رجا، حدود یک ماه از آخرین پیام نوروزی رئیس جمهور ایالات متحده خطاب به
مردم ایران میگذرد؛ پیامی که تلاش شده بوده در آن از المانهای ملیگرایی و
وطن دوستی برای تاثیرگذاری بر مردم استفاده شود: " شما مردم جوان ایران،
هم فرهنگ باستانی ایران و هم توان شکل دادن به کشوری را که در برابر
خواستهای شما پاسخگو باشد در خود دارید. استعداد، امیدها و گزینههای شما
به آینده ایران شکل خواهند داد و به روشن ساختن جهان یاری میدهند. و هر
چند که زمانه تاریک جلوه میکند، میخواهم بدانید که من با شما هستم."
اما
در روزهای اخیر اظهارات سخنگوی وزارت امور خارجه امریکا درباره جزایر
سهگانه ایرانی بار دیگر ژست دوستانهای که کاخ سفید رل آنرا برای ایرانیان
بازی میکرد به هم ریخت تا باز هم ثابت کند که آمریکاییها هر چقدر در
دوران حکومت پهلوی برای مردم ایران و فرهنگ ایرانی ارزش قائل بودند – به
طور خاص در ماجرای کاپیتولاسیون – هم اکنون نیز چنان رویکردی دارند و این
در حالی است که تحولات اخیر در جهان خصوصا نشست استانبول نشان داده است
امریکاییها تنها در برابر عزت و استقلال ایران اسلامی حاضر به تعظیم در
برابر عظمت ملت ایران هستند.
«مارک تونر»، سخنگوی وزارت خارجه
آمریکا هفته گذشته در بیانیهای ضمن حمایت از سخنان بیپایه و اساس مقامات
اماراتی درباره جزایر سهگانه ایرانی و نقض آشکار حاکمیت ملی ایران بر
جزیره ابوموسی، اعلام کرد: "سفر محمود احمدینژاد رئیس جمهور ایران به یکی
از جزایر مورد نزاع! باعث پیچیده شدن این مشکل شده است. آمریکا از خواسته
دولت امارات برای حل این نزاع از طریق گفتگو یا مراجعه به دادگاه بین
المللی لاهه، اعلام حمایت میکند."
این
اظهارات سخنگوی رسمی وزارت خارجه ایالات متحده در کنار حمایتهای
دامنهدار و قدیمی کاخ سفید از گروهکهای تروریستی که اهداف خود را جدایی
از خاک ایران اعلام کرده بوند همچون ریگی، کومله، پژاک، خلق عرب و غیره،
نشان از برنامهریزی دولت امریکا برای تجزیه خاک مقدس ایران در سایه
اظهارات ژستهای به ظاهر دوستانه با مردم ایران و به بهانه رعایت حقوق بشر و
حقوق اقلیتهای قومی دارد، تا جایی که تلویزیون دولتی آمریکا رسما از
عبدالمالک ریگی، تروریست شهیر شرق کشور به عنوان فعال آزادیخواه و
حقوقبشر نام برد.
آمریکا کدام "ایران" را دوست دارد؟
کوبیدن
بر طبل دوستی با ملت ایران، همراهی با فرهنگ ایرانی و حمایت از ایران کهن
موضوعی است که به طور جدی و برنامهریزی شده در میان دیپلماسی عمومی آمریکا
به چشم میخورد و هر از چندگاهی در بازههای زمانی مشخص از آن استفاده
میشود اما این مساله تا چه اندازه رنگی از واقعیت دارد؟ بررسی رویکرد
فرهنگی دستگاههای تبلیغاتی این کشور نشان میدهد که "ایران"ی که سران کاخ
سفید نسبت به آن ابراز علاقه میکنند، فاصله بسیاری با "ایران"ی دارد که
ایرانیان خواستار آن هستند.
تولید فیلمهایی نظیر "سیصد"،
"کشتیگیر"، "یک شب با شاه" با رویکرد تخریب وجهه ایران و ایرانی در کنار
اقدامات خصمانه موسسات آمریکایی نظیر نشنال جئوگرافیک در جعل نام تاریخی
خلیج فارس، نشان از ماهیت درونی دیپلماسی به ظاهر دوستانه کاخ سفید و
صهیونیستهای پشت صحنه هدایت آن دارد. بغض و کینه صهیونیستها به تاریخ کهن
و تمدن شکوهمند ایران و حسادتی که به مردم ایران به واسطه پیشرفتهای
علمی و دستاوردهای تاریخی آنان بهویژه پس از انقلاب اسلامی دارند، موضوعی
نیست که بتوان آن را پشت اظهارات به ظاهر دوستانه مقامات آمریکایی و
اسرائیلی درباره مردم ایران پنهان کرد؛ مسالهای که در دیدار اخیر نخست
وزیر رژیم صهیونیستی با رئیسجمهور آمریکا هم به وضوح به نمایش گذاشته شد.
بنیامین
نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی در دیدار اخیر خود با رئیسجمهور
امریکا، هدیهای به اوباما داد که بار معنایی زیادی درباره تنش موجود میان
این رژیم با مردم و هویت ایرانی دارد. این هدیه، کتابی قطور و قدیمی به
زبان عبری است که داستان توطئه یهودیان باستان علیه ایرانیان را روایت
میکند. نام این کتاب باستانی «طومار استر» است و یکی از بخشهای عهد عتیق
در کتاب مقدس است که حدود ۲۵۰۰ سال پیش رخ داده است و یهودیان بنا به این
داستان و نجات قوم یهود در ایران با کمک ملکه استر، در جشن پوریم شرکت
میکنند. خبرگزاری رویترز به نقل از یک مقام اسرائیلی میگوید نتانیاهو به
باراک اوباما گفته است: «آنها (ایرانیها)، آن زمان هم میخواستند ما را
نابود کنند.» یکی از قسمتهای این کتاب میگوید: «... و یهودیان تمام
دشمنان را با تیغ شمشیر و کشتار و نابودی درهم کوبیدند و آنچه را انجام
دادند که دشمنانشان با آنان میکردند.»
پس این کدام ایران است که
باراک اوباما عاشقانه آن را میستاید؟ ایران مطلوب کاخ سفید، ایرانی است که
تنها به زن و رقص و عیاشی محدود شده باشد. نگاهی به فستیوالهایی که تحت
نام ایرانیان آمریکا برگزار میشود، تایید میکند که ایران و ایرانی تنها
تا زمانی مورد احترام کاخ سفید و رسانههای پروپاگاندا محورش است که در
فرهنگ منحط غربی غوطهور باشند و ادعایی در مبانی فرهنگی خود نداشته باشند و
مشغول ارائه نمایشهایی باب میل آمریکاییها باشند.
از همین رو
بیدلیل نیست که سایت تلویزیون سلطنتی انگلستان با آب و تاب، گزارش تصویری
از "فستیوال نوروزی ایرانیان در آمریکا" منتشر میکند و از آن به عنوان
روابط متقابل فرهنگی ایران و آمریکا نام میبرد!