به گزارش پایگاه 598، آشوبها و اغتشاشات اخیر که بسیاری از دستاوردها در زمینههای اقتصادی را که نسبت به دورههای گذشته عملکردی مثبت بوده (اگر چه برای مردم قابل لمس نیست، اما برنامههای بلندمدت خوبی در این زمینه انجام شده) را تحتالشعاع قرار داد. به گونهای که حتی در مباحث اقتصادی بسیاری متوجه فعالیتهای کلان دولت در زمینه کاهش مصرف انرژی و عدم قطع برق خانگی و تامین برق صنایع در تابستان امسال آنطور که باید و شاید نشدند. حاشیههایی که حتی در ورزش کشورمان را تحت تاثیر قرار داده و در جنگ رسانهای دشمنان جمهوری اسلامی و مردم، هجمهها بر علیه ایران و ایرانی بودن به گونهای عمل شده که تمامی احتمالات موفقیت حضور در جامجهانی را کمرنگ جلوه دهد.
کشورهای دنیا برای رسیدن به مسابقات جام جهانی تمامی تلاش خود را به کار میگیرند. تلاشی که شاید برای اروپاییان در چشم نباشد اما کشورهای قاره آسیا و اقیانوسیه برایشان رسیدن به کارزار مسابقات جامجهانی یک آرزو و رویایی سخت است. کشور عزیزمان علیرغم رسیدن به این موفقیت، وقایعی سخت و دردناک را این روزها تجربه کرد که تلاش شده حتی حضور در مسابقات جام جهانی ۲۰۲۲ قطر از جانب رسانههای معاندین و القائات فکری و ذهنی دشمنان ملت ایران اسلامی به حاشیه برود.
از جمله رسانههای تصویری که با پولهای کلان گاوشیرده آمریکا (عربستان سعودی) این روزها بر طبل عدم پیروی از تیم فوتبال جمهوری اسلامی ایران در جام جهانی ۲۰۲۲ قطر میکند، شبکه اینترنشنال سعودی است. این شبکه که روزهای ابتدایی اغتشاشات را با پوشش لحظه به لحظه اعتراضات و اغتشاشات در کنار بیبیسی و دیگر رسانههای پولی (که خبر و خبررسانی را با وارونهنمایی و دروغپراکنی به خاطر پول انجام میدهند) مشکلی با حضور تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی ۲۰۲۲ قطر نداشت، اما به مرور که اخبارشان رنگ و بوی حمایت از اقدامات تروریستی به خود گرفت، تشویق به اغتشاشات بعد از هر برد یا باخت تیم ملی در سطح کشور میکرد.
اینترنشنال سعودی که از طرف قطر منع ورود برای پوششهای خبرپراکنی دروغ شد، شروع به القای تحریم تیم ملی فوتبال جمهوری اسلامی ایران و هواداری از این تیم برای ملت ایران کرد تا ضایع شدن خود را در این برهه از زمان توسط یک کشور عربی بپوشاند. بیبیسی هم که شصتاش خبردار شده بود، با پیشدستی کردن خود را کنار کشید و اعلام نمود که خبرنگار به قطر اعزام نمیکند.
و اما در داخل کشور، ماهها قبل از شروع بازیها و برگزاری جامجهانی، زمانی که اخباری مبنی بر انتخاب سرمربی برای تیم ملی انتشار یافت، بسیاری با خبرهایی همچون انتخاب علی کریمی، یحیی گلمحمدی و علی دایی به عنوان سرمربی ایرانی برای تیم ملی روبرو شدیم. اخباری که با هدف انتشار مییافت تا پس از انتخاب یک مربی خارجی این القاء را در ذهن این نفرات ایجاد نماید که از طرف نظام جمهوری اسلامی ایران طرد شدهاند و دیگر کارآیی در کسب شهرت و مقام ندارند.
زمینه این حرکات برای آمادهسازی اذهان مخاطب و راضیکردن نفرات فوق به همراهی با معاندین بود. علی کریمی، بازیکن اسبق تیمهای ملی که هنوز جوابی برای ورود واکسنهای مشکوک از امارات در دوران کرونا و تزریق آن به مهرداد میناوند (که هنوز ارتباط مرگ این بازیکن محبوب فوتبال با آن واکسنها در هالهای از ابهام است) نداده، خود را محق امر دانست و با یک استوری در فضای مجازی خود و سوءاستفاده مرگ یک دختر کُرد جوان ایرانی، از احساسات مردم آن دیار استفاده کرده و زمینهساز اعتراضات و آشوبهایی شد که تاوان آن خونهای بسیاری در سراسر کشور از بهترین جوانان و مدافعان امنیت این سرزمین اسلامی است.
علی دایی، بازیکن محبوب سابق فوتبال ایران نیز در این مدت ساکت نماند و پس از اندک زمانی با افتادن در تور دروغپراکنی رسانهها علیرغم روشنگری بسیاری از دوستداران او، القائات رسانهای را بر ذهن خود جاری ساخت و مسبب اتفاقاتی در اردبیل شد. حرفها و عملکرد این بازیکن شاید چندروزی بیشتر دوام نیاورد ولی در جهت استفاده به عنوان منبع در رسانههای معاند و دشمنان به کار برده شد.
یحیی گلمحمدی، بازیکن سابق پرسپولیس و سرمربی کنونی این تیم دولتی، با یک باجخواهی علنی اقدام علیه تیم ملی در جام جهانی ۲۰۲۲ قطر را کلید زد و خود را محقتر از چیزی دانست که اکنون است. ایشان نگفت برای چه حضور در دیدار تیم ملی با رئیس جمهور از نظر او مشکل دارد، در حالی که در همه ادوار این کار انجام میشده و حتی روسای جمهور ایران اسلامی در ادوار قبل جام جهانی با اقدامات نمادین پیراهن پوشیدن و پای تلویزیون به تماشای فوتبال نشستن یا با لباس ورزشی در زمین، فوتبال بازی کردن، حمایت خود را از تیم ملی فوتبال ایران که وظیفه ملی است را اعلام مینمودند.
سوالی که اینجا برای یحیی گلمحمدی مطرح میباشد اینست که اگر با دولت نظام جمهوری اسلامی ایران مشکل دارد، پس چرا پول سرمربیگری پرسپولیس که یک تیم دولتی است را قبول دارد؟ پول هر کجا باشد و باد به هر طرف بوزد از نظر این نوع سلبریتیها عالی و مستلزم حرکت در آن جهت است.
کلام پایانی؛ تنها دلیلی که در این برهه از زمان میتوان برای این نمونه کارها و اقدامات از جانب این نفرات، پیدا کرد این است که پس از تاریخ انقضای بازی و خروج از در رأس بودن همچنان عقده شهرت و مقام را دارند، به نحوی که خود را محق باجخواهی از نظامی بزرگ مانند جمهوری اسلامی ایران میکنند. اینان غافل از معنویات به مادیاتی چسبیدهاند که فکر میکنند میتوانند اسلامیت این نظام و جمهوریت آن را با دو گل به خودی زیر سوال ببرند. آیا در ادوار آنها اعتراضات و آشوب در کشور نبود؟ آن موقع اگر عدهای به جای همراهی از افتخارآفرینان عرصه ورزشی ایران، این حرکات را در دستور کار خود قرار میدانند، چه حسی به این نفرات سست اعتقاد دست میداد؟
* سراج 24