به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، ابهام، پیچیدگی و چند بعدی بودن؛ اینها مهم ترین ویژگیهای مدرنترین شیوه جنگی است. جنگی که در دنیا به آن Hybrid War و در ایران به آن جنگ ترکیبی میگویند.
دهه گذشته مباحث و مطالب زیادی در مورد «تغییر شیوه مبارزه، پس از دوره جنگ سرد» مطرح شدهاست. برخی از کارشناسان بر این باورند که «انقلابی در شیوههای مرسوم جنگ» پدید آمدهاست. فرانک هافمن این بحثها و نوشتهها را با توجه به درک کامل این نکته که جهان در حال ورود به دوران زمانی خاصی است (زمانیکه دشمنان آمریکا و غرب انواع مختلفی از جنگ را بطور همزمان بهکار میگیرند) مطرح میکند. وی این ایده را «جنگ ترکیبی» مینامد.
جنگ هیبریدی یا همان جنگ ترکیبی به راهبرد نظامی پیچیدهای اطلاق میشود که ترکیبی از نبردهای متعارف، نامتعارف، سایبری، روانی و اطلاعاتی را در خود جای میدهد. در واقع طیف گستردهای از ابزارهای متعدد به شیوه متقارن یا نامتقارن در این نوع جنگ که نبردی غیرخطی به شمار می رود مورد استفاده قرار میگیرد.
حمله به استراتژی دشمن؛ این جمله را «سان تزو» نگارنده کتاب «هنر جنگ» یا «هنر رزم» آورده است. به نظر او ویران کننده ترین حمله، حمله به استراتژی دشمن است. کتاب سان تزو سالهاست که در دانشکده های نظامی و علوم استراتژیک و نظامی و امنیتی و عملیاتی تدریس میشود. جنگها همیشه و در همه حال در شرف تغییر شکل و استراتژی و هدف و رویکرد هستند. به همین دلیل هم هست که یک هوشیاری همیشگی در مقابل دشمن، جزء بایدهای یک نظام مستقل و دارای دشمنان بسیار است.
در همین راستا علیرضامحمدلو، مدرس رسانه و پژوهشگر علوم اجتماعی با توجه به حوادث اخیر کشور و وقایع چند هفته اخیر همچون مسمومیت مدارس و التهاب ارزی تحلیلی نوشته است که در ادامه می آید:
تمام تلاش رقیب بیگانه در جنگهای فرانو و ترکیبی، در جهت زمین زدن انقلاب در زمین انقلاب رقم میخورد. یک جنگ درون زا و برون گرا و به اصطلاح نامتقارن که ترجمه دیگری از غربزدگی و وطن ستیزی درون جمهوریت است. این بار قصد و استراتژی بیگانه، ایجاد شبکه خشم جمهوریت بخاطر بازار و نفرت علیه اسلامیت با تولید اتهام و برچسبزنی در ماجرای مسمومیت دختران است.
در اغتشاشات اخیر از این فرمول بهره بردند و علیرغم فرسایش زمانی، بخش بسیار معدود و محدودی از طبقه بورژوا و اشراف جامعه را با خود همراه دیدند و به تدریج و با جمع شدن لمپنها و برخی فریب خوردگان کم سن و سال کف خیابان، از همراهی آنها نیز ناامید شدند. البته کمی شتابزده دست به کار شده بودند و دُز جمهوریتش پایین بود و زخم و خراشهایی آفرید ولی همین تعجیل و شتابزدگی و از همه مهمتر، خطای محاسباتی در شناخت ذهن و ذائقه مردم ایران، باعث عقب نشینی و فروکش کردن ماجرا شد.
در واقع نقطه ثقل ماجرا را بحران هویت، منزلت اجتماعی و سرمایه نمادین قرار دادند و با دیواردفاعی ایدئولوژیک و اسلامیت و ایرانیت مواجه شدند و بی سر و صدا عقب نشستند. در واقع حجاب را دیوار برلین و نقطه حساس هویتی دیده بودند که ضرب در بحث های قومیتی و مذهبی و اقلیمی، توانش براندازی یا مهار جمهوری اسلامی را بزعم اتاق فکر براندازان، در برداشت.
حال در یک آرایش مجدد و ترمیم تاکتیک چندماه قبل، جهت همراهی طبقه پایبن و متوسط جامعه در راستای القای بحران کارآمدی، دست به دستکاری بازار و التهاب نرخ ارز زدند که البته بی ارتباط با برقراری و تقویت روابط تجاری استراتژیک با چین و روسیه جهت دور زدن یا تضعیف دلار و رسیدن به بازار باثبات بدون دخالت دلار نبود. دوپینگ دلار بدون دلیل خاص اقتصادی و عبور از مرز ۶۰ هزار تومان در کمترین زمان ممکن، حکایت از وجود مهندسی و دستکاری، پشت ماجرای بازار داشت.
لبه دوم بحران کارآمدی و ایجاد استیصال در بازار که جمهوریت را هدف گرفته، تولید التهاب در بحث هویت و مسائل ایدئولوژیکی است. تلفیق و تضریب التهاب بازار با اضطراب ایدئولوژیک که با ماجرای مسمومیت برخی از مدارس دخترانه در قم و تهران و بروجرد، معنادار میشود، دلالتهای فرمولیزه و پنهان قصه را به همراه دارد. اینکه چه جریانی به دنبال چه ماجرایی است با برخی فکت ها قابل رهگیری و مراقبت و تبیین است که اخیرا هم گزارش های جدی مسئولین، از عمدی بودن این حوادث حکایت دارد.
مسمومیت دختران از مدارس قم شروع میشود و تعطیلی مدارس را دنبال میکند تا شکل و صورت یک حادثه فراگیر و سراسری را پیدا کند. سه فاکتور 1-قم که دلالت مذهبی ماجراست و 2-دختران که دلالت جنسیتی قضیه بوده و ادامه قصه های ماههای اخیر است و 3-تعطیلی مدارس که دلالت بر فراگیری داستان دارد، کنار همدیگر یک پازل خطرناکی را ترتیب میدهند. خصوصا که شیخ اصلاحطلب و روشنفکری مثل فاضل میبدی به موازات روزنامه غربزده شرق و چند کانال سمپاش همسو، گرا و گمانه قمیزه بودن و خوانش دینی از حادثه را طرح و تقویت میکند.
این موارد اگرچه موضوعی امنیتی هستند ولی فرمت و صورت فرهنگی و اقتصادی دارند و ضروری است که مخاطب درگیر با مساله با مسئول مربوطه با زمین حادثه در ارتباط و گزارش دهی مستمر باشند. مراحل شناسایی و مراقبت و پیشگیری ها تا حد ممکن از جانب مقامات مسئول بیان شوند و تحلیل های ممکن نیز توسط تریبونها و مطبوعات نزدیک به مسئولان، تبیین گردد. استراتژی پیشگیری از بحران در کنار هوشمندی امنیتی و حضور میدانی و دلگرم کننده مدیران ارشد، بیان آرامشبخش و بموقع و تبیین و تحلیلهای باورپذیر و بصیرت زاست نه موضعگیریهای پارادوکسیکال یا زبان نارسا و بیان الکن و از راه دور و صرفا امنیتی.