به گزارش سرویس دین و فرهنگ پایگاه 598، آیت الله عبدالله جوادی آملی در درس علوم القرآن خود بیان کرد: شعار «زن، زندگی، آزادی» را ما هم قبول داریم؛ اما دو چیز است که اساس کار بوده و از یادها رفته است: اول اینکه تمام این هویّت مرا چه کسی به من داده است؟ دوم آیا من می میرم و می پوسم یا از پوست به در می آیم؟، الآن مشکل جدّی بشر کنونی، جریان مرگ است و این غائله اخیر هم همین طور است. بله، «زن» هست، «زندگی» هست، «آزادی» هست، مرد هم همین طور است، همه اینها سرجایش محفوظ؛ اما بالاخره این اصل هم وجود دارد که آیا انسان می پوسد یا از پوست به در می آید؟ بشر امروز غافلِ غافل است.
وی تصریح کرد: اگر من برای خودم نیستم و تمام هویّت مرا دیگری داده است، پس تکلیفی هم به من داده است و من باید به دستور او عمل کنم، شما اگر بخواهید یک وسیله مانند یخچال و یا هر وسیله دیگری بخرید، یک دفترچه راهنما همراهش هست، آیا این حقیقتی که به ما دادند به عنوان انسان، دفترچه راهنما نمی خواهد که این را چگونه بکار بگیر؟، این سر را چگونه بکار بگیر؟، این چشم را چگونه بکار بگیر؟، این دست را چگونه بکار بگیر؟، چه چیزی بخور و چه چیزی نخور؟، دفترچه راهنمای ما همین قرآن است؛ این از یاد بشر رفته است.
استاد سطوح عالی حوزه علمیه اظهار کرد: دین ثابت کرده که انسان مرگ را می میراند، نه اینکه بمیرد. این اهل بیت (ع) آمدند تا از آن طرف خبر بدهند؛ فرمودند: «وَ لَکِنَّکُمْ تَنْتَقِلُونَ مِنْ دَارٍ إِلَی دَار»؛ مرگ از پوست به درآمدن است، نه پوسیدن. مرگ هجرت است. ما مرگ را می میرانیم، ما بر مرگ مسلّط هستیم، مرگ را زیر پا لِه می کنیم و به آن طرف می رویم. این بیان نورانی سید الشهداء (ع) در ظهر عاشورا در آن بحبوحه ای که شمشیر می زدند است که فرمود: «صَبْراً بَنِی الْکِرَامِ فَمَا الْمَوْتُ إِلَّا قَنْطَرَةٌ»؛ مبادا خدای ناکرده کوتاه بیایید، مرگ یک پلی است زیر پای شما، روی این پل پا می گذارید و به آن طرف پل می روید، «فَمَا الْمَوْتُ إِلَّا قَنْطَرَةٌ تَعْبُرُ بِکُمْ»، همه خبرها آن طرف است.
وی تأکید کرد: اگر این دو اصل روشن بشود که چه کسی ما را آفرید؟ و بعد هم به کجا می رویم؟ آیا میپوسیم یا از پوست به در میآییم؟ تمام غائله اخیر می خوابد، مرگ از مهم ترین عوامل تربیت است که این غائله را می خواباند.