به گزارش پایگاه 598، مرتضی سیمیاری طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت:
تابستان سال ۱۳۹۳ دستگیری یک جاسوس امریکایی در تهران توجه بسیاری را به خود جلب کرد. جیسون رضاییان طی عملیات پیچیده دهساله توانسته بود در پوشش خبرنگار به برخی مقامات دولتی نزدیک شود و با طرح دوستی با آنها به اطلاعاتی خاص دست یابد، پس از ضربه به شبکه جاسوسی رضاییان، نام یک سازمان سیاسی مرموز مستقر در واشنگتن بیش از دیگر دستگاههای جاسوسی امریکایی به گوش میرسید.
آن روزها ارتباطات جیسون رضاییان با نایاک (شورای ملی ایرانیان امریکا) برملا و مشخص شد بخشی از اطلاعات جاسوس - خبرنگار امریکایی بهصورت رمزگذاری شده در اختیار این سازمان به اصطلاح سیاسی قرارگرفته تا آنها پس از بررسی، دستهبندی و راستی آزمایی، این اطلاعات خام را جهتدهی و برای میز ایران در وزارت خارجه امریکا و سازمان سیا ارسال کنند. رضاییان آنچنان در کار خود از شگردهای عجیبی استفاده میکرد که در لابی امنیتی نایاک به «حاجی جیسون» معروف شده بود! نفوذ جیسون رضاییان تا حدی بود که ادعا میکرد مزه آدامس حسن روحانی رئیسجمهور وقت را نیز میداند، این جمله اگرچه لاف سیاسی محسوب میشد اما تا حدی عمق نفوذ شبکه جاسوسی نایاکیها در تهران را نشان میداد.
البته این بار اول نبود که نایاکیها دست به طراحی یک پروژه نفوذ میزدند، پاییز سال ۱۳۸۲ و همزمان با توسعه NGOها توسط دولت خاتمی، یکی از مدیران ارشد نایاک به بهانه انجام تحقیقات مستقل درباره سازمانهای غیردولتی ایران، به تهران سفر و با یکی از مسئولان وزارت امور خارجه در امور فعالیتهای زیستمحیطی، دیدار میکند. عامل امریکایی در این دیدار رایزنیهایی برای اعمال فشار اجتماعی بر ایران به بهانه مسائل و مشکلات زیست محیطی انجام میدهد، در آن جلسه آن مقام دولتی سرپل نفوذ در ایران را به نایاکیها معرفی میکند و به او پیشنهاد میدهد که به جای اجرای پروژه مستقیم در ایران از طریق رابط عمل کند. این ماجرا باعث شد تا با همکاری دولت اصلاحات، باقر نمازی رئیس مؤسسه همیاران به نایاکیها سرویس دهد.
شکل این همکاری نیز جالب توجه بود! نمازی اطلاعات کسب کرده از داخل را به یکی از مسئولان ارشد در نمایندگی وقت ایران در سازمان ملل متحد رسانده و از طریق این واسطه اطلاعات دست اول به نایاک میرسید، بعدها این شبکه به باند نیویورکیها معروف شد. سطح نفوذ این باند دیپلماتیک و نفوذی در جریان امضای برجام در هتل کوبورگ به حدی بود که توانست بخشهای مهمی از سند راهبردی و امنیتی گروه بینالمللی بحران (مؤسسه تحلیل و ارزیابی متعلق به وزارت خارجه امریکا) در متن توافق بگنجاند.
اسناد موجود نشان میدهد نایاکیها برای نفوذ در داخل از سه مؤسسه بزرگ امریکایی پول دریافت کردهاند. بنیاد «اعانه ملی برای دموکراسی»، بنیاد «جامعه بازسورس» و بنیاد «اوراسیا» از جمله نهادهای ضد ایرانی هستند که به صورت مستقیم از شبکه جاسوسی نایاک حمایت مالی کردهاند. البته این حمایت مالی بی دلیل نبوده است. در سالهای ۸۳ و ۸۴ درست در زمانی که نایاک یک بزرگراه جاسوسی در داخل ایران باز کرده بود، بنیاد اوراسیا در دو فاکتور جدا از یکدیگر ۲۰۰ هزار دلار به نایاک کمک مالی میکند؛ بخشی از پول با هدف تأسیس سایتی به نام مرکز آنلاین آموزش NGOها و تکمیل سایت فارسی نایاک مورد استفاده قرار گرفته است؛ در ازای این بخشش مالی نایاک متعهد میشود از طریق شبکه نفوذی خود در ایران یک مؤسسه اقتصادی در اتریش تأسیس کند، نایاک با کمک پری نمازی (برادرزاده باقر نمازی) و همسرش بیژن خواجهپور بنیاد سیمرغ را در وین راه میاندازد، بنیاد سیمرغ در اصل همان شرکت بد نام آتیه بهار بود که به دلالیهای اقتصادیاش معروف بود!
نایاک در ایران تجربهای عجیب از یک شبکه چند سو، دونبشی و نفوذی است که با پاک کردن رد پای خود موفق شده بود بخشی از پروژه نرمالسازی وزارت خارجه امریکا را اجرایی کند؛ اما پس از خروج ترامپ از برجام نایاک کارایی اولیه خود را از دست داده و تعدد رقبای دیگر باعث شده بود این گروه جاسوسی از بورس خارج شود. این سطح ازناکارآمدی به حدی بود که اسفندیارباتمانقلیج عامل نایاک در سرمقاله یک روزنامه اصلاحطلب نوشت که اگر دولت رئیسی با امریکاییها کنار نیامده و تسلیم نشود، امریکا سیاست نرمالسازی بانفوذ به داخل را کنار گذاشته و به شیوه دیگر عمل خواهد کرد.
این پیشبینی از سوی این مدرس جنگ نرم خیلی زودتر از تصورات ممکن محقق شد. نایاکیها که سالها مروج تئوری تغییر حکومت در ایران (رژیم چنج از درون به بیرون) بودند بهیکباره نقاب از صورت برداشته و در یک بیانیه اینترنتی اعلام کرده که خواهان تغییر نظام است!
این تضاد رفتاری نشان از تغییر نقش نایاک دارد. تا پیشازاین نایاک با بازی در نقش خاکستری سرپل نفوذیها بود، اما شکست پروژههایی چون برجام یک و دو، شبکه جاسوسان محیط زیستی، ایران بریج، تداند کیش، سفارت مجازی امریکا در ایران، پروژه تک و آواتک و عملیات کفشدوزک که هرکدام با تلاش سربازان گمنام امام زمان(عج) در سازمان اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات کشف و منهدم شدند، باعث شد تا نایاک با بازنگری در سیاستگذاریهای خود را بهصورت علنی دشمنی خود با مردم ایران اعلام کند. نایاک بهعنوان مشاور در آخرین عملیات سازمان سیا در ایران (عملیات ققنوس) نیز حاضر بوده است!
جمال عبدی، مغر متفکر و رئیس نایاک در گفتوگو با بیبیسی فارسی اعتراف میکند که هدف نایاک آن بود که از طریق اغتشاشات در داخل براندازی کند، این مهره جاسوسی میگوید که نایاک پس از ماه اکتبر دیگر حاضر نیست عامل ضد جاسوسی امریکاییها در ایران بوده و میخواهد نقش خود را عوض کند. عبدی در بخشی از این گفتوگو پرده از یک سِرمگو نیز برداشته و گفته است که ارتباط با اصلاحطلبان برای نایاک نه اجرای دیپلماسی پنهان بلکه ابزاری برای براندازی بوده است. تفسیر این راز بزرگ نشان از آن دارد که باند نیویورکیهای نیاوران ابزاری در خدمت امریکاییها در جهت تضعیف جمهوری اسلامی ایران در دوران پسابرجام بوده است.
آگاهان به عملکرد شبکههای جاسوسی اعتقاد دارند که عدم اثرگذاری و نیز رقابت سخت میان لابیستها در کنگره امریکا باعث شده است تا نایاک از کارکرد جاسوسی به یک شبکه براندازی سخت تغییر فاز دهد. نایاک در جریان آشوبهای اخیر به وزارت خارجه امریکا پیشنهاد داده بود برای روشن نگهداشتن شرارههای آتش در چند محله به اغتشاشات پول تزریق کند! پیشنهاد عجیب نایاک با چراغ سبز باراک اوباما و بیان اشتباهاتش در شیوه برخورد با فتنه سال ۸۸ روبهرو شد، این شبکه قبل از اقدام با ضربه یکنهاد امنیتی منهدم شد. بعدازاین باخت سنگین امنیتی یکی از رقبای نایاک در یادداشتی به کنایه نوشت که نایاک بهاندازه ساواک برای امریکا بدون مصرف شده است!