کد خبر: ۵۲۲۶۹
زمان انتشار: ۱۰:۳۸     ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۱

الاهرام - سيد مجتبي موسوي: سفر اخير محمود احمدي‌نژاد رئيس‌جمهور ايران به  جزيره "ابوموسي" كه در جريان سفرهاي استاني وي صورت گرفت و اعتراض دولت امارات متحده عربي به اين اقدام احمدي‌نژاد موجب شد تا بار ديگر مسئله جزاير سه‌گانه تنب بزرگ، تنب كوچك و ابوموسي مطرح شود.

بر اساس حقايق تاريخي اين جزاير تا زمان اشغال جزاير خليج فارس، از جمله جزاير سه گانه، توسط بريتانيا، بخشي از قلمرو ايران بوده‌اند.

انگليس براي اشغال جزاير خليج فارس بهانه‌هايي همچون مجازات دزدان دريايي، جلوگيري از برده داري، ايجاد امنيت و محافظت از عبور و مرور كشتي ها در تنگه هرمز را مطرح مي كرد.

در نهايت بعد از 50 سال اعتراض مداوم ايران، در 29 نوامبر 1971، با واسطه‌گري انگليس توافقنامه اي بين دولت ايران و شيخ شارجه امضا شد كه طبق آن حاكميت ايران بر جزيره ابوموسي به رسميت شناخته شد. در 30 نوامبر يعني يك روز قبل از خروج نيروهاي انگليسي از منطقه و دو روز قبل از تشكيل رسمي كشور امارات متحده عربي، نيروهاي نظامي ايران وارد جزاير تنب بزرگ، تنب كوچك و ابوموسي شدند.

بر اساس بند دو تفاهم‌نامه 1971 بين ايران و شارجه، ايران حق حاكميت و كنترل كامل بخش شمالي ابوموسي را دارد و پرچم‌هاي ايران نيز بر فراز پايگاه‌هاي نظامي اين كشور به اهتزاز در مي‌آيند. شارجه نيز كنترل بخش جنوبي جزيره ابوموسي را در اختيار دارد و پرچم اين شيخ‌نشين نيز بر پايگاه پليس شارجه به اهتزاز در مي‌آيد.

جدا از اين نيز مسئله جزاير سه‌گانه به هيچ وجه مسئله پيچيده‌اي نيست و شواهد تاريخي زيادي در خصوص مالكيت آن وجود دارد كه در ادامه به برخي از آنها اشاره مي‌كنم:

- در نقشه رسمي منتشر شده توسط واحد نقشه‌كشي سازمان تحقيقات توپوگرافيك هند وزارت خارجه انگليس در سال 1897، جزاير تنب بزرگ و كوچك و ابوموسي همرنگ ايران و بخشي از قلمرو اين كشور ترسيم شده‌اند.

- در نقشه‌اي كه سال 1971 در شوراي امنيت سازمان ملل توزيع شد، جزيره ابوموسي با عبارت "بوموسي، ايران" مشخص شده است.

- در نقشه خليج فارس كه توسط وزارت خارجه فرانسه در سال 1764 منتشر شده است، جزاير سه گانه تنب بزرگ و كوچك و ابوموسي همرنگ قلمرو ايران ترسيم شده اند.

- در نقشه امپراتوري پرشيا كه سال 1813 بطور سياه و سفيد توسط "جان مك دانلد"، مشاور سياسي "سر جان ملكوم" و در حين ماموريت وي در ايران رسم شده، و همچنين در نقشه رنگي كه از روي اين نقشه در سال 1832 كشيده شده است، جزاير سه گانه جزو قلمرو ايران ترسيم شده اند.

- در نقشه آسياي مركزي كه شامل كابل، پرشيا، رودخانه ايندوس و كشورهاي شرقي است، جزاير سه گانه همرنگ ايران ترسيم شده اند.

- در نقشه خليج فارس كه توسط وزارت جنگ بريتانيا در سال 1886 منتشر شده نيز جزاير سه گانه به عنوان بخشي از قلمرو ايران مشخص شده اند.

اين مقاله براي اثبات مالكيت جزيره ابوموسي توسط ايران و يا رد ادعاهاي امارات نيست. بلكه حتي با نگاه به توافهم‌نامه 1971 مي‌توان دريافت كه هيچ منازعه‌اي بر سر كنترل بخش شمالي ابوموسي توسط ايران وجود ندارد و در نتيجه سفر رئيس‌جمهور احمدي‌نژاد به اين جزيره نيز كاملا قانوني و امري عادي بوده است.

اما مسئله مهمي كه در اين مقاله قصد اشاره به آن را دارم، سوءتفاهم‌ها و اختلافاتي است كه بين ايران و برخي كشورهاي عربي منطقه بوجود آمده است. اختلافاتي كه سود آن تنها براي كشورهاي غربي و به خصوص آمريكا، بريتانيا و اسرائيل است. تقريبا ريشه تمامي اختلافات مرزي در خاورميانه به بريتانيا و دوران استعمارگري اين كشور بر منطقه باز مي‌گردد. حتي تشكيل اسرائيل نيز با حمايت و دخالت مستقيم بريتانيا صورت گرفت.

امنيت، ثبات و آرامش خاورميانه به سود تمامي كشورهاي منطقه است. كشورهاي مسلمان منطقه، همگي دشمن تاريخي مشتركي به اسم اسرائيل دارند و همواره خواهان حمايت از مردم فلسطين هستند. دين اسلام نيز وجه مشترك ايران و ديگر كشورهاي عربي منطقه است. ما مسلمانان خود را برادران و خواهران يكديگر مي‌ناميم و در اين ميان تنها غريبه‌هاي غيرمسلمان هستند كه وجه اشتراك چنداني با ما ندارند. غربي‌ها حاميان اصلي اسرائيل هستند و همه ديكتاتورهاي عربي كه طي دو سال گذشته سرنگون شدند روابط خوب و گسترده‌اي با آمريكا، اروپا و اسرائيل داشتند.

دوستي و همراهي كشورهاي منطقه موجب نگراني غرب مي‌شود. آنها از اتحاد مسلمانان در هراس هستند. اختلاف‌افكني بين ايران به عنوان يكي از كشورهاي قدرتمند و تاثيرگذار منطقه و كشورهاي عربي يكي از راهكارهاي ديرينه غرب براي بي‌ثبات‌سازي منطقه و مشغول كردن كشورهاي منطقه به مسائل انحرافي است تا ديگر به فلسطين و سوءاستفاده‌هاي غرب از منطقه نپردازند.

آيا اگر خاورميانه متحد و يكپارچه‌اي وجود داشت، آمريكا به خود اجازه حمله و اشغال عراق و افغانستان را مي‌داد؟
حدود 65 درصد از ذخاير نفت جهان در خاورميانه است و اين يعني بزرگترين سلاح و قدرت براي ساكنين منطقه؛ آيا كشورهاي مسلمان منطقه با تهديد به قطع صدور نفت به غرب نمي‌توانند غرب را وادار به قطع حمايت از اسرائيل كنند؟

آيا كشورهاي عربي منطقه با مخالفت با تحريم‌هاي آمريكا عليه ايران، مي‌توانند اتحاد و برادري مسلمانان با يكديگر را نشان داده و مانع از طمع غريبه‌هاي غربي از منافع خاورميانه شوند؟ آيا شاهد آن روز خواهيم بود كه غرب از ايجاد اختلاف در منطقه و بهره‌برداري از آن نااميد شود؟

آيا تحولات منطقه به جايي مي‌رسد كه مثال انگليسي اختلاف بيانداز و حكومت كن در خاورميانه كاربردي نداشته باشد؟

References:
1. AHMAD JALINUSI , The three Islands , Journal of International Affairs Vol. XIX, No.4. Fall 2007
2. Dr. Hermidas Bavand's interview with Deutsche Welle radio, 18.04.2012.
3. Dr. Piruz Mojtahedzade interviews with the author.
4. ABU MUSA
5. Island Dispute Between Iran and the UAE, Trade & Environment Database of the American University, Massachusetts
6. Schofield, Richard (2003). Unfinished Business: Iran, the Uae, Abu Musa and the Tunbs. London: Royal Institute of International Affairs.
 

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها