طنز- محمد رضا شهبازي:
1
نامه دانشجویان به سلحشور، فرهادی و باقی قضایا
بسیج دانشجويی دانشگاه علامه طباطبايی در تقدیر از عوامل فیلم سینمايی قلاده های طلا بیانیه ای صادر کرد.
دانشجویان در بخشی از بیانیه خود خطاب به طالبی نوشته اند: «ای بلبل عاشق
جز برای شقایق ها مخوان!» این بیانیه مار را به این فکر انداخت که حدس
بزنیم اگر دانشجویان به سایر هنرمندان نامه بنویسند چه چیزی خواهند گفت:
نامه به فرحبخش (کارگردان فیلم خصوصی)- جز شمقدری سر کس دیگری را با اسم فیلم سیاسی شیره نمال!
نامه به سعید سهیلی(کارگدان گشت ارشاد)- جز برای پول همه چیز را به گند نکش!
نامه به اصغر فرهادی- جز بازیگران زن هالیوودی کس دیگری را نبوس!
نامه به سلحشور- ای شمشیر تیز، جز شکم بی ناموس ها را پاره نکن!
نامه به فریدون جیرانی- جز فراستی کس دیگری را به جان این فیلمسازها نینداز! خداییش خیلی حال میده!
نامه به کیمیایی- جز قیصر برای کس دیگری فیلم نساز داداش. اوچیکیم!
نامه به پیمان معادی(کارگردان برف رو کاجها)- جز خیانت درباره چیز دیگری
فیلم نسازیها، آفرین! (رونوشت به مانی حقیقی، ابراهیم امینی، مازیار میری
و...)
2
حکمیت، فراتر از همه قانونها
خب واضح است که هنوز بازی مرتضوی و مجلس تمام نشده است اما تا همین جا
اتفاقات جالبی افتاده که جای تقدیر دارد. مهمترین جایی که تقدیر دارد،
آقای توکلی هستند که با پوشیدن ردای حکمیت سعی کردند کل مشکل را به صورت
کنترات حل کنند. اتفاقا به نظر اینجانبان از این ظرفیت آقای توکلی باید
نهایت استفاده را کرد. بالاخره همین که یک نفر که برای قانون خودش را
میکشد، حاضر شده با روش حکمیت مشکل را حل کند، نشان از اهمیت این راهکار
دارد.
در همین راستا پیشنهاد میشود قوه قضائیه بخشی از اختیارات خود را به آقای
توکلی تفویض کند. ایشان می تواند با حکمیت بخش اعظمی از پرونده های قضایی
مثل طلاق، موجر و مستاجر، نفقه و مهریه، تصادفات غیر جرحی، کمبود آب روستای
ممسنی، مشکل سربازی جوانان بالای 32 سال و... را هم حل کرده و این بار
عظیم را از دوش دستگاه قضا و سایرین بردارد. این روش فقط یک مشکل دارد و
آنهم بیکار شدن تعداد زیادی از افراد است که در شوراها، مجمعها و... برای
حل مشکلات کشور حضور دارند. ما ضمن اینکه همینجوری یاد کروبی میافتیم،
از این همه جای تقدیری که آقای توکلی دارند، تقدیر میکنیم!
3
تکثیر تاسف برانگیز زهرا رهنورد
من اخطار داده بودم! خدا شاهد است، به تار موی سبیلتان قسم من هشدار داده
بودم که این جوی باریک تبدیل به سیل شده و همه را با خود خواهد برد. نه فکر
بد نکنید. نمی خواهم درباره بارندگی و آبگرفتگی مترو حرف بزنم؛ لااقل
سعیم را خواهم کرد! منظور من از جوی باریک نظریه مشعشع داماد لرستان خانم
رهنورد است. اگر همان موقع بهجای یواشکی لبخند و چشمک زدن، با صدای بلند
خندیده بودید و این روشنفکرترین زن ایرانی را با دست به هم نشان داده
بودید، کار به جایی نمیرسید که نظریه هایی از این دست دامان ما را بگیرد.
حشمت الله فلاحت پیشه نماینده مردم اسلام آباد غرب در مجلس که از جمله
ناکامان ورود به مجلس نهم بوده است گفته: «در اسلامآباد در یک سخنرانی من
حدود 20 هزار نفر جمع شده بودند. اتفاقی که در شهرهای کوچک کمتر رخ میدهد.
اما در کمال تعجب میبینیم من به اندازه همان تعداد که در سخنرانیام شرکت
کرده بودند، رای ندارم و فردی که شاید 200 نفر هم پای حرفهایش نبودند، به
عنوان نماینده شهر به مجلس راه مییابد.»
واقعا این انتخابات چه معنی دارد؟ چرا باید رای ها را به صندوق بیاندازیم و
بعد، دو روز هی انگشتمان را با زبانمان خیس کنیم و رای بشماریم، آن هم
در این قرن بی آبی؟! از این به بعد هر کدام از کاندیداها که بتوانند افراد
بیشتری را به سالن همایش بکشانند، پیروز انتخابات هستند. اگر دو تا کانديدا
هم مساوی شدند کارهایی مثل طناب کشی، گردو شکستم و... پیشنهاد میشود. اگر
باز هم مساوی شدند آقای توکلی حکمیت کنند تا فرد اصلح برود به مجلس!
4
لرزش در حوالی بدن نوستراداموس
فرض کنید شما یک هفته قبل از انتخابات مجلس نهم گفته اید: «فکر میکنم در
لیست جبهه متحد اصولگرا بیش از 22 تا 23 نفر رأی آورده و الباقی نمایندگان
از سایر لیستها خواهند بود.» چرا ناراحت میشوید؟ فحش که ندادم، میدانم
نتایج انتخابات نشان داد که خیلی حرف پرتی بوده اما گفتم فرض کنید! حالا
شما اگر چنین کسی با این قدرت پیشبینی باشید، برای دور دوم انتخابات چطور
پیشبینی میکنید؟ بابا چرا دارید میرید؟ ای بابا... یعنی به نظر شما فردی
که اينقدر قدرت تحلیل سیاسی دارد، حتی نباید پیشبینی کند؟ دیگر به خجالت
کشیدن چه ربطی دارد؟! چقدر شما دگم هستید! یک کم از آقای باهنر یاد بگیرید
که مثل شیر ایستاده و هی پیشبینی میکند! ایشان با آن سابقه دوباره
پیشبینی کرده اند که: «فکر میکنم در مرحله دوم نزدیک به 20 نفر از
کاندیداهای جبهه متحد به مجلس راه پیدا میکنند.» چی شد، چرا برگشتید؟ تا
اسم آقای باهنر رو بردم شما هم می خواهید پیشبینی کنید؟! خب حق دارید
اعتماد بهنفستان برود بالا. 22 نفر که اونجا بودند، بیست نفر هم اینجا؛
میکنه بعبارتی 42 نفر؛ آقا تعداد نمایندگان تهران تو مجلس رفته بالا؟!
5
انتشار سکانس سانسور شده فیلم «خصوصی»
حسن نجاریان قائممقام بنیاد سینمای فارابی در خصوص اینکه حمایت مالی بنیاد
سینمایی فارابی درباره حمایت این نهاد دولتی از فیلم مبتذل «خصوصی» گفته
اند: «من رقم مالی حمایت را هیچ وقت اعلام نمیکنم... انتظار نداشتیم
فرحبخش چنین فیلمی بسازد!» احتمالا انتظار ایشان پس از خواندن فیلمنامه
آقای فرحبخش چیزی بوده در این مایه ها:
شب- داخلی- یک خانه روباز (چون از نظر شرعی اشکال دارد دو تا نامحرم در یک جای سقفدار باشند!)
ابراهیم (فرهاد اصلانی) روبروی پریسا (هانیه توسلی) پشت میز اوپن آشپزخانه نشسته است و پریسا درون آشپزخانه با او حرف می زند.
پریسا: من نمیدونم این وقتی که میذارم برای آشپزی جزو عباداتم حساب کنم یا نه؟
ابراهیم: بله بانو، چون شما نیتتون خالصه حتما ثوابش رو هم میبرید!
پریسا: من از کجا مطمئن بشم نیتم خالصه؟
ابراهیم: حیف که من یک فرد سیاسی به شدت مقید هستم و شما هم نامحرمید وگرنه
از نزدیک بهتون میگفتم! تازه وقت هم ندارم باید برم نماز شب بخونم.
پریسا: این وقت شب کدوم مسجدی بازه؟
ابراهیم: مسجد لازم نیست. اگر شما پایه باشید همین جا به جماعت اقامه میکنیم.
پریسا: حرفی نیست!
ابراهیم: فقط بذار تا در اتاق بسته و چراغها خاموش نشده من دو تا شعار بدم، آخه نا سلامتی فیلم به اسم فیلم سیاسی مجوز گرفته!
پریسا: آره اتفاقا من هم اعتقاد دارم دین از سیاست جدا نیست.
ابراهیم: مرگ بر دوم خرداد. مرگ بر گنجی. مرگ بر...
*
دوستان برای پی بردن به اصل سکانس به اینجا مراجعه کنند:
http://caffecinema.com/index.php?option=com_content&view=article&id=5649:-------qq-l-----r&catid=36:aricles&Itemid=58
6
من کی فوت شدم؟!
یک مرد نیریزی بعد از اینکه یارانه اش سه ماه پرداخت نمیشود، به به اداره
ثبت احوال مراجعه میکند که در آنجا به او اعلام میشود سرپرست خانوار (که
خود ایشان بوده است) فوت شده است. حتی گواهی فوت ایشان هم که شماره ثبت و
تاریخ ثبت دارد، در حالی که علت فوت نامعلوم درج شده بود، به او تحویل داده
میشود.
این اتفاق چند احتمال را به ذهن متبادر میکند:
-آن مرد چند وقت پیش فوت شده اما چون گرم بوده خیلی متوجه نشده است.
- او تا قبل از این اتفاق هم داشته یارانه یک فرد مرده را میگرفته که باید
همه را پس دهد و با مراجعه به سایت رفاهی دات آیآر گزینه غلط کردم را
انتخاب کند!
- او کاملا ثروتمند بوده و نیازی به یارانه نداشته اما شرم نکرده و چند ماه
یارانه را میگرفته. آدم جا دارد از این همه بی حیایی بمیرد؛ اما چون آن
مرد از اینهمه بی حیایی نمرده است مسئولین مربوطه خودشان ترتیب قضایا را
داده اند.
- او کلا جوش بیخود میزند. بهتر است تلاش کند از اینجا به بعد را از دست ندهد.
7
برخورد قاطع از نوع بنزینی
بخش 20:30 اعلام کرد که یک پمپ بنزین در داخل مخزن خود آب قاطی کرده و این
کار باعث خاموش شدن و اشکال فنی چندین ماشینی در فاصله چند کیلومتر بعد از
جایگاه شده بود. در همان بخش خبری گفته شد که این پمپ بنزین تا خارج شدن آب
از مخازنش تعطیله و باید خسارت همه مشتریانش رو هم بده.
ما از این همه قاطعیتی که در بر خورد با این پمپ بنزین متخلف به خرج داده
شده ممنونیم و به همه پمپ بنزین دارانی که آب قاطی مخازنشون میکنند توصیه
میکنیم لااقل آب معدنی قاطی کنند که اینجور ماشینها داغان نشوند. یا
اینکه یک پمپ بنزین زاپاس داشته باشند تا اگر برای مدت کوتاهی تعطیل شدند،
بتوانند امرار معاش کنند. البته برای کشیدن آب از مخازنشون هم میتونند از
شهرداری کمک بگیرند، چون در کشیدن آب از جاهایی که در آن آب وجود دارد، به
شدت تجربه داره و خیلی اوستا شده! (دیدید دووم نیاوردم!)