چندی خبرگزاری مهر اقدام به انتشار
بیانیهای بدون امضاء و هتاکانه به اسم جمعی از دانشجویان امام صادق(ع) کرد
که در آن علاوه بر توهین به آیت الله مصباح نسبتهای دروغی نیز به اعضای
جبهه پایداری و حجت الاسلام و المسلمین نبویان داده شده بود. در این بیانیه
نویسندگان مدعی شده بودند اعضای جبهه پایداری برای آیت الله مصباح جایگاه
قائم مقام رهبری قائل هستند. در پایان نیز آمده بود:«از جناب آقای نبویان
که ادعا نمودهاند جزء جبهه پایداری نیستند و صرفا به شاگردی استاد افتخار
میکنند درخواست داریم این مرقومه را قبل از آنکه فریبها فتنهای به پا
کند به دست ایشان برسانند.»
نتایج انتخابات دور نخست مجلس نهم،
مسئله رقابت و نیز تخریبهای اخیر انجام شده علیه جبهه پایداری را با سید
محمود نبویان در میان گذاشتیم. او معتقد است نسبتی که به او داده شده دروغ
است و اعضای جبهه پایداری هم از نسبت انحرافی بودن مبرّی هستند. نبویان
بانیان این تخریبها را دوستان نادان و به احتمال جدیتر فریبخوردگان دشمن
میداند که درصدد ایجاد تفرقه و شکافهای عمیق در میان اصولگرایان هستند.
او میگوید تعهدی به جبهه متحد ندارد و این را همان نخست نیز گفته است.
مشروح این گفتگو را در ادامه از نظر میگذرانید:
جناب آقای نبویان! تحلیلهای مختلفی تا کنون از نتایج دور نخست انتخابات مجلس نهم شده است. تحلیل شما از نتایج چیست؟
من ابتدا باید از حضور بسیار گسترده
مردم مسلمان ایران تشکر کنم. به نظر من مردم خیلی هوشمند هستند و با توجه
وسط میدان میآیند. حضور اینها در این وقتی که مورد نیاز بود برای حفظ
اسلام و حفظ نظام جمهوری اسلامی خیلی پرمعنا بود. به نظرم چند پیام داشت.
با این انتخابی که داشتند چند نکته را میتوان به دست آورد. اولین نکته این
است که گرایش مردم به سمت کسانی است که در راه ارزشهالی اسلامی میخواهند
گام بردارند. اکثریت کسانی که در سطح کشور انتخاب شدند از قشر اصولگرا
هستند. معنای این، این است که مردم ما به دنبال حفظ ارزشهای اسلام هستند و
کسانی که نماینده شدند باید در مقام اجرای این ارزشهای اسلامی باشند.
نکته دوم اینکه دفاع از ولایت فقیه در
این انتخابات خیلی پرمعنا بود و نکته سوم اینکه مردم در مقابل دشمن
ایستادند. ملت ایران به ما یاد دادند که باید عزت کشور اسلامی را در برابر
دنیای کفر و دنیای مدرن به سردمداری آمریکا و انگلیس و فرانسه و... حفظ
کنیم و مقابل آنها بایستیم. در عین حال باید حقوق مردم به ویژه در بخش
معیشت و اقتصادی را حفط کنیم.
حضور جداگانه آیت الله مصباح و
آیت الله مهدویکنی را باید به منزله اختلاف و تفرقه در جریان اصولگرایی
دانست یا این حضور به منزله رشد است؟ اساسا نظر شما درباره اصل رقابت در
انتخابات مجلس نهم چیست؟
حضور این بزرگان دین بسیار معنادار
است. عدهای میگفتند دین از سیاست جداست. ما از علمایمان داریم یاد
میگیریم که دین از سیاست جدا نیست. عالمان دینی ما باید به جد وارد میدان
شوند.
یعنی شما حضور هر دو بزرگوار در فضای سیاسی را ارزشمند تلقی میکنید؟
بله. حضور همه بزرگان یعنی حضور آیت
الله مهدویکنی، آیت الله یزدی و آیت الله مصباح یزدی به این معنا بود که
دین از سیاست جدا نیست. باید حضور در صحنه داشت. امام به عنوان یک مرجع
دینی به همه آموخت که دین و سیاست به هم آمیخته است.
نکته دومی که ما باید از این سه
بزرگوار یاد بگیریم این است که ما باید در حوزه سیاست به سمت رقابت مثبت
برویم نه رقابت منفی. رقابت منفی همان چیزی است که در اندیشه مدرن مطرح است
و به معنی منفعتطلبی است. اینکه سود من در کجا محقق میشود، منافع من و
منافع حزب من را باید کنار بگذاریم چون این منافع شاید اقتضاء تخریب یکدیگر
را داشته باشند. ما دیدیم این بزرگان هیچ وقت درصدد تخریب هم برنیامدند.
زیر مجموعه این بزرگواران هم باید مراقب باشند هیچ وقت از شیوه تخریب
استفاده نکنند. ما از این بزرگواران یاد گرفتیم که میتوان رقابت کرد؛ اما
تخریب نکرد.
نکته سوم اینکه این رقابت موجب برکت
شد. حضور مردم بسیار قویترشد. بالاخره هر چه گزینهها بیشتر باشند، سلایق
مختلف برای انتخاب دستشان بازتر میشود و حضورشان بیشتر میشود.
یعنی حضور جبهه پایداری مشارکت حداکثری را تقویت کرد؟
بله. همان چیزی که مقام معظم رهبری
دنبال آن بودند، تقویت شد. اینکه جبهه پایداری نتوانست با جبهه متحد به
وحدت برسد، به نظر من هدایت خدای متعال پشت این مسئله بود. خدای متعال طوری
مسائل را مترتب کرد که به وحدت نرشند و این بودن جبهه پایداری در کنار
جبهه متحد موجب شکلگیری حضور حداکثری شد.
با وجود اینکه جبهه پایداری در
مقایسه با احزاب نام و نشاندار و باسابقه چندان در بین مردم شناخته شده
نبود، چه شد که از اقبال مردمی برخوردار شد و مثلا در تهران شاهد تفوّق این
جبهه بر جبهه متحد بودیم؟
احزاب ما و سیاسیون ما به همین نکته که
میفرمایید توجه کنند. یک درسی باید بگیریم و آن این است که نمیشود همه
چیز را حزبی دید، نمیشود همه چیز را سیاسی دید، نمیشود همه چیز را بر
اساس ادبیات مدرن تحلیل کرد. مشکلی که نظام غرب با نظام جمهوری اسلامی دارد
هم همین است. آنها یک معادلات و محاسباتی دارند، ایران در آن معادلات
نمیگنجد. طبق معادلات آنها کشور باید سقوط میکرد و از دست میرفت. یک صدم
فشارها را به کشورهای دیگر میآورند و آنها را از هم میپاشانند.
این را بایست درست تحلیل کرد. ملت ما
مسلمان است و دنبال ارزشهای اسلامی و ولایت است. هر گفتمانی که بتواند این
ارزشها را زنده کند، لازم نیست خیلی باسابقه باشد، چون حرف دل مردم را
زده است، میتواند رأی آنها را کسب کند. گفتمان دفاع از ارزشهای اسلامی،
کفتمان دفاع از عزت ملت مسلمان در برابر دنیای کفر، گفتمان دفاع از ولایت
فقیه و... در دل ملت مسلمان است. بعضیها معادلاتی برای خودشان میچینند که
ما پول بیشتری برای تبلیغات آوردیم، سابقه بیست ساله و سی ساله داریم،
اینها جوانترند و... . این معادلات را باید کنار گذاشت و درست تحلیل کرد.
باید صادقانه صحبت کرد. مردم هم میفهمند چه کسانی غیرصادقانه وسط میآیند.
مردم فهمیدند عدهای صادقانه حرف دل آنها را میزنند. این عامل موفقیت
جبهه پایداری است. من به دوستان خودم در جبهه پایداری تاکید میکنم همه
اینها را امداد الهی بدانند. خدای متعال یان پیروزی و موفقیت را نصیب اینها
کرده و اگر در همین مسیر بندگی خدای متعال و دفاع از ارزشهای اسلامی
باشد، همیشه موفق خواهند بود.
چرا این همه جبهه پایداری تخریب میشود؟ آیا کسانی از حضور آن احساس خطر کردهاند؟
خیلی نکات در اینجاست. بدون اینکه قصد
تخریب کسی را داشته باشیم، باید اذعان کنیم حداقل در شعار جبهه پایداری
شعار خالصتری در حوزه ولایتمداری، ارزشهای اسلامی و عدالتطلبی داشته
است. اگر این جبهه بتواند این شعارها را در عمل پیاده کند، طبیعتا منافع
خیلیها در خطر خواهد افتاد. در حوزه نظر اصلاحطلبان، سکولارها و افرادی
که با واسطه اندیشه مدرن به میدان آمدهاند، تخریب خواهند کرد. در حوزه عمل
هم اگر انسان عدالتطلبی را وسط بیاورد، منافع خیلیها به خطر خواهد
افتاد. حزببازیها باید کنار برود. ما دنبال اینها نیستیم. همه اینها به
نظر من دست به دست هم میدهد تا احساس خطر جدی از جبهه پایداری شود و یک
مقدار با بداخلاقی درصدد تخریب بربیایند و به دروغ و تهمت چیزهایی به اعضای
جبهه پایداری نسبت بدهند که واقعا نادرست است. اگر لازم باشد، همین یک
مورد اخیر را توضیح بدهم.
بله. بفرمایید.
دو، سه روز قبل نامهای نوشته میشود.
اینها افرادی هستند که دلسوز هیچیک از دو طرف نیستند. اینها اگر دلسوز
باشند، باید بدانند که اصل نظام و اصل اصولگرایی نباید مورد خطر قرار
بگیرد. تفرقه انداختن و تخریب کردن آن هم به دروغ درست نیست. در نامه
سرگشاده منتشر شده خطاب به علامه مصباح یزدی دروغ نسبت داده شد. توهینهایی
شد. حرفهایی به دروغ به اعضای جبهه پایداری نسبت داده شد که اینها مثلا
دنبال این هستند که قائم مقامی آیت الله مصباح یزدی را مطرح بکنند و... که
اینها دروغ بود.
در آخر نامه هم به من نسبتی داده شده و
گفتهاند که ایشان از جبهه پایداری بیرون آمده و فقط شما(آیت الله مصباح)
را به عنوان استاد قبول دارد. اینها دروغهایی است که خیلی جدی باید جلوی
آن ایستاد. اینها یا دوستان جاهل هستند یا دشمنند و میخواهند تفرقه
بیاندازند.
من همینجا اعلام میکنم اصالتم مال
جبهه پایداری است. افتخارم این است که مال جبهه پایداری هستم. سرسلسله فکری
این جبهه حضرت علامه مصباح یزدی هستند. سالهاست افتخار ما شاگردی ایشان
است و در این جبههای که با هدایت و رهبری ایشان کار پیش میرود، باید
افتخار کرد که در این حوزه باشم. دوستان بسیار خوبی هم در این جبهه داریم و
خیلی هم علاقمندم در این جبهه باشم و اصالت من اینجاست. خط قرمز من لیست
جریان انحرافی و اصحاب فتنه است. البته من خیلی جدی نسبت به ساکتین فتنه
حساس هستم. به نظر من خطر ساکتین فتنه کمتر از خطر جریان انحرافی و جریان
فتنه نیست. چون در صدر اسلام کسانی که مقابل امام حسین(ع) شمشیر کشیدند، کل
جبهه اسلامی که نبودند. یک عده محدودی بودند. بقیه چرا به دفاع از
سیدالشهداء(ع) نیامدند؟ ساکتین، ساکتین. ساکتینند که بستر را برای دشمنان
ائمه و دشمنان اسلام فراهم میکنند. لذا خطرشان کمتر از آنها نیست. در
آینده هم همینها ممکن است همینها همدست جریان انحرافی و جریان فتنه بشوند
و ضربه به اسلام بزنند.
نام شما برای حضور در لیست جبهه متحد هم اخیرا مطرح شده است. با شما تماس گرفتند؟
من برای آیت الله یزدی و آیت الله
مهدویکنی ارزش قائلم. اینها استاد من هستند. احترام اینها باید نگه داشته
شود. اینکه اسم من هم در لیست جبهه متحد رفته است، من تاکید میکنم دوره
اول غیر از جبهه پایداری که خودمان جزو دستاندرکاران آن بودیم، 5 لیست
دیگر هم اسم من را زدند و از بین آنها فقط یک لیست زنگ زد که اسم شما را
میخواهیم بگذاریم. بقیه بدون اطلاع انجام دادند. الان هم همین است. از طرف
لیستهای مختلف از جمله جبهه متحد تماس گرفته شد. یکی از آقایان جبهه متحد
گفت اسم شما را میخواهیم بگذاریم و من هم دو بار در همان تماس تلفنی
تاکید کردم که اشکال ندارد اسم من را بگذارید منتهی من هیچ تعهدی به جبهه
متحد نخواهم داشت. اینکه این به چه خاطری است را الان لازم نیست مطرح کنم.
باید توجه کنیم دروغ به کسی بسته نشود. باید اخلاق انتخاباتی مراعات شود.
این ادعا که گفته میشود جبهه
پایداری مرتبط با جریان انحرافی است یا اینکه پشت پرده آن جریان انحرافی
است را شما ادعای تخریبی میدانید؟
بله. اصلا بیایند یک حساب سرانگشتی
کنند. در رأس اعضای جبهه پایداری علامه مصباح یزدی است. ایشان با جبهه
انحرافی در ارتباط است؟! ایشان اولین کسی است که اندیشه فراماسونری داشتن
جریان انحرافی را مطرح کرد. صحبتهای من علیه جریان انحرافی و شخص آقای
مشایی موجود است. من حرفهای او را خواندم. کدام یک از اعضاء انحرافی است؟!
خیلیها اخراجی دولت هستند به خاطر اینکه منتقد آقای مشایی بودهاند.
اینها هم در راستای همان تخریب است و درست نیست. و مکروا و مکر الله... اگر
غرض دارند، هواسشان جمع باشد که خدای متعال ناظر است و خدا برای خودشان
نهیشان میکند. و مکروا و مکر الله و الله خیرالماکرین.
علت اینکه در این فضا شأن آیت الله مصباح هم در نظر گرفته نشد را باید به حساب جهل گذاشت یا علت آن را باید سوء نیت دانست؟
اگر دوستان هستند، به نظر من دوستان
جاهل و نادانند. توجه نداشتند. من فکر میکنم بیش از این مقدار باشد. اینها
گول خورده بعضی از دشمنانی هستند که کمین کردهاند و قرار است حتما بین
نیروهای اصولگرا جدایی و تفکیک جدی و تنفر ایجاد کنند. من به همه نیروهای
اصولگرا این است که یک مقدار اخلاق اسلامی را رعایت کنند. چون قرار است اگر
واقعا در مدعایمان صادق هستیم، از این گفتمان اصلی اصولگرایی ارزش جانانه
بکنیم. اما اگر اینجا قرار است ما به همدیگر بپریم و توهین کنیم، آن هدف
اصلی این وسط له میشود. آنهایی که تخریب میکنند یا دوستان نادان هستند یا
اینکه دشمنند.
چرا طی این سالها ما در
دولتهای مختلف مثلا هم در دوره اصلاحات و هم در دوره دولت اصولگرا و حتی
انتخابات اخیر شاهد تخریب شخصیتی چون آیت الله مصباح یزدی هستیم؟ چرا این
هجمه مدام تکرار میشود؟ آیا شباهتهای خاصی هست؟
بله. آیت الله مصباح یک خط مشیای
دارند. من نزدیک به 16 سال شاید هم بیشتر است که خدمت ایشان هستم. خط مشی
ایشان این است که ما نباید نسبت به مبانی دینی کوتاه بیاییم. از ارزشهای
اسلامی نباید کوتاه بیاییم. خیلی هم جدی باید ایستاد. تا جایی که میتوانیم
باید دفاع کنیم. آبروی خودمان را هم دادیم، دادیم. باید خیلی جدی همه دفاع
کنیم و در این مسیر ثابت قدم باشیم. طبیعی است که هر کس در مقام عمل یا
نظر از ارزشهای دینی منحرف باشد، جلوی ایشان بایستد و ایشان را تخریب کند.
من همه اینها را فقط در همین نکته میبینم. ممکن است طرف دایهدار اندیشه
اسلامی هم باشد اما وقتی در حرفهایشان کاوش میکنیم... ما میبینیم آن
حلقه انحرافی هم ادعای اسلامی دارد. ادعای پیرو امام زمان بودن دارند. اما
میبینیم که انحراف از اسلام و ارزشهای انقلاب دارند. تنها عامل مخالفت
این است.
فکر میکنید مهمترین ویژگی مجلس نهم و آن انگاره بیرونیای که مجلس نهم باید به واسطه آن شناخته شود، چه باید باشد؟
من فکر میکنم سه، چهار تا نکته وجود
دارد که پیام حضور مردم هم هست. یکی دفاع از ارزشهای اسلامی است. این باید
خیلی جدی پیگیری شود. چیزی که برای خود من هم دغدغه بود در حوزه دینی،
اسلامی کردن نرمافزار دانشگاههاست. چرا؟ چون ما مدیرانمان از آن دانشگاه
خارج میشود.
نکته بعد دفاع از ولایت فقیه است. هر
چه ما حرف امام(ره) را گوش دادیم، کشور رشد کرد. الان هم هر جا حرف رهبر
انقلاب را گوش کنیم، کشور رشد خواهد کرد. مجلس نهم باید اینها را در نظر
داشته باشد. سوم دفاع از عزت مردم در برابر دنیای کفر و چهارم دفاع از حقوق
مردم. معیشت مردم، اجرای عدالت و...
یکی از نکاتی که در خلال بحث
هم مدام به آن اشاره شد، بحث اخلاق سیاسی بود که مقام معظم رهبری هم بارها
نسبت به آن تذکر دادند. منشأ آسیب به نظر شما کجاست و چه باید بکنیم تا
فضای اخلاقی در سیاست ما حاکم شود؟
به نظر من بیشتر به افراد برمیگردد.
دو چیز محرک افکار و رفتار افراد است. یکی معرفت است؛ یکی هم انگیزههایی
که برای افعالش دارد. کسانی که صاحب رسانه هستند، مدیران ما و همه افرادی
که دخیل هستند و بلندگو دستشان هست، هم به لحاظ معرفتی باید معرفت درست
اسلامی را فرا بگیرند. نکته دیگر اینکه باید بحث تربیتی را جدی بگیریم.
بعضیها میدانند راه درست چیست. قبل از اینکه من این را در رسانه پخش کنم،
فقط به این دلیل که طرف در حزب و گروه ما نیست میروم لهاش میکنم. اگر
در حزب ما بود یک تفسیر دیگر درباره رفتار و کلامش داشتم. این انگیزه،
انگیزه درستی نیست. سعی کنیم رفتارمان با انگیزههای خدایی انجام شود.
ببینیم از جانب خدای متعال مطلوب چیست و وظیفه شرعی کدام است. پس هم معرفت
را باید اصلاح کرد و هم انگیزهها را به سمت و سوی ایمان و خدا پیش برد.
اگر این را بیشتر توجه کنیم مشمول امداد الهی خواهیم بود و جامعه به سلامت
خواهد رسید.