاورد. من ، خانواده و دوستانم که به این سه نفر رای دادند. پس چرا رای نیاوردند!؟ پس، حتما تقلب شده است!!!