آبراهام لينكلن
147 سال پيش در شب 14 آوريل سال 1865 ميلادي و درست پنج روز پس از پايان جنگهاي انفصال آمريكا، آبراهام لينكلن رئيس جمهوري ايالات متحده در لژ تئاتر فورد در شهر واشنگتن هدف گلوله قرار گرفت و ساعاتي بعد جان سپرد.
قاتل وی، يك بازيگر 26 ساله تئاتر به نام جان ويلكس بوث از فاصله بسيار نزديك و از پشت سر فقط يك گلوله به جمجمه لينكلن شليك كرد؛ او پس از تيراندازي به سوي آبراهام لينكلن كه در كنار همسرش نشسته و نمايش را تماشا مي كرد، فرياد زد: جنوب انتقامش را گرفت.
پس از كشته شدن آبراهام لينكلن كه دومين دوره رياست جمهوري خود را آغاز كرده بود، معاون رياست جمهوري آندرو جانسون جانشين او شد؛ به اين ترتيب در شب 14 آوريل سال 1865 ميلادي آبراهام لينكلن، شانزدهمين رئيس جمهور ايالات متحده در حالي كه همراه همسرش در لژ تئاتر فورد شهر واشنگتن يك نمايش را تماشا ميكرد، هدف گلوله يكي از طرفداران كنفدراسيون جنوبقرار گرفت و ساعاتي بعد جان سپرد.
آبراهام لينكلن در دوره نخست رياست جمهوري اش فرمان لغو بردگي كه در ايالت هاي جنوبي رايج بود را صادر كرد و اين مساله موجب آغاز جنگهاي 4 ساله انفصال آمريكا شد. اين جنگ داخلي سرانجام با شكست و اضمحلال كنفدراسيون جنوب خاتمه يافت[1].
ویلیام مککینلی
سال ۱۸۹۶، در کنوانسیون جمهوریخواهان و در دوران رکود بزرگ اقتصادی، مارکوس آلونزوهانا، یک بازرگان ثروتمند اهل کلیولند، با حمایت از دوستش ویلیام مککینلی، کمک کرد تا او به عنوان نامزد جمهوری خواهان درانتخابات ریاست جمهوری شرکت کند. هانا، مککینلی را به عنوان"عامل شکوفایی اقتصادی" معرفی کرد.
ویلیام مک کینلی در سن ۳۴ سالگی به کنگره راه یافت. شخصیت جذاب، خصوصیات بی نظیر، زیرکی وسرعت انتقال ویلیام سبب شد تا به سرعت پلههای ترقی را طی کند. طی ۱۴ سال خدمت در کنگره، یکی از بزرگترین کارشناسان تعرفه گمرکی شد. قانونی که سال ۱۸۹۰ در این زمینه به اجرا درآمد به نام مک کینلی نامگذاری شد.
آنچه بیشتر در دولت مککینلی مورد توجه بود مساله سیاست خارجی بود و نه مساله شکوفایی و رونق اقتصادی ؛در آن زمان کوبا مستعمره اسپانیا بود، بنبست میان نیروهای اسپانیایی و انقلابیون کوبا، سبب شد تا روزنامههای آمریکایی بشدت از اوضاع کوبا انتقاد کنند.
رییس جمهوری ناتوان از مهار کنگره و مردم آمریکا، سال ۱۸۹۸ طی پیامی اعلام بی طرفی کرد، اما در واکنش به این کار رییس جمهوری کنگره سه قطعنامه صادر کرد که معادل با اعلام جنگ برای آزادی و استقلال کوبا بود.
سال ۱۹۰۰ ویلیام مککینلی برای دومین بار و به عنوان بيست و پنجمين رئيس جمهور آمريكا انتخاب شد، اما دور دوم ریاست جمهوری مککینلی در سپتامبر سال ۱۹۰۱ با قتل وي به پايان رسيد؛ ویلیام مک کینلی در صف ورود به نمایشگاه پان آمریکن درشهر بوفالو در ایالت نیویورک ایستاده بود، که يك فرد دو بار به او شلیک کرد. مک کینلی ۸ روز بعد درگذشت.[2]
فرانتس فردیناند
در ۲۸ ژوئن ۱۹۱۴ حول و حوش ساعت ۱۱ صبح فردیناند و همسرش در سارایوو به دست گاوریلو پرینسیپ از اعضای گروه "دست سیاه" به قتل رسیدند. این واقعه که به واقعه ترور سارایوو مشهور است از جرقههای آغاز جنگ جهانی اول بود و از همین رو از مهمترین واقعههای تاریخ جهان است.
فرانتس فردیناند کارل لودویگ ژوزف آرشیدوک اتریش و دارای لقب استه در ۱۸ دسامبر ۱۸۶۳ به دنيا آمد و از مقامهای سلطنتی اتریش بود و از ۱۸۹۶ تا روز مرگش وارث تاج و تخت پادشاهی اتریش-مجارستان بود.
فرانتس فردیناند در بسیاری از امور سیاسی اتریش- مجارستان دخالت میکرد؛ ناسیونالیستهای مجارستان مخالف طرفداری او از حق رای عمومی بودند زیرا نفوذ مجارها در امپراتوری مجارستان را زیر سوال میبرد. بعضی از غیرکاتولیکها و ضدروحانیون با او بر سر همکاریاش با انجمن مدارس کاتولیک و پذیرفتن قیمومیت آن در ۲۲ آوریل ۱۹۰۰ نيز مخالف بودند.
بعضی میگویند که سفر او به سارایوو که از امنیت کافی برخوردار نبود توسط بعضی هستهها در حکومت اتریش-مجارستان صورت گرفت تا در معرض خطر ترور قرار گیرد و از شر او خلاص شوند[3].
در ۱۹۲۲ استالین که تا آن زمان کمتر شناخته شده بود دبیرکل حزب کمونیست میشود. و این زمانی است که لنین هرچه بیشتر خطر بروکراتیزه شدن دولت شوروی را احساس میکند؛ او در ۱۹۲۲ در کنگره حزب میگوید: زمانی که به ماشین بوروکراتیک مینگریم باید از خود بپرسیم که چه کسی حکومت میکند و چه کسی حکومت میشود؟ من بشدت شک دارم که این کمونیستها هستند که حکومت میکنند.
در همین سال لنین بیمار میشود و از گود خارج میشود. تروتسکی در ابتدا بارها ضرورت بازگشت دموکراسی در حزب را هشدار میدهد که نتیجهای جز خشم استالین و همدستانش ندارد؛ عدهای که نماینده منافع قشر جدید سوسیال بوروکراتها هستند.
لنین در ۱۹۲۴ از دنيا ميرود و در وصیت نامه خود از اعضای دیگر رهبری حزب میخواهد که استالین را از مقام دبیرکلی حزب خلع کند؛ تروتسکی تلاش میكند تا مبارزه لنین را ادامه دهد اما این در زمانی است که تودهها در انفعال و خستگیِ بعد از انقلاب بسر میبرند. در نتیجه بروکراتهای حکومتی او را از نظر سیاسی محاصره میکنند و در ۱۹۲۵ او را به مقام کمیسر ناوگان دریایی تنزل میدهند. تروتسکی در ۱۹۲۶ و ۱۹۲۷ گروهی متشکل از ۸۰۰۰ عضو حزب کمونیست را گرد میآورد؛ اپوزیسیون ِ چپی که در محلات شهرهای بزرگ بصورت مخفی گرد هم میآیند.
تمامی اعضای شناخته شده اپوزیسیون در سال ۱۹۲۷ از حزب اخراج و تبعید یا زندانی بودند. تروتسکی و ناتالیا تبعید میشوند؛ در سفری دریایی و طولانی آنها را از ترکیه به فرانسه و نروژ و از آنجا به مکزیک میبرند.
در مقابل تروتسکی دست از فعالیت سیاسی اش برنمیدارد. در همین حال در بسیاری از احزاب کمونیست دنیا جریانهای اپوزیسیون سربرمیآورند. اما مسکو اطاعت میخواهد و در هرکجا تروتسکیستی پیدا کند از حزب کمونیست اخراج میکند.
ماهاتما گاندی
گاندی مجدانه براین باور پافشاری میکرد که فردی که به جامعه خدمت میکند باید زندگی سادهای داشته باشد؛ او با رد زندگی به شیوه غربی، روند ساده زیستی را در پیش گرفت و از آن بعنوان تلاش برای رسیدن به نقطه صفر یاد میکرد و بدین ترتیب هم درهزینههای غیر ضروری صرفه جویی مینمود و هم ساده زیستی را دنبال مینمود.
گاندی برای وحدت میان مسلمانان و هندوهای کشورش یک ماه روزه گرفت و در راه پیمایی نمک از 12 مارس تا 6 آوریل 1930 به همراه چند صد هزار نفر هندی 400 کیلومتر از احمد آباد تا ساحل داندی راه پیمود تا از آب دریا نمک بگیرد و با این عمل قانون مالیات نمک را بیاعتبار کرد. این مبارزه با دعوت هندیها برای تحریم کالاهای انگلیسی بود و با بازتاب جهانی روبرو شد و نهایتا" انگلیسیها مجبور به مذاکره شدند.
گاندی چندین بار هدف سو قصد قرار گرفت که آخرین مورد آن موفق بود. در ۹ بهمن ۱۳۲۶ ناتورام قادسی وی را، که در سن 79 سالگي و میان جمعیت عازم محل عبادت بود، هدف گلوله قرار داد و از پای درآورد. قاتل از ناسیونالیستهای افراطی هندو بود که معتقد بود روابط گسترده با پاکستان به اقتدار هندوستان لطمه زده است.[5]
پاتریس لومومبا
وی رهبر استقلال کنگو از استعمار بلژیک است. لومومبا با مبارزاتی که
از جوانی آغاز کرد، راه را برای استقلال کنگو از بلژیک فراهم کرد و دست بلژیکها را از منابع و بانکهای کنگو کوتاه نمود
ولی پس از مدتی(ده هفته حکومت به عنوان نخست وزیر) در اثر توطئه سازمان اطلاعاتی
آمریکا سیا و استعمارگر سابق کنگو، بلژیک، در طی توطئهای توسط رئیس جمهور وقت کنگو عزل شده و پس از آن متواری گشت، اما سرانجام به دست سرهنگ موبوتو سهسهسهکو به قتل رسید و جسدش در اسید سوزانده شد.[6]
او از ۱۹۶۱ تا زمان به قتل رسیدنش در ۱۹۶۳ ریاست جمهوری را به عهده داشت. او که عضوی از خانواده سیاسی و مشهور کندی بود به عنوان نمادی از لیبرالیسم آمریکایی مشهور است. در طول جنگ جهانی دوم در اقیانوس آرام ناوبان بود و به خاطر شجاعت در نجات جان سربازانش مدال گرفت. کندی هنگام آغاز ریاست جمهوری ۴۳ سال داشت و از این رو جوانترین رئیس جمهور تاریخ آمریکاست.
کندی در ۲۰ ژانویه ۱۹۶۱، به عنوان سی و پنجمین رئیس جمهور آمریکا سوگند یاد کرد. او در سخنرانی افتتاحیه معروفش از آمریکاییها خواست که شهروندانی فعال باشد. او گفت: "نپرسید کشورتان چه میتواند برای شما بکند، بلکه بپرسید شما چه میتوانید برای کشورتان بکنید" او همچنین از ملل دنیا خواست که به هم بپیوندند تا با دشمنان مشترک انسان: استبداد، فقر، بیماری و خود جنگ بجنگند.
از اتفاقات مهمی که در دوران ریاست جمهوری او افتاد میتوان به تهاجم ناموفق به خلیج خوکها، بحران موشکی کوبا، ساخته شدن دیوار برلین، آغاز مسابقه فضایی، اولین اتفاقات جنگ ویتنام و جنبش حقوق مدنی آمریکا اشاره کرد.
کندی در ۲۲ نوامبر ۱۹۶۳ در سن ۴۶ سالگی به قتل رسید. این جوانترین سن مرگ برای یک رئیس جمهور آمریکاست. قتل وي یکی از اتفاقات مهم تاریخ آمریکا است، زیرا این قتل باعث مطرح شدن و به نوعی محبوبیت بیشتر او در آمریکا شد و باعث شد او الهام بخش نسلهای متعددی باشد.
ترور وي تا امروز نيز از زواياي پنهاني برخوردار است و بر اساس بعضي نقلها، موساد در ترور وي نقش داشته است[7].
مالکوم ایکس، مبارز سیاهپوستی بود که سال ۱۹۲۵ در شهر اوهاما در ایالت نبراسکای آمریکا به دنیا آمد. او هفتمین فرزند خانواده بود. پدرش کشیش مذهبی و از جمله افرادی بود که برای حقوق مدنی سیاهپوستان فعالیت می کرد.
مالکوم چهار سال بیشتر نداشت که با چشمان خود دید فرقهای از سفیدپوستان آمریکا خانه او را آتش زدند. به شش سالگی که رسید، پدری در خانه ندید. دو سال از ربوده شدن کشیش لیتل، پدرش میگذشت که یک روز جسد مثله شده او را کنار ریل راه آهن پیدا کردند. مادر مالکوم در بیمارستان روانی بستری شد.
مالکوم در کتاب خاطراتش درباره وضعیت زندگی خود بعد از مرگ پدرش، می نویسد: "کانون خانوادگی ما از هم گسست. یک قاضی سفیدپوست وکیل خانوادگی ما شد و بردگی در لباس محبت را به یکایک ما آموخت. هر یک از خواهران و برادرانم تحت سرپرستی خانواده ای قرار گرفتند و ما کاملاً از هم جدا شدیم."
وي در سال ۱۹۵۲ رهبر جامعه مسلمان آمریکا شد.او در سال ۱۹۶۴ بخاطر تنش با رئیس سازمان مسلمانان آمریکایی از این سازمان اخراج شد. پس از ترک جامعه اسلام به حج و کشورهای خاورمیانه و آفریقایی سفر کرد؛ مالکوم همچنين پس از بازگشت از حج، نام حاج ملک شبّاز را برای خود برگزید.
مالکوم در آستانه راه بود که خانهاش را به آتش کشیدند و از این واقعه جان سالم به در برد، یک هفته بعد در ۳۹ سالگی هنگام سخنرانی در سالن بالروم مانهاتان، با شلیک چند گلوله کشته شد[8].
وي سومین رئیس جمهور مصر بود و این سمت را از تاریخ ۱۵ اکتبر ۱۹۷۰ تا روز ترورش توسط جهاد اسلامی مصر در تاریخ ۶ اکتبر ۱۹۸۱ به عهده داشت؛ در سالگرد جنگ رمضان 1973، سادات در جایگاه ویژه خود و میان دولتمردان مصری نشسته و به نمایش قدرت ارتش مصر مینگریست و تسلیحات روسی، توپ های 130 میلیمتری، هواپیماهای میراژ، بالگردهاي شنوک و ... از مقابلش میگذشتند كه در ساعت 12:40 شهيد خالد اسلامبولي و يارانش اقدام به ترور وي كردند.
وی اولین حاکم یک کشور عرب بود که پیمان سازش را با رژيم صهيونيستي امضاء نمود و آن را بی چون و چرا به رسمیت شناخت. هرچند این پیمان در افکار عمومی غرب و رژيم صهيونيستي یک موفقیت جدی محسوب میشد و انورسادات نيز بعنوان فردی صلح طلب معرفی شد لكن افکار عمومی مسلمانان جهان با اعطای لقب "فرعون مصر" از وی ابراز انزجار میکردند.
شهيد خالد اسلامبولی يكي از افرادي بود كه در ترور فرعون مصر شركت داشت و بعد از اصابت گلوله به سادات موفق به قرار گرفتن مقابل جایگاه ویژه شد و با فریاد «مرگ بر فرعون» اقدام به بستن رگبار به سوی جسد انور سادات نمود.[11]
این موضوع باعث شد گمانهزنیهایی در مورد دست داشتن سازمان سیا در ترور احمدشاه مسعود در آستانه حملات ۱۱ سپتامبر و طرحهای آمریکا برای اشغال افغانستان مطرح شود؛ از طرفی رابطه احمدشاه مسعود پیش از مرگش با مقامات آمریکایی به تیرگی گرویده بود؛ در آخرین ملاقات بین شهيد احمدشاه مسعود و رابین رافائل، معاونت امور خاورميانه در وزارت خارجه آمریکا در سال 1998، رافائل به مسعود پیشنهاد کرده بود که اسلحه را زمین گذارده، تسلیم نیروهای طالبان شود که در آن سالها بیش از ۹۰ درصد خاک افغانستان را در کنترل خود داشتند.
شهيد احمدشاه مسعود با سرسنگینی برای رافائل روشن کرده بود که نه تنها تسلیم طالبان نخواهد شد، بلکه از دولتهای خارجی دستور نخواهد گرفت و اجازه احداث پایگاه نظامی در افغانستان را به هیچ نیروی خارجی نخواهد داد[14].
پیم فورتاین سیاستمدار و جامعه شناس هلندی بود که در سال ۲۰۰۲ ترور شد؛ وی در همان سال حزب خود را پایه گذاری کرده بود و خود را آماده انتخابات پارلمانی میکرد.
وي طرفدار جامعه همجنسگراها و مخالف تندروي مسلمانان در هلند بوده است، بعد از مرگ فروتاين، بر اساس گزارش سرويس اطلاعاتي، فروتاين خود همجنسگرا بوده و حتي بر خلاف قوانين هلند با يك جوان 16 ساله ارتباط داشته است.[15]
بينظير بوتو
بینظیر بوتو متولد ۲۱ ژوئن ۱۹۵۳- بانوی سیاستمدار پاکستانی بود؛ وی طی دو دوره از سالهای ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۰ و ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۶ نخست وزیر پاکستان از حزب مردم بود؛ وی اولین زن مسلمان در تاریخ جهان اسلام بود که به مقام نخستوزیری در یک کشور اسلامی رسید. وی در طول دوران فعالیت سیاسی خود بارها به اتهام فساد مالی مواجه شده بود و به همین دلیل از مقام نخستوزیری برکنار شد.
او را نیز همچون پدرش ذوالفقار علیبوتو دارای گرایشهای سوسیالیستی و پوپولیستی میدانند؛ بینظیر بوتو و شوهرش بارها توسط دادگاهها و دولتهای پاکستان و کشورهای مختلف به فساد مالی متهم، و با حکم دادگستری پاکستان به زندان محکوم شدند. اثبات این اتهامات باعث شد که بینظیر بوتو در سال ۱۹۹۶ از مقام خود برکنار شود. آصفعلی زرداری همسر بوتو، پیشتر مقام وزارت سرمایهگذاری پاکستان را عهدهدار بوده است.
سرانجام پس از چندین رشته ترور ناموفق، بینظیر بوتو در تاریخ ۲۷ دسامبر ۲۰۰۷ میلادی در یک حمله تروریستی-انتحاری در شهر راولپندی در استان پنجاب به قتل رسید. پرویز مشرف نخست وزیر وقت پاکستان این ترور را به گروههای تروریستی نسبت داد، در این اقدام تروریستی بی نظیر بوتو از ناحیه سر گردن و سینه هدف شلیک گلوله قرار گرفت و نهایتا دقایقی پس از ساعت شش به وقت محلی در بیمارستان جان سپرد.
تیرانداز سپس در اقدامی انتحاری با انفجار بمبی خود را کشت. در اثر
این انفجار بمب ۱۵ نفر کشته و تعدادی زخمی شدند. این ترور باعث ایجاد شورشهای فراوانی
در سرتاسر پاکستان شد. در پی مرگ وی ۳ روز عزای عمومی در پاکستان اعلام شد[16].
[1] - http://www.whitehouse.gov/about/presidents/abrahamlincoln
[2] - http://genealogytrails.com/main/presidents/mckinley.html
[3] - Brook-Shepherd, Gordon (1987). Royal Sunset: The European Dynasties and the Great War. Doubleday. p.139.
[4] - http://history.sandiego.edu/GEN/text/coldwar/venona4.html
[5] - http://books.google.co.in/books?id=FauJL7LKXmkC&lpg=PP1&pg=PA1#v=onepage&q&f=false
[6] - http://www.guardian.co.uk/global-development/poverty-matters/2011/jan/17/patrice-lumumba-50th-anniversary-assassination
[7] - http://www.jfklibrary.org/JFK/JFK-in-History/November-22-1963-Death-of-the-President.aspx
[8] - http://www.malcolmx.com/about/bio.html
[9] - http://www.spartacus.schoolnet.co.uk/USAkingML.htm
[10] - http://www.maryferrell.org/wiki/index.php/Robert_Kennedy_Assassination
[11] - http://noorportal.net/90/1646/1647/27999.aspx
[12] - http://www.johnlennon.com/biography
[13] - http://news.bbc.co.uk/onthisday/hi/dates/stories/february/28/newsid_2802000/2802181.stm
[14] - http://en.wikipedia.org/wiki/Ahmad_Shah_Massoud
[15] - http://www.rijksoverheid.nl/documenten-en-publicaties/kamerstukken#ref-minbzk?ActItmIdt=69617
[16] - http://www.biography.com/people/benazir-bhutto-9211744