کد خبر: ۵۲۳۱۵۲
زمان انتشار: ۱۵:۴۰     ۱۴ فروردين ۱۴۰۲
دکتر محسن عزیزی در گفتگو با ۵۹۸:
درست است که زنان و مردان در بسیاری از جنبه ها شباهت دارند، و هر دو انسان هستند و از نظر ارزش انسانی هیچ تفاوتی بین آنها نیست، اما انکار تفاوت های زنان و مردان، اشتباه بزرگی است که متاسفانه به ضرر جامعه زنان تمام شده است.

کشف حجاب با فرهنگ ایرانی، چه قبل و چه بعد از اسلام ناسازگار است / پوشش زن ابتدا محدودیتی برای مردان است و سپس زنانبه گزارش پایگاه تحلیلی خبری 598، از گذشته تا به امروز برهنگی و کشف حجاب نتنها در تمدن ایرانی بلکه در سایر تمدن‌ها نیز امری قبیح و زشت قلمداد شمرده شده است. اما رفته رفته با غلبه امیال شهوانی و لذت‌جویانه بر امیال روحانی سبب شد تا زنان غرب پوشش خود را کنار بگذارند.

باوجود آنکه سالهاست جریان غربگرا با نفوذ به فرهنگ، سینما و تلویزون، موسیقی و... سعی داشته تا زن عریان را نماد تمدن‌گرایی جلوه دهد اما زنان ایران اسلامی توانستند هویت و شان عفیفانه خود را در تمام این سالها حفظ کرده و خلاف آنچه که گفته شد، دوشادوش مردان در پیشرفت و تعالی کشور مشارکت کنند.

حال در ماه‌های اخیر عده‌ای قلیل با سوء استفاده از سکوت مردم و مسئولان، با هنجارشکنی و آلوده کردن جامعه، اقدام به کشف حجاب کردند.

از این رو خبرنگار 598 صرف نظر از نگاه شرعی و قانونی لزوم رعایت حجاب، اینبار از نگاهی متفاوت و از دید روانشناسانه ابعاد مختلف تاثیرات کشف حجاب را در گفتگو با دکتر محسن عزیزی، روانشناس بررسی کرد.

باتوجه به قوی تر بودن عواطف و احساسات در زنان و نفوذپذیرتر بودن آنان (از نظر روانی) نسبت به مردان، تاثیر بی‌حجابی بر شخصیت زن بلحاظ روانی چگونه خواهد بود؟ و اینکه تا چه اندازه این تاثیرات مستقیم و غیر مستقیم است؟!

نکته ای را به عنوان مقدمه خدمتتان عرض می کنم و سپس وارد بحث می شوم. بحث شباهت‌ها و تفاوت های بین زن و مرد، موضوعی است که سالها محل بحث بوده است.

برخی جنبش ها، با انکار هر گونه تفاوت بین زنان و مردان، ریشه همه تفاوت ها را در اجتماع دیده اند. یعنی از نظر ایشان، اگر اجتماع با زنان و مردان به یک شکل رفتار کند، هیچ تفاوتی بین دو جنس نیست.

طبیعی است که چنین تحلیلی، نمی تواند کاملا درست باشد. این درست است که زنان و مردان در بسیاری از جنبه ها شباهت دارند، و هر دو انسان هستند و از نظر ارزش انسانی هیچ تفاوتی بین آنها نیست، اما انکار تفاوت های زنان و مردان، اشتباه بزرگی است که متاسفانه به ضرر جامعه زنان تمام شده است.

بدین صورت که با تحمیل ارزش های مردانه به زنان در برخی جوامع، زنانگی زنان تحت تاثیر قرار گرفته و اقدامات شبیه مردان برای زنان الگو شده است. نتیجه چه بوده است؟

زنان از زنانگی خود دور شده اند، و قدرت نهفته درونی خود به عنوان زن را تقدیم مردان کرده اند و مورد سوء استفاده های گوناگون (اقتصادی، جنسی و ...) واقع شده‌اند.

عفاف از ویژگی های کلیدی زنان در طول تاریخ بوده است که به عنوان یک حفاظ در برابر سوءاستفاده های احتمالی عمل می کرده است. برخی نویسندگان اظهار داشته اند که زنان آموخته اند که عفاف برای ایشان سودمندتر است.

اینکه عفاف در ذات زنان نهفته است یا به تجربه کسب شده است، چندان مطرح نیست، آنچه مهم تر است این است که زنان عفاف را برای سلامت خود و خانواده شان مفید یافته‌اند. درست است که نمی توان هر بی حجابی را بدون عفت دانست، اما باید دانست که حجاب، نمود بارزی از عفاف، از منظر ناظران بیرونی است.

برخی تاریخ نویسان، سرآغاز حجاب را در کشور ایران، در دوران قبل از اسلام، ردیابی کرده اند. کشف حجاب، با فرهنگ ایرانی (چه پیش از اسلام و چه پس از آن) ناسازگار است. حتی در حدود نیم قرن پیش در غرب نیز پوشش امری بسیار رایج بوده است، تا اینکه سیاست های برهنگی اجباری به تدریج از غرب آغاز شد و به سایر جوامع نیز انتشار داده شد. اثرات این سیاست ها، از خودبیگانگی زنان با هویت خویش، در سطح فردی، و استفاده ابزاری از زنان در سطح اجتماعی بوده است.

رابطه حجاب با ارزش و جایگاه فردی زن چگونه است؟ حجاب که بخودی خود نوعی محدودیت است چگونه می‌تواند ارزش فردی زن را در مقوله‌‌های مختلف زندگی همچون ازدواج حفظ کند؟

قبل از هر چیز باید بدانیم ارزش و جایگاه افراد بر چه مبنایی تعریف می شود. اگر مبنای ارزشمندی افراد، ظاهر زیباتر، پول بیشتر، و امثال این موارد باشد، حجاب یک نسبتی با این موارد پیدا می کند و اگر مبنای ارزشمندی، کرامت و تقوا و امثال آن باشد، نسبتی متفاوت.

به نظر می‌رسد یکی از مهمترین حکمت‌های حجاب زنان، حضور ایمن در فعالیت و مشارکت اجتماعی باشد. زن محجبه و عفیف، به انسانیت و ویژگی‌های حقیقی‌اش شناخته می‌شود، و نه با جنسیتش؛ به عکس، هنگامی که جنبه های جنسیتی زن در جامعه برجسته می شود، سایر جنبه های او مورد غفلت واقع می‌شوند.

امروزه مساله‌ای با عنوان جنسی سازی زنان، محل توجه روانشناسان و جامعه شناسان قرار گرفته است. در پژوهش های متعددی (آن هم در کشورهایی که سالهاست آزادی جنسی را تجربه کرده اند)، روشن شده است که جلوه‌گری جنبه‌های جنسی زنان (حتی اگر این جنبه ها چندان برجسته نباشد)، به نگاه جنسی مردان به بانوان منتهی می‌شود. یعنی اینکه به جای دیده شدن شخصیت زن، جنسیت او محور دیده شدن می‌شود. متاسفانه آسیب این نگاه، متوجه خود زنان می‌شود.

در رابطه با محدودیت، باید این را در ابتدا در نظر داشت که پوشش بانوان، پیش از اینکه محدودیتی برای ایشان باشد، محدودیتی برای مردان است. مردان هنگامی که اجازه نداشته باشند از زنان در جامعه التذاذ جنسی ببرند، محدود می شوند. برخی معتقدند حجاب محدودیت نیست، بلکه مصونیت است. برخی دیگر معتقدند حجاب گونه ای محدودیت به حساب می‌آید، اما محدودیتی که برای رشد مفید خواهد بود. مانند کسی که با برنامه ریزی دقیق برای رسیدن به موفقیت، محدودیت‌هایی بر خود وضع می‌کند، اما این محدودیت ها در نهایت برای او مفید هستند.

در رابطه با ازدواج، واضح است که مردان، تمایل بیشتری دارند که با زنان عفیف ازدواج کنند و این اختصاصی به کشور ما ندارد. اطمینان از عفت زن، همواره برای مردان ملاک مهمی برای انتخاب همسر بوده است.

در تحقیقات انجام شده در کشورهای مختلف دنیا، روشن شده است که مردان برای انتخاب شرکای جنسی موقت، زنان غیرعفیف و جلوه‌گر را بیشتر برمی‌گزینند، و برای ازدواج دائم، درپی زنانی هستند که از عفت و پاکدامنی‌شان مطمئن باشند.

پوشش زنان، صرفا یک امر شخصی نیست. مردان، از شیوه پوشش زنان، برداشت هایی می‌کنند. برخی متجاوزان جنسی، اعلام کرده‌اند که زنانی که به آنها تجاوز شده، علائمی از تمایل به رابطه را به ایشان صادر کرده اند. گرچه این احتمالا یک توجیه باشد، اما پوششی که مانع چنین توجیهی است، بازدارندگی بیشتری دارد.

زنانی که با شخصیت خود در جامعه حاضر می‌شوند، متفاوت از زنانی دیده می‌شوند که با جاذبه‌های جنسی خود دیده می شوند.

تبرج و خودنمایی و همچنین کشف حجاب زنان در اجتماع چه تاثیرات منفی روانی را بر آنان خواهد گذاشت؟!

تاثیرات پوشش بر زنان و به طور کلی بر جامعه را می توان در سه دسته کلی مورد بحث قرار داد. حجاب تاثیرات فردی و اجتماعی گوناگونی دارد، و البته بالاتر از اینها، در دنیای امروز، سه نگاه کلان به زنان محل بحث است که با مقوله پوشش و عفاف نیز ارتباط دارد.

در سطح فردی، یکی از تاثیرات مهم بی پوششی افتادن در رقابت بی پایان برای نمایش زیبایی است. در پژوهش های انجام شده در کشورهای غربی، اینستاگرام، به عنوان مضرترین شبکه اجتماعی، به ویژه برای دختران، شناسایی شده است. تصویر بدنی زنان و دختران، عزت نفس و اعتماد به نفس آنها، به دلیل مقایسه های مکرر خود با افراد زیباتر، به شدت افت کرده است.

اثر فردی دیگر، تقویت و برجسته سازی نمایشگری بر مبنای جاذبه های جنسیتی و جنسی است که به غفلت از جنبه های مختلف زنان برای رشد فردی منتهی می شود. هنگامی که برخی دختران به دلیل جاذبه های جنسی مورد توجه قرار می گیرند، عزت نفس عموم زنان، کاهش پیدا می‌کند و آنها ارزشمندی خود را به سطح جاذبه‌های ظاهری تقلیل می‌دهند.

به طور کلی می توان مدیریت غریزه نمایشگری، توجه به همه ابعاد وجودی، نیفتادن در بازی بی پایان رقابت برای زیبایی، تمرکز بر شخصیت بجای تمرکز بر جنسیت، نمایش دادن هویت و باورهای خود، آزادی از امیال و انگیزه هایی که در نهایت به ضرر فرد تمام می شوند، آزادی از معیارهای جامعه هرزه پسند از بانوان را از ثمرات پوشیدگی زنان دانست.

در سطح اجتماعی، شاید نخستین مطلب، کاهش امنیت برای جامعه و به ویژه خود بانوان مطرح است. پژوهش ها نشان داده است که مردانی که زنان با پوشش کم را در جامعه می بینند، به جای شخصیت زنان، جنسیت آنها را می بینند.

در تحقیقات مشخص شده که پوشیدگی با آزار و اذیت خیابانی کمتر مرتبط است. امروزه بحث شیءانگاری زنان، بحث مطرح و داغی در محافل علمی است. زنانی که بدون پوشش مناسب وارد اجتماع می شوند، خود را به عنوان اشیای جنسی مفهوم پردازی می کنند.

از تاثیرات دیگر بی پوششی در اجتماع، کاهش میل به ازدواج در جوانان و به ویژه مردان است. هنگامی که زمینه لذت بردن جنسی، بدون دادن هزینه، فراهم شود، میل جوانان و به ویژه پسران به ازدواج تحت تاثیر قرار می گیرد.

پیامد دیگر، افزایش خشونت و تجاوز و بی احترامی به زنان است. در کشورهایی که دست کم نیم قرن تجربه آزادی جنسی را داشته‌اند، نه تنها آمار تجاوز کم نشده، که به شدت رو به افزایش بوده است.

پیامد اجتماعی دیگر، گسترش رهایی پوشش به حیطه‌های دیگر است. رهایی برای هر گونه ابراز میل جنسی یکی از این موارد است. سقط جنین، بارداری‌های ناخواسته، پدیده مادری کردن مجرد در نوجوانان (در غرب)، فروپاشی نظام خانواده، تولید روزافزون هویت های جنسی و جنسیتی، پیامدهای درازمدتی است که احتمالا شروع آنها، با برداشتن پوشش در سطح اجتماع مرتبط بوده است.

اما، در نگاه کلان، باید دانست که به گفته برخی صاحب نظران، سه دید کلی به زنان را می توان شناسایی کرد. زن، در تعریف غالباً شرقی، همچون عنصری در حاشیه و بی‌نقش در تاریخ‌سازی؛ و در تعریف غالباً غربی، به مثابه‌ موجودی که جنسیت او بر انسانیتش می‌چربد و ابزاری جنسی برای مردان و در خدمت سرمایه‌داری جدید است، معرفی می‌شد.

الگوی سوم، «زن نه شرقی، نه غربی» است. زن مسلمان ایرانی، تاریخ جدیدی را پیش چشم زنان جهان، گشود. این نگاه سوم، زن را به ­عنوان شخص با ارزش (در برابر شخص بی‌­ارزش و شیء با ارزش) به دنیا می‌شناساند.

در پایان، باید گفت که حجاب و عفاف آزادی است. آزادی از نگاه­‌هایی که ارزش زن را به پایین­‌ترین سطوح تنزل داده است.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها