پایگاه 598: آمریکاییها چند سال پیش اسناد نقش خود در کودتای 28 مرداد32 و سرنگونی محمد مصدق را منتشر کردند، اما مطلب مهمی که در واکنش به این اسناد مورد تغافل قرار گرفت، «چرایی سرنگونی مصدق توسط واشنگتن» است.
محمد مصدق با آمریکاییها رابطه بدی نداشت. اتفاقا وعده آمریکاییها را که به او گفته بودند میخواهند به دوران استعمار پایان دهند، باور کرده بود. پروژهاش این بود که با آمریکا ارتباط بگیرد و انگلیس را به حاشیه ببرد.
مصدق نه به دنبال تشکیل حکومت اسلامی بود، نه فعالیتهای منطقهای ثباتزدا داشت، نه در تدارک موشک بالستیک بود، نه برنامه هستهای داشت، و نه اینکه حقوقبشر آمریکایی را نقض کرده بود، اما کاخ سفید با یک کودتا او را حذف کرد.
فهم اینکه مصدق چرا سرنگون شد، نیاز به ضریب هوشی فوقالعادهای ندارد، اما کسی که در یک نقطه کور ایستاده و به عالم مینگرد و ارادهای برای دیدن ندارد، قطعا از درک این چرایی بازخواهد ماند و از آن درسی نخواهد گرفت.
به قول مرحوم شریعتی، برای دیدن برخی رنگها و فهمیدن بعضی حرفها از نگریستن و اندیشیدن کاری ساخته نیست. باید از آنجا که نشستهایم برخیزیم؛ قرارگاهمان را در جهان عوض کنیم. مساله کاملا روشن است: محمد مصدق قصد داشت از همه اقتصاد و سیاست و فرهنگ ایران که در اسارت غرب بود، فقط یک قلم «نفت» را آزاد کند... و سرنگون شد!
نظام جمهوری اسلامی حتما در ابعاد و اهداف با دولت محمد مصدق قابل مقایسه نیست. «آزادی ایران» رهاورد انقلاب اسلامی است و چرا نباید آمریکا و انگلیس که تاب «آزادی نفت» را نیاوردند، با «آزادی ایران» کنار بیایند و در پی سرنگونی جمهوری اسلامی نباشند؟ استقلال یعنی آزادی در ابعاد یک ملت.
به قول رهبر حکیم انقلاب، اگر فرض کنیم یک نظامی غیر نظام جمهوری اسلامی هم سر کار بود و بنا بود مستقل باشد، اینان با آن هم مشکل داشتند.