واقعیت این است که رفتن پرونده ایران به شورای امنیت از دو مسیر ممکن است. مسیر اول که مسیر سریعتر محسوب میشود و ۶۰روز زمان نیاز دارد بر اساس بندهای ۳۶ و ۳۷ برجام و موسوم به «مکانیسم ماشه» خواهد بود. در این مسیر در صورت شکایت یکی از اعضای برجام به کمیسیون مشترک برجام مبنی بر نقض برجام توسط ایران، این شکایت در چند مرحله بررسی میشود و در صورت قانع نشدن عضو شاکی از پاسخهای ایران، پرونده به شورای امنیت میرود و در نهایت بدون رای گیری شش قطعنامه قبلی علیه ایران به صورت خودکار عملیاتی میشوند و ایران مشمول تحریمهای این شش قطعنامه میشود.
در این مسیر هیچ کشور دارای حق وتو از جمله چین و روسیه هم نمیتوانند مانع ایجاد کنند. مسیر دوم طولانیتر و حدود ۳ تا ۶ ماه طول میکشد و مسیر آژانس بینالمللی انرژی اتمی است. در این مسیر در صورت تصویب قطعنامه در شورای حکام آژانس که در آن قید شده باشد پرونده ایران از آژانس به شورای امنیت برود، ادامه بررسی پرونده ایران در شورای امنیت خواهد بود که میتواند به صدور قطعنامه این شورا و تحریمهای جدید بینجامد. در این مسیر روسیه و چین و هر کدام از ۳۵عضو شورای حکام آژانس میتوانند رای منفی بدهند اما امکان وتو کردن ندارند و رای اکثریت در شورای حکام نشان میدهد پرونده به شورای امنیت برود یا نرود. الان در ابتدای مسیر دوم هستیم و اگر قطعنامه در این هفته علیه کشورمان صادر شود، اگرچه این قطعنامه چنین خواستهای برای رفتن ایران به شورای امنیت ندارد اما در صورت توافق نکردن در مذاکرات هستهای و ادامه روند فعلی بن بست نسبی در همکاری ایران و آژانس، ممکن است در نشست بعدی شورای حکام آژانس که سه ماه دیگر خواهد بود، قطعنامه تندتری صادر شود.
در صورتی که از مسیر آژانس پرونده ایران به شورای امنیت ارجاع شود، در آن جا بر خلاف مسیر مکانیسم ماشه و برجام، برای تصویب قطعنامه نیاز به رای گیری است که البته با توجه به شرایط جدید بینالمللی و دعواهای متعدد میان روسیه و آمریکا این احتمال وجود دارد که روسیه و چین یا روسیه به تنهایی قطعنامه علیه ایران را وتو کنند.
با این اوصاف نگاهی به انگیزههای یکی از طرفهای اصلی به حرکت درآوردن چرخ های صدور قطعنامه علیه ایران یعنی ایالات متحده آمریکا حاکی از این است که واشنگتن به دنبال این است که در شرایط فعلی با اتخاذ رویکرد تهاجمیتر به گمان خود ایران را به سمت انعطاف سوق دهد، به همین دلیل طی هفتههای اخیر کاخ سفید رفتار و زبان دیپلماتیک خود را در قبال ایران تندتر کرده است. فشار به یونان برای مصادره محموله نفتی ایران، اعمال دور جدید تحریمها در قبال فروش نفت، تصمیم بایدن برای خارج نکردن سپاه از فهرست گروههای تروریستی و… حاکی از این است که آمریکا و اروپاییها تلاش مشترکی را برای صدور قطعنامه علیه ایران با هدف بازگرداندن تهران به پای میز مذاکرهای آغاز کردهاند که اکنون به گمان آنها با وجود سایه تهدید قطعنامهای جدید، مولفههای قبلی و خط قرمزهای ایران را به کنار خواهد زد. حتی برخی کارشناسان معتقدند لحن قطعنامه که به نوعی فقط خواستار همکاری و پاسخ ایران به چند سوال آژانس است، کشورمان را به سمت واکنش خیلی تند نخواهد برد اما در مقابل برخی این تحلیل را چندان محتمل نمیدانند چرا که برای ایران جدای از لحن قطعنامه، باب شدن دوباره این روند اهمیت بسیاری دارد لذا پیش بینی دقیق واکنش ایران خیلی منطقی به نظر نمیرسد.
البته اگرچه ایران بارها اعلام کرده در برابر هر قطعنامه شورای حکام با توجه به سطح و خواستههای آن به صورت متناسب پاسخ لازم را خواهد داد و در این مورد نیز نهایتا این واکنش متناسب با لحن قطعنامه نهایی خواهد بود اما غرب باید بداند این واکنش ممکن است به سمت تندترین حد واکنش هم برود. به یاد داشته باشیم که دولت جمهوری اسلامی ایران در زمان حسن روحانی، در بند آخر سند رسمی ۱۷اردیبهشت۹۸ که در آستانه گام اول کاهش تعهدات برجامی ایران، خطاب به سران ۱+۴ ارسال شد، تصریح کرده بود اگر به هر بهانهای پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل ارسال شود، جمهوری اسلامی ایران ازNPT خارج خواهد شد و طرف مقابل باید آماده هزینههای این اقدام احمقانه خود باشد. به نظر میرسد ایران برای اقدامات احتمالی طرفهای غربی در نهادهای بینالمللی سناریو سازی مناسب را انجام داده و به عنوان اقدامات بازدارنده به نوعی پلن B خود را نیز تدوین کرده است، به گونهای که آنها هم به این پلن و تبعات سخت آن آگاه هستند.