بيش از يك سال از انقلاب
مردم بحرين برضد فقر، بي عدالتي، ظلم و ستم رژيم آل خليفه مي گذرد. درطول
يك سال گذشته نظاميان آل خليفه و آل سعود از هيچ جنايتي برضد مردم بحرين
فروگذار نكرده اند. كشتار مردم در راهپيمايي مسالمت آميز، دستگيري، شكنجه و
سپس قتل آنها در زندان، اخراج كارمندان شركت كننده در تظاهرات، تخريب
مساجد و حسينيه ها و منازل مردم، تنها گوشه اي از اين جنايات است. پرسش روز
اين است كه چرا جامعه جهاني و سازمان هاي مدافع حقوق بشر چشم خود را روي
اين جنايات بسته اند؟ آمريكا و رژيم آل سعود چه منافعي در بحرين دارند كه
اينچنين دستشان به خون مردم بيگناه دراين جزيره آغشته شده است و بالاخره
اين كه پيروزي انقلاب مردم بحرين چه تاثيري بر خاورميانه و حوزه خليج فارس
خواهد گذاشت.
سرويس خارجي
پس از چند ماه كه مردم تونس عليه ديكتاتور
اين كشور قيام كردند، موج بيداري اسلامي به بحرين مرواريد غلتان خليج فارس
نيز رسيد. مردم بحرين در 14 فوريه 2011 ميلادي قيام مسالمت آميز خود را با
الهام گرفتن از قيام هاي مردمي در كشورهاي مصر و تونس و بر ضد استبداد،
سرسپردگي، فقر، بيكاري، حكومت موروثي و تبعيضات قومي و مذهبي رژيم حاكم آل
خليفه آغاز كردند. به فاصله اندكي پس از شروع قيام مردمي در بحرين مشخص شد
كه اين بار نيز ملاحظات استراتژيك خود را بر ايده و هنجارهاي جهاني حقوق
بشر تحميل خواهد كرد.
در يك اجماع شيطاني بين آمريكا، شوراي همكاري خليج
فارس و اتحاديه اروپا تصميم بر اين شد كه انقلاب بحرين به هر نحوي كه شده
به پيروزي و سرانجام نرسد و مديريت رسانه اي اين تصميم نيز برعهده الجزيره،
العربيه و «بي.بي.سي» گذاشته شد. عربستان براي حمايت از آل خليفه و در
همراهي كامل شوراي همكاري خليج فارس نيروهاي نظامي خود را در قالب سپر
جزيره و با چراغ سبز آمريكا عازم بحرين كرد و اين حضور تاكنون ادامه دارد.
سؤال
اصلي كه اينجا مطرح هست اين است كه علت يا علل سكوت جامعه جهاني در قبال
جنايات رژيم آل خليفه در بحرين چيست؟ چرا آمريكا و عربستان اينچنين از رژيم
حاكم بر بحرين حمايت مي كنند؟ و چرا تاكنون و علي رغم همه حمايت هاي رسانه
اي و نظامي و مالي از رژيم حاكم بر بحرين، آل خليفه نتوانسته است قيام
مردمي را در اين كشور سركوب كند و چشم انداز انقلاب مردم بحرين چيست؟
تاريخچه قيام
با
استقلال شيخ نشين بحرين از ايران به دنبال خيانت «محمدرضا پهلوي» خانواده
اي به نام آل خليفه با حمايت عربستان سعودي و ساير كشورهاي عربي روي
كارآمدند و برجمعيت 70 درصدي شيعيان اين كشور حاكم شدند. از همان زمان تضاد
ديدگاه ها و تبعيض عليه اكثريت شيعه شروع شد. اعمال سياست هاي ناعادلانه
اقتصادي، سياسي و جمعيتي در اين چهار دهه به انحاء مختلف در حق شيعه و كل
اقشار پايين بحرين اعمال شده است. حكومت بحرين به انحاء مختلف از افزايش
جمعيت شيعيان جلوگيري مي كند كه نمونه اي از آن اعطاي تابعيت به اعراب
غيربحريني سني است. از سوي ديگر اكثر شيعيان در روستاهاي فقير اطراف منامه
زندگي مي كنند و حق سكونت در منطقه مسكوني و وسيع «الرفاع» را ندارند. در
حالي كه بخش اعظم سرمايه گذاري هاي خارجي در اين منطقه كه محل سكونت خاندان
حاكم بر بحرين است انجام مي شود، شيعيان نه حق سكونت در اين منطقه را
دارند و نه مي توانند زميني را مالك شوند. از طرف ديگر شيعيان راهي نيز به
مناصب عالي ندارند، درخصوص وضعيت اقتصادي نيز آمارها حاكم از تبعيض گسترده
در توزيع ثروت ملي اين كشور است، از دهه 1990 تاكنون بيكاري مهم ترين عامل
ناآرامي به ويژه در ميان جوانان شيعه بوده است. آمارهاي رسمي ميزان بيكاري
را 15درصد اعلام مي كنند، درحالي كه آمارهاي واقعي به خصوص درميان شيعيان
بسيار بالاتر است. از بين 84 هزار فرصت شغل ايجاد شده نيز در فاصله سال هاي
1990 تا 2003 بيش از 80درصد اين مشاغل نصيب كارگران خارجي شده است. ريشه
همه اين مشكلات و تبعيضات به خاندان حاكم مي رسد مردم بحرين هيچ گاه موافق
حاكميت آل خليفه نبوده اند و دلايل اين نارضايتي را بايد در دو امر ملاحظه
كرد.
1- آل خليفه بحريني نيستند، بلكه از اقليت سني مذهب مهاجري هستند
كه درپي اختلافات مذهبي با قبيله «بني كعب» در زمان رياست شيخ «نصرالله
خان» والي منصوب «كريم خان زند» بر بحرين از كويت وارد اين كشور شده اند.
2-
به قدرت رسيدن آل خليفه براساس خواست و رضايت مردم صورت نگرفته، بلكه آل
خليفه با سرسپردگي خود به انگليس و پذيرش تحت الحمايگي آن درسال 1820 قدرت
خود را كسب و حفظ كرده است.
آل خليفه درسال 1820 با انعقاد پيماني با انگليس اداره گمركات، تجارت و امنيت داخلي و خارجي خود را به ماموران اين كشور سپرد.
تحت
الحمايگي و سرسپردگي اين خاندان به استعمار انگليس درسال 1880 با امضاي
پيمان زير مورد تأييد قرار گرفت. «من عيسي بن آل خليفه شيخ بحرين بدين
وسيله خودم و جانشينانم را در برابر دولت انگليس متعهد مي سازم كه از
مذاكره يا انعقاد هر نوع پيمان با هركشور يا دولتي غير از بريتانيا و بدون
موافقت دولت نامبرده خودداري كنم و به هيچ دولتي جز بريتانيا اجازه تاسيس
نمايندگي سياسي يا كنسولي را ندهم.»
به اين ترتيب انگليس در سال 1919
تحت الحمايه بودن بحرين را به صورت رسمي اعلام كرد و از آن پس بحرين تحت
سرپرستي يك مستشار انگليسي اداره مي شد. اين مسئله منجر به قيام ناكام مردم
بحرين درسال 1951 شد كه طي آن مردم خواهان اخراج «بل گراو» حاكم انگليسي
بحرين شدند. پس از اضمحلال امپراتوري انگليس و خروج آن از خليج فارس، رژيم
آل خليفه ارباب خود را عوض كرد. از 1970 و اعلام استقلال بحرين به دنبال يك
به اصطلاح همه پرسي صوري و مسخره تاكنون رژيم آل خليفه به صورت تمام و
كمال در خدمت منافع نامشروع ايالات متحده در منطقه قرار گرفته است. اعتراف
سخنگوي كاخ سفيد مبني بر اين كه اگر كمك هاي دولت بحرين نبود، به هيچ وجه
قادر به مقاومت و ماندن در خليج فارس نبوديم، مويد اين سرسپردگي خاندان آل
خليفه به ايالات متحده است.
در واقع ريشه اصلي قيام مردم بحرين كه به
غلط گفته مي شود يك قيام شيعي است برمي گردد به نامشروع بودن رژيم حاكم
براين كشور، در نبود مشروعيت داخلي. رژيم آل خليفه براي ماندن در حكومت به
عامل خارجي متكي است و دراين ميان منافع اكثريت مردم بحرين قرباني مي شود
كه تنها اختصاص به شيعيان ندارد دراين ميان اهل سنت اين كشور نيز براثر
اعمال اين سياست هاي واپس گرايانه متضرر مي شوند. در صورتي كه حكومتي در
بحرين بر روي كار بيايد كه متكي به آراي مردمي باشد، در آن صورت بايد
انتظار داشت كه منافع اكثريت آحاد جامعه چه شيعه و چه سني تأمين شود.
دلايل حمايت ايالات متحده
چنان
كه گفته شد، به دنبال خروج انگليس از خليج فارس، حكومت هاي اين منطقه در
نبرد مشروعيت داخلي با يك خلاء دفاعي روبه رو شدند. اين خلاء را ايالات
متحده پركرد و در اين چهار دهه نيز حضور خود را پررنگ تر كرده است.
در
سال 1995 و در دوران رياست جمهوري «بيل كلينتون» اسكله اصلي نيروي دريايي
بحرين با تغيير كاربري گسترده و هجوم مهندسان آمريكايي به سرعت تجهيز و
بازسازي شد و در يك توافق نظامي با رژيم آل خليفه ناوگان پنجم نيروي دريايي
آمريكا در آن مستقر شد. مأموريت هاي مختلفي براي اين ناوگان تعريف مي شود
كه اصلي ترين مأموريت آن حفاظت از منافع نامشروع ايالات متحده در منطقه
ژئواستراتژيك خليج فارس است. از آن جايي كه در بحرين به طور سنتي گروه هاي
راديكال سني وهابي جايگاهي ندارند پايگاه دريايي آمريكا در اين كشور جزو
امن ترين پايگاه ها محسوب مي شود و ايالات متحده ميليون ها دلار صرف تجهيز
ناوگان پنجم خود در بحرين كرده است. از آن جايي كه نيروهاي زميني ايالات
متحده در كشورهاي منطقه به عنوان اهداف خوبي براي گروه هاي ضدآمريكايي
محسوب مي شوند و در طول 10 سال گذشته نظاميان غربي زيادي در افغانستان،
عراق و كشورهاي منطقه كشته شده اند و از اين نظر افكار عمومي در آمريكا به
شدت خواستار خروج نظاميان اين كشور از خاورميانه و بازگشت به خانه هايشان
هست. آمريكا در استراتـژي نظامي جديد خود تصميم گرفته است كه نيروي زميني
خود را از اروپا و خاورميانه به اقيانوس آرام منتقل كند. با هدف مهار و
كنترل قدرت چين درحال رشد و حمايت از متحدان خود در درياي چين كه اختلافات
ارضي و مرزي با پكن دارند، وظيفه نيروي زميني در منطقه خاورميانه به نيروي
دريايي و هوايي ايالات متحده سپرده خواهدشد. استراتـژيست هاي آمريكايي
معتقدند پهنه اقيانوس ها و درياها هزينه لشكركشي را كاهش مي دهد. در چارچوب
اين استراتژي كه جزو راهبردهاي اصلي آمريكا در دهه آينده ميلادي است،
اهميت ناوگان پنجم اين كشور در بحرين به خوبي مشخص مي شود و از اين منظر مي
توان به خوبي درك كرد كه چرا ايالات متحده سالانه ميليون ها دلار فقط براي
سرپانگه داشتن رژيم آل خليفه صرف مي كند و چرا از شروع قيام مردمي در
بحرين، رژيم ايالات متحده نه تنها برخلاف همه ادعاهاي حقوق بشري خود چشم
خود را بر روي تمامي جنايات آل خليفه بسته است بلكه با حمايت هاي مالي و
تسليحاتي خود از رژيم آل خليفه در سركوب و كشتار مردم غيرمسلح عملا شريك
جنايات اين رژيم سفاك است. حفظ ناوگان پنجم دريايي در منطقه استراتژيك
خليج فارس براي راهبرد كلان ايالات متحده حياتي است، در صورتي كه اين قيام
مردمي به ثمر برسد و در بحرين دولتي از متن جامعه سر كار بيايد، اين دولت
ديگر حاضر نخواهدبود منافع ملت بحرين را به منافع ايالات متحده ترجيح دهد و
احتمال تعطيلي اين پايگاه كابوسي است كه آمريكا را به شدت آزار مي دهد.
پشتيباني
آمريكا از رژيم آل خليفه دليل ديگري نيز دارد. آمريكايي ها از اين نگران
هستند كه در صورت به ثمر رسيدن اين قيام از آن جايي كه اكثريت مردم بحرين
شيعه هستند، يك دولت شيعي در كشور روي كار بيايد و موازنه استراتژيك به نفع
ايران و جريان مقاومت و به ضرر جريان سازش در منطقه تغيير بكند لذا، دولت
ايالات متحده با همراهي اروپا و اكثريت كشورهاي اتحاديه عرب- جز معدودي از
آنها مثل عراق و لبنان- تمام تلاش خود را به كار گرفته اند تا از سرنگوني
آل خليفه در بحرين جلوگيري كنند و در نقطه مقابل، اروپا، آمريكا، اتحاديه
عرب و نيز كشور تركيه تمام تلاش خود را به كار گرفته اند تا دولت «بشاراسد»
رئيس جمهور سوريه را ساقط كنند. تحولات جاري د رمنطقه خاورميانه و رفت
وآمدهاي ديپلماتيك گسترده و تشكيل اجلاس ها و جلسات مخفيانه و علني دوستان
اين كشور و يا آن كشور همگي به خوبي در چارچوب جنگ نيابتي غرب در منطقه
قابل توجه و تفسير است.
عربستان از چه نگران است؟
شروع روند بيداري
اسلامي در خاورميانه عربي در يك تحليل كلان تاكنون به ضرر عربستان سعودي
بوده است. سقوط «حسني مبارك» در مصر و سرنگوني رژيم وي ضربه مهلكي به
عربستان سعودي وارد كرده است، چرا كه مبارك متحد كليدي عربستان در پيش برد
خط سازش در منطقه بود در صورتي كه يك دولت مردمي و اسلامي در مصر سركار
بيايد به دليل جايگاه سنتي مصر در جهان عرب، رهبري جهان عرب به احتمال زياد
از خليج فارس به شمال آفريقا منتقل مي شود و عربستان نقش خود را از دست
خواهد داد. بن علي نيز از دوستان و متحدان سعودي ها بود و با سرنگوني وي
ضربه مهلك ديگري بر عربستان وارد شد ولي هيچ كدام از اين تحولات به اندازه
قيام مردمي در بحرين، عربستان را نگران نكرده است.
به دليل حاكم بودن
ديدگاه راديكال وهابيت- كه يك فرقه دست ساخته انگليس توسط عامل خود محمدبن
عبدالوهاب است- عربستان همواره از قدرت گرفتن شيعيان در منطقه نگران بوده
است چرا كه وهابيت مذهب تشيع را كه مبتني بر ادله محكم و انكارناپذير عقلي و
نقلي است، مذهبي كفرآميز تلقي مي كند و ريختن خون شيعيان را واجب مي داند.
همين
ديدگاه است كه باعث ريختن خون هزاران شيعه در عراق، افغانستان و پاكستان
شده است. قدرت گرفتن شيعيان در عراق، روي كار آمدن دولت مردمسالار در اين
كشور و به دنبال آن پيروزي حزب الله در جنگ 33روزه ضربه هاي مهلكي بود كه
به رژيم سعودي وارد شد. عربستان هم اينك نفوذ خود را در عراق و به دنبال آن
در لبنان تا حدود زيادي از دست داده است و اگر بحرين را نيز از دست بدهد
محور مقاومت به مركزيت ايران تقويت خواهد شد. شايد از اين منظر است كه در
بحبوحه جنگ 33روزه بين حزب الله و رژيم صهيونيستي، سران اردن، مصر و
عربستان خواهان پيروزي رژيم اسرائيل شدند. بحث موهوم هلال شيعي نيز در همين
زمان براي ايجاد اجماع عليه ايران اسلامي و تشكيل يك جبهه متحد سني عليه
ايران مطرح شد.
پيروزي شيعيان در بحرين، مناطق شيعه نشين شرق عربستان را
كه در همسايگي بحرين نيز قراردارد به خيزش وا مي دارد وانگيزه مضاعفي براي
شيعيان مظلوم عربستان خواهد بود كه به استيفاي مطالبات به حق خود از رژيم
نژادپرست سعودي بپردازند هم اينك نيز كه هنوز قيام مردمي در بحرين به
سرنگوني رژيم آل خليفه تاكنون منجر نشده است مناطق شيعه نشين عربستان خيزش و
قيام مردمي خود را آغاز كرده اند و روزي نيست كه اين مناطق نفت خيز شاهد
تظاهرات مردمي عليه آل سعود نباشد. آل سعود براي كنترل تحولات اجتماعي در
عربستان مجبور است كه با تمامي امكانات نظامي، مالي و رسانه اي- از رژيم آل
خليفه پشتيباني كند. ناآرامي در عربستان مي تواند به نوسانات شديد قيمت
نفت منجر شود و تأثيرات شگرفي نيز در تحولات سياسي و اجتماعي جهان عرب و
خليج فارس به همراه خواهد داشت و به همين دليل آمريكا و عربستان سعودي هر
دو منفعت مشتركي در حفظ رژيم آل خليفه دارند، در صورت پيروزي قيام مردمي در
بحرين، كشورهاي شيخ نشين كويت، اردن و قطر نيز كه با فقدان مشروعيت و
مقبوليت مردمي مواجه هستند، از پيروزي قيام مردمي در بحرين تأثير خواهند
پذيرفت هم اينك نيز شهرهاي اردن و قطر شاهد شروع مخالفت ها و اعتراضات
مردمي بر ضد فقر، بيكاري، استبداد و فساد خاندان حاكم هستند، مردم در اين
كشورها معتقدند دوران حكومت يك خانواده بر يك ملت گذشته است. اين مطالبات
در عراق، مصر، تونس و ليبي نتيجه داد. در بحرين شروع شده و به عربستان،
قطر، كويت و اردن نيز رسيده است، لذا شوراي همكاري خليج فارس تمام توان خود
را به كار گرفته است تا قيام مردمي در بحرين را سركوب كند و اعزام نيروها و
ادوات نظامي سپر جزيره به رهبري عربستان به بحرين نيز در همين چارچوب قابل
بررسي است.
نيروهاي سپر جزيره
به فاصله كمي بعد از شروع انقلاب
مردمي در بحرين رژيم آل خليفه كه ديد به تنهايي قادر به سركوب قيام مردمي
نيست در ماه مارس سال 2011 شاه بحرين از نيروهاي سپر جزيره خواستار ورود به
بحرين شد به دنبال اين درخواست 1200 سرباز عربستاني و 800 سرباز اماراتي
با تجهيزات كامل سركوب وارد بحرين شدند. موافقتنامه مربوط به نيروهاي سپر
جزيره به اين موضوع صراحت دارد كه هرگاه يكي از دولت هاي عضو با حمله خارجي
مواجه شود مي توان از نيروهاي سپر جزيره استفاده كرد. در حالي كه بحرين
اساساً با هيچ حمله خارجي مواجه نشده است و رژيم آل خليفه از اين نيروها
براي حفظ خود و سركوب مردم غيرنظامي استفاده مي كند.
عربستان از طريق يك
جاده خاكي كه بين اين كشور و بحرين ايجاد شده است به طور مرتب در حال
ارسال نيرو، تجهيزات و ادوات نظامي به بحرين است.
چنان كه گفته شد از
منظر حقوقي و موافقتنامه خود نيروهاي سپر جزيره اساس اعزام اين نيروها محل
اشكال است. از طرف ديگر عربستان سعودي با اعزام اين نيروها به بحرين و
مشاركت در سركوب قيام مردمي دچار نقض آشكار حقوق بين الملل بشردوستانه نيز
شده است و آمريكا و سازمان هاي بين المللي نيز كه نظاره گر اين جنايات
هستند خود در اين نقض آشكار حقوق بين الملل سهيم هستند. از آن جايي كه رژيم
حاكم بر بحرين به دليل سركوب و كشتار مردم بيگناه ساكن در اين جزيره دچار
نقض آشكار حقوق شهروندي شده حاميان او نيز به استناد اصل 29 اعلاميه حقوق
بشر چون از دولتي نامشروع و غير دموكراتيك حمايت كرده اند كه اساساً
نماينده مردم است و نه آزادي هاي مشروع را به آنها مي دهد، مسئول تلقي مي
شوند از سوي ديگر دولت بحرين به استناد نقض آشكار حقوق شهروندي، شهروندان
خود در منع اعتراضات مسالمت آميز و حذف مجاري مشروع نافرماني و نيز تبعيض
فرقه اي و مذهبي عليه اكثريت شيعه عملاً فاقد مشروعيت لازم درحقوق داخلي
است. لذا در عرصه بين الملل نيز نمي تواند مدعي نمايندگي مردم بحرين باشد
به ويژه آن كه تقاضاي كمك نيروهاي خارجي براي بقاي يك خانواده برسر قدرت
است.
مسئله بعدي نوع حمايت دولت هاي حامي است، نظاميان سعودي و اماراتي
همراه با رژيم آل خليفه و با تجهيزات و ادوات سركوب آمريكايي درسركوب،
كشتار، شكنجه و ربودن مردم بحرين در حمله به حسينيه هاي مذهبي و مساجد
شيعيان و در تخريب منازل آنها سهيم هستند هيچ يك از موارد فوق نه با حقوق.
بشر هم خواني دارد و نه باحقوق بشردوستانه دولت نامشروع و غير دموكراتيك آل
خليفه از منظر حقوق بين الملل نمي تواند براي سركوب مردم از نيروهاي خارجي
دعوت به حضور در بحرين كند و خود اين رژيم و حاميانش به طور قطع و يقين
دچار نقض آشكار حقوق بين الملل شده اند.
نتيجه گيري
متاسفانه
مناسبات بين المللي مبتني بر هنجارها و حقوق بين الملل نيست هميشه تاريخ
معيارهاي حاكم بر مناسبات بين المللي از استانداردهاي دوگانه پيروي كرده
است آمريكا وغرب بعد از شروع تحولات در ليبي به بهانه حمايت از مردم اين
كشور مداخله نظامي كرد و رژيم قذافي را سرنگون كرد دراين سوي خاورميانه و
در قلب خاورميانه مردم بحرين با همان مطالبات مردم ليبي قيام كردند و ولي
آمريكا به دليل ملاحظات استراتژيك خود و براي حفظ ناوگان پنجم خود و قدرت
گرفتن ژئوپليتيك شيعه و به هم خوردن موازنه قوا به نفع ايران و جريان
مقاومت، چشم خود را نه تنها بر جنايات آل خليفه بست بلكه با اعزام نيروهاي
سپر جزيره نيز به رهبري عربستان به بحرين موافقت كرد و خود نيز ادوات
سركوب اين نيروها را فراهم كرده است.
هم اينك بيش از يك سال از شروع
انقلاب مردم بحرين مي گذرد، علي رغم همه حمايتي كه از سوي آمريكا، اروپا و
شوراي همكاري خليج فارس از رژيم آل خليفه شده است، ولي اين رژيم ورشكسته
نتوانسته است قيام مردمي را سركوب كند. در 14فوريه سال جاري ميلادي بحريني
ها دريك تظاهرات با شكوه هزاران نفر يك سالگي قيام خود را جشن گرفتند.
تداوم اين تظاهرات در روزها و هفته هاي بعدي نيز نشان داد كه علي رغم همه
فشارها، مردم تا تحقق خواسته هايشان از پا نمي نشينند، و يك دولت مردم
سالار در بحرين به فضل الهي بر سركار خواهد آمد و ثمره خون شهداي بحرين در
عربستان نيز به بار خواهد نشست. خاورميانه شاهد تحولات وسيع و گسترده اي
است . شيوخ فاسد و شكمباره منطقه چه بخواهند و چه نخواهند در طوفان
مطالبات مردمي غرق خواهند شد. اين يك پيش بيني نيست بلكه وعده الهي است كه
هيچ بنياني براساس ظلم و ستم دوام نمي آورد در ماه هاي آينده تحولات زيادي
در عربستان، قطر، اردن و... اتفاق خواهد افتاد.