افکارنیوز، عمده مقام های اسراییلی معتقد هستند که جمهوری اسلامی ایران به
دنبال ساخت سلاح هسته ای است. آنها بر این باورند که ایران به فکر نابودی
اسراییل است و اصولا به همین خاطر است که به دنبال بمب اتمی است. ضمن اینکه
می تواند با داشتن چنین سلاحی از خود نیز محافظت کند.
بر اساس این
گزارش، بنیامین نتانیاهو در تازه ترین سخنان خود به نشریه آلمانی ولت ام
زونتاگ گفته است که «شکی وجود ندارد که هدف ایران نابودی ماست و آنچه در
توان دارد بکار میبندد تا به این هدف برسد.» نخست وزیر اسراییل همچنین
گفته است که اسراییل نمی تواند به قولهای کسانی همچون بارک اوباما، رئیس
جمهور آمریکا اعتماد کند.
بر خلاف تفکرات مقامات حاضر در تل آویو،
آمریکا معتقد است که ایران هنوز برای ساخت بمب اتمی تصمیمی نگرفته است.
اصولا همین تفاوت برداشت است که آمریکا را به سمت تحریم ها سوق داده و
اسراییل را تهییج کرده تا مدام از جنگ صحبت کند. در کل چند مسئله درباره
چرایی اندیشه های رادیکالی اسراییل در قبال ایران وجود دارد که نمی توان از
آنها چشم پوشید.
1. اسراییل به خاطر موقعیتی که در منطقه دارد و به
قولی به عنوان خط مقدم جبهه غرب در برابر اسلام قرار گرفته، همواره
نیازمند این است تا نشان دهد با خطر بنیادی مواجه است. به این ترتیب می
خواهد نشان دهد هرآنچه موجودیت او را تهدید می کند دشمن غرب نیز هست.
بنابراین
همواره نیازمند یک دشمن منطقه ای است. طی سه دهه اخیر ایران گزینه اول این
سیاست است. تل آویو با این کار هم توان متقاعد کردن دولتمردان آمریکایی
برای همایت همه جانبه را دارد و هم در مقابل ساکنان خود مهره ای تبلیغی
پیدا می کند که در فکر آنها بوده و همواره نگران امنیتشان است. نشان دادن
حس مسئولیت پذیری مقامات اسراییلی، کمک بزرگی به جلوگیری از مهاجرت معکوس
یهودیان می کند.
2. نیاز برای دشمن تراشی با توجه به تحولات اخیر
خاورمیانه بسیار پررنگ شده است. به این دلیل که انقلاب های منطقه اگر چه با
تفاوت هایی همراه است اما عموما رنگ اسلامی دارد. از این رو اسراییل می
ترسد، با این تحولات صورتبندی سیاسی منطقه کاملا به هم بخورد و موازنه بیش
از گذشته علیه اسراییل تغییر کند.
بنابراین اسراییل نسبت به گذشته
بیشتر به دنبال جلب توجه آمریکا است. مسئله ای که باراک اوباما کمتر به آن
توجه دارد و این مورد پسند تل آویو نیست.
3. مقامات اسراییل معتقد
هستند که تفاوت های ساختاری و روشی که بیشتر در نگاه ایدئولوژیک نهفته است و
همچنین بحث سرزمین (اسلام) باعث شده تا ایران به فکر نابودی آن باشد. از
دید تل آویو ایران می خواهد با استفاده از بمب اتم دست به چنین کاری بزند
که باید جلوی آن را گرفت. اما یک سوال در اینجا مطرح است. بمب اتم دارای
قدرت و عوارض بسیار بالایی است که می تواند اکوسیستم منطقه را به هم بریزد.
مقامات تل آویو چگونه به این فکر افتاده اند که ایران با استفاده از بمب
اتم تنها می خواهد اسراییل را نابود کند و با توجه به محدودیت جغرافیایی،
فلسطین، لبنان، سوریه، اردن و ... سر جای خود باقی بمانند.
4. مسئله
بعدی این است که بمب اتم بخصوص در این دوره تنها برای بازدارندگی است نه
حمله. در کل تاریخ تنها یک بار (به لحاظ موضوعیتی) از بمب اتم استفاده شده
است. اما پس از آن هیچ کشوری از اتم در برابر دشمن خود استفاده نکرده است
این در حالی است که دشمنی ها طی نیم قرن گذشته بسیار عمیق تر شده اما در
هیچ یک از جنگ ها خبری از اتم نبوده است. مسئله ای که در آینده نیز ادامه
خواهد داشت و این هیچ ربطی به آن نخواهد داشت که ایران تاسیسات هسته ای
داشته باشد یا خیر!
5. ترس آمریکا از هیاهوی حمله اسراییل به ایران
چندان هم غیر منطقی نیست. به این دلیل که تل آویو تا کنون دوبار این کار را
انجام داده است. یک بار علیه عراق و یک بار هم علیه سوریه. اگر چه تل آویو
در این باره سیاست ابهام را در پیش گرفته اما نشانه های زیادی وجود دارد
که چنین کاری را کرده است.
اما در این باره یک مسئله را باید در نظر
داشت و آن اینکه جایگاه و موقعیت عراق و سوریه با ایران کاملا متفاوت است.
از این رو اسراییل نیز برای حمله به تاسیسات هسته ای ایران هراس دارد. اما
این دلیل نمی شود که از جنگ های سایبری شبیه استاکس نت چشم پوشی کند.
مسئله ای که باید بیشتر به آن اندیشید و اقدام کرد.
در کل می توان
نتیجه گرفت که اسراییل علاقه چندانی برای حل شدن مسئله هسته ای بین ایران و
آمریکا (غرب) ندارد. چون این کار دست تل آویو را برای دشمن تراشی بازتر می
گذارد. اسراییل با توجه به سیاست منطقه ای ایران راحت تر می تواند به
حاکمان محافظه کار عرب نزدیک شده و آنها را وارد جبهه خود کرده و علیه
ایران به صف بکشاند.
اما مذاکرات و تنش زدایی هسته ای این امتیاز را
از آن خواهد گرفت. به همین دلیل چندان اعتقاد و اعتمادی به سخنان اوباما
در خصوص مذاکرات استانبول 2 و ادامه مذاکرات در بغداد ندارد.