به گزارش پایگاه 598، این روزها برخی افراد حوزوی از جمله حجت الاسلام مرتضی جوادی آملی مطالبی بر زبان جاری می کنند که به نحوی فلسفه بافی برای عملیات فتنه گران و اغتشاش گران تلقی می شود. مصاحبه اخیر وی با سایت جماران ما را بر آن داشت که به سراغ کارشناسان مسایل سیاسی اجتماعی و به ویژه چهره های حوزوی برویم تا درباره علل و عوامل چنین رویکردهایی به بحث و گفتوگو بنشینیم.
در همین راستا خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا به سراغ حجتالاسلام قاسم روانبخش، عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) رفت تا با وی درباره سخنان نسنجیده مرتضی جوادی آملی گفتوگو کند.
رسا ـ نظر شما درباره سخنانی که اخیرا مرتضی جوادی آملی مطرح کرده، چیست؟
آقای مرتضی جوادی آملی علاقه و وابستگی خاصی به آقای هاشمی رفسنجانی دارد که این را نمیتواند از یاد ببرد. در این مصاحبه نیز با اینکه هیچ مناسبتی نداشته؛ از ایشان نام می برد و او را نشان دهنده خواسته های امام و نظام اسلامی با نهایت متانت و وزانت دانسته است به نظر من علاقه شدیدی که ایشان به بیت آقای هاشمی دارد و نیز شاید برخی از الطافی که آقای هاشمی به ایشان داشته، باعث این محبت شده است. متاسفانه هرجایی که بوی فتنه میآید، برخی اعضای خانواده آقای هاشمی نیز حضور دارند، آقای مرتضی جوادی هم به خاطر شدت علاقه ای که به آقای هاشمی دارد در آن فتنه حضور پیدا میکند. در فتنه 88 که فرماندهی فتنه به دست آقای هاشمی بود آقای مرتضی جوادی هم در آن مجموعه تعریف میشد. وی در جمع کسانی که برای شنیدن سخنانشان به بیت رهبری دعوت شده بود از همین سنخ سخنان بر زبانش جاری ساخته بود!. در فتنه اخیر نیز که پسر و دختر آقای هاشمی در این ماجرا نقش آفرینی می کنند، او هم در مصاحبه با سایت آتش بیار جماران بر آتش فتنه هیزم ریخته، نظام اسلامی مظلوم را به استبداد و دیکتاتوری متهم می کند!
شاید بتوان رفتارشناسی مرتضی جوادی را از این روایت به دست آورد «حبّ الشیءِ یُعمی و یُصمّ» وقتی کسی چیزی یا شخصی را خیلی دوست بدارد، نمی تواند دیگر حقایق را ببیند. او تنها از محبوب خود همان چیزی را که دوست دارد میبیند. عشق و شیفتگی مفرط به آقای هاشمی باعث می شود که در این مصاحبه حتی خدمات پدر بزرگوارشان به انقلاب و نظام اسلامی را نبیند و به جای تجلیل از امام خامنه ای که حافظ واقعی اندیشه ها و خط امام بزرگوارند به جای تجلیل از پدر بزرگوارشان که به حق یک فیلسوف و مفسر بزرگ هستند و سهم بسزایی در خدمت به اسلام و انقلاب دارند از آقای هاشمی رفسنجانی و ادامه دهنده راه هاشمی یعنی علوی بروجردی که هیچ نسبتی با امام و انقلاب ندارد تجلیل کند!
اگر مرتضی جوادی میتوانست چشم خودش را باز کند و حقایق را ببیند می دانست که حفظ اسلامیت و جمهوریت نظام که میراث گرانبهای امام عزیز است مدیون رهبریهای حضرت آقاست. وگرنه همین جریان آقای هاشمی با سکوت رضایت آمیز ایشان، در سال آخر عمر ریاست جمهوریاش به دنبال تغییر اصل 113 قانون اساسی با هدف تبدیل وی به رئیس جمهور مادام العمر بود. در آن شرایط، تنها کسی که از جمهوریت نظام دفاع کرد، شخص رهبر انقلاب بودند. ایشان در نماز جمعه فریاد زدند که قانون اساسی به خاطر یک فرد عوض نمیشود. اینها چه حرفهایی است که در مجلس و مطبوعات بیان میکنند.
در موارد دیگر نیز که برخی پیشنهاد دستبرد به آرای مردم داده بودند با نهیب مقام معظم رهبری مواجه شدند و ایشان با قدرت از آرای مردم صیانت کردند در فتنه 88 نیز که اصلاح طلبان به رهبری آقای هاشمی با قشون کشی در خیابان به دنبال کودتای نرم علیه آرای ملت بودند امام خامنه ای باتمام قدرت از منتخب مردم دفاع کردند و نگذاشتند کوچک ترین آسیبی به جمهوریت نظام وارد شود.
حفظ جمهوریت و اسلامیت این نظام و مردم سالاری دینی مدیون رهبری حکیمانه حضرت آیت الله خامنهای است. امنیتی که امروز مردم دارند، مدیون رهبری حکیمانه ایشان است. اگر امروز دشمن جرئت نمیکند به ایران نگاه چپ بکند، به خاطر داشتن موشکهای نقطه زن و پهپادهای پیشرفته ای است که با هدایت ها و حمایت های امام خامنه ای بدست آورده ایم و گر نه اگر طبق نظر آقای هاشمی موشکها راتحویل یا منهدم می کردیم و تنها راهبرد گفتوگو را پیشه خود می ساختیم، امروز نه امنیت وجود داشت و نه جمهوری اسلامی و نه ایران مستقل. دشمنی که امروز رسماً میگوید ما میخواهیم ایران را آزاد کنیم، فکر می کنید با چه ابزاری می خواست به چنین اهداف شومی دست یابد؟
رسا ـ توصیه شما به آقای مرتضی جوادی آملی چیست؟
من به عنوان یک طلبه کوچک و معمولی در حوزه علمیه به ایشان که البته آقازاده هستند عرض میکنم که فکر نکنید با این اغتشاشات سازمان یافته ای که در کشور پیش آمده، قرار است اتفاقی بیفتد. ما و شما نمونه این اتفاقات را در تاریخ انقلاب زیاد دیدهایم. حتما دوره حضور منافقین و ترورهای کور خیابانی را فراموش نکردهاید. آنها خودشان اعتراف دارند که نزدیک هفده هزار نفر از مردم بیگناه ایران را با گلوله، بمب و نارنجک به شهادت رساندند. زمانی بود که حتی بنی صدر، رئیس جمهور وقت کشور با آنها بود. مارکسیستها، نهضت آزادی و جبهه ملی با آنها همکاری و همراهی داشتند. همه ایشان دست به دست هم داده بودند تا نظام جمهوری اسلامی ایران را سرنگون سازند. نخست وزیر و رئیس جمهور را یکجا در یک عملیات تروریستی به شهادت رساندند. شهید بهشتی و تعداد قابل توجهی از اعضای حزب جمهوری اسلامی را به شهادت رساندند. چقدر از ائمه جمعه ما را شهید کردند؛ اما نتوانستند انقلاب اسلامی را از بین ببرند و خودشان از بین رفتند. اتفاقاتی که امروز میافتد و کسانی که آن صحنهها را دیدند، میدانند که این گونه اغتشاشات نسبت به آن فتنه های اول انقلاب چیزی نیست.
پس دوستان هم فکر شما، شما را به اشتباه نیاندازند که با اغتشاش در خیابان و آتش زدن دوتا لاستیک و پرتاب کوکتول مولوتف به چند ساختمان دولتی یا مردمی و ترور و به شهادت رساندن جمعی از مردم و بسیج و نیروی انتظامی قرار است نظام تغییر کند. این نظام بسیار محکمتر از آن است که با این چیزها آسیب ببیند. اتفاقات چند روز اخیر مانند این است که یک کسی چند مشت به کوه دماوند بزند. نتیجه این اقدام سفیهانه جز آسیب زدن به دستان خودش نیست، اتفاقی برای کوه نمیافتد. پشتوانه این انقلاب خدا، امام زمان علیه السلام و اهل بیت و ملت بزرگی است که به نوعی انقلاب را مولود و بچه خودشان میدانند. همواره اگر خطری انقلاب را تهدید کنند فوراً به خیابان میآیند. همانطور که در این ایام ملاحظه کردید بارها مردم به خیابان آمده اند و در دفاع از انقلاب اسلامی سینه سپر کردهاند.
انتظار من از آقای مرتضی جوادی بهعنوان یک فرد حوزوی این است که بیشتر در سخنانی که بیان میکند، دقت کند و تحت تأثیر دیگران قرار نگیرد. مشکل آقا زادهها این است که در میان مردم نیستند و زندگی آنها با مردم فرق میکند. ایشان احساس میکند فضایی که اطرافیان برای آنها درست میکنند، فضای واقعی است و دچار اشتباه محاسباتی میشوند و حرفهایی بیان میکند که پروندهشان را پیش چشم مردم خراب میکند.
در حقیقت مرتضی جوادی با این سخنان اعتبار خودش را در بدنه طلاب و فضلای حوزه از دست داد. و خود را در زمره حامیان فتنهگران و اغتشاشگران قرار داد. این خسارت بزرگی برای این آقازاده و ضربهای اساسی به حیثیت و آبروی اوست. امیدوارم که از این سخنان نسنجیده برگردند و جبران کنند تا حیثیت ایشان جبران شود.
رسا ـ نظر شما درباره ادعاهای آقای مرتضی جوادی آملی درباره علوی بروجردی چیست؟
آقای مرتضی جوادی در این بحث یک دفعه گریزی به آقای علوی بروجردی میزند و می گوید «همه مواضع و نظراتشان و اظهاراتی که داشته اند نشان از روحانیت اصیل و حوزویانی است که با اسلام و انقلاب رشد کرده اند و مطابق اندیشه های امام دارند از انقلاب و نظام اسلامی دفاع می کنند. همه روحانیون و حوزویان اصیل این نظرات ارزشمند علوی بروجردی را ارج می نهند و قبول دارند» من نمیدانم ارتباط بحث ایشان به آقای علوی بروجردی چیست؟ آقای علوی بروجردی چه نسبتی با انقلاب و امام دارد؟ ایشان چه زمانی انقلابی بوده و کدام سابقه مبارزاتی در زمان شاه دارد؟ اصلاً یک روز مبارزه در پرونده اش ثبت شده است؟ سخنرانی و بیانیهای دارد؟
آقای مرتضی جوادی، ظاهراً شما وقت نمیکنید مصاحبه و حرفهای او را بخوانید. مصاحبه آقای علوی بروجردی با سایت «اکو ایران» را ببینید او منشا انقلاب اسلامی ایران را مارکسیستی می داند و معتقد است که از «نخشب» مارکسیست گرفته شده است! حال چطور آقای علوی بروجردی با این اعتقادات میخواهد احیاگر و حافظ اندیشههای امام باشد؟ او در این مصاحبه می گوید اصلاً اسلام نظام سیاسی و اقتصادی ندارد. حال چگونه می توان گفت همه مواضع چنین فردی منطبق بر اندیشه های امام راحل ره است؟! براستی وی چه نسبتی میتواند با امام داشته باشد؟ آقای علوی در همین فتنه اخیر درباره مرگ مهسا امینی بیانیه می دهد ولی درباره شهدای امنیت و شهیدانی که در شاهچراغ مظلومانه به شهادت رسیدند سکوت اختیار می کند! آیا این گونه مواضع مشابهتی با مواضع امام خمینی (ره) دارد.