به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598-رسول رضایی/ بسیار مناسب است که در شبهای قدر علاوه بر اینکه بر مصائب امیرالمومنین اشک ریخته و بر سر و سینه میزنیم، لحظاتی را هم به تفکر و تامل نشسته و ببینیم که مولای مظلوم ما از چه گروه هایی خون دل خورده، چه جریانهایی مانع از تحقق جامعه عدل علوی گشته و خوار چشم پیشوای حقیقت گشتند. امید است که این تفکر ما را به نتایج درخشانی رسانده، مساعدت کند تا نقاب نفاق «جریان تحریف» را کنار زده، خواصدنیازده و خوارج بیبصیرت امروزی را بهتر شناخته و آنچنان بصیرتی بخشد تا در عمل ثابت کنیم «ما اهل کوفه نیستیم که علی تنها بماند»
صغیر و کبیر میدانند که امیرالمومنین علی علیهالسلام در سحرگاه 21 رمضان سال 40 هجری قمری به دست اشقیالاشقیا _ ابن ملجم مرادی_ فرقش به تیغ شمشیر شکافته شده و به شهادت رسید است؛ اما اگر همین مطلب ساده را از یک اهل فن _نظیر استاد مطهری _ بپرسیم، پاسخش به گونه دیگری است که هم مزین به «آری» است و هم آراسته به «خیر»!.
شهید مطهری در پاسخ به این پرسش تاریخی معتقدند که اگر با چشم «بصر» بنگری؛ آری؛ علی را عبدالرحمن بن ملجم کشت؛ اما اگر به چشم «بصیرت» بنگری؛ او را مثلث شوم «زر، زور، تزویر» و یا به تعبیر روشنتر «جهل عوام»، «سستعنصری و دنیازدگی خواص»، «اغواگری جریان تحریف» از دم شمشیر گذرانید.
علامه مطهری _همان کسی که رهبر انقلاب کتابهای او را مبنای فکری انقلاب میداند و امام خمینی آثار او را بیاستثنا آموزنده و مفید و حیاتبخش میدانست_ معتقد است که مکتب اسلام آنقدر که از «جهل، جمودفکری، سطحی نگری، ظاهربینی، سادهلوحی، ضعف قدرت تحلیل سیاسی، بیبصیرتی، خاماندیشی و زودباوری خودیها» ضربه خورده است، از دشمنان خارجی ضربه نخورده است.
به تعبیر ابن ابى الحديد: اگر مىخواهيد بفهميد كه «جمود و جهالت» چقدر خطرناک و آسیبزاست، به اين نكته توجه كنيد كه خوارج احمق وقتى كه قرار گذاشتند علی را به قتل برسانند، مخصوصاً شب نوزدهم رمضان را انتخاب كردند!.با این توهم که ما مىخواهيم با ترور علی، خدا را عبادت بكنيم و چون مىخواهيم امر خيرى را انجام بدهيم، پس بهتر اين است كه اين عملیات انتحاری را در يكى از شبهاى عزيز قرار بدهيم كه اجر بيشترى ببريم!. لذا در شب نوزدهم ماه مبارك رمضان آن كارى را كه نبايستى بكنند، انجام دادند.( رک: مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج21، ص: 93)
یکی از دشمنان و جریانهای معاندی که حکومت امیرالمومنین را با چالشهای متعددی روبهرو کردند خودیهای بیبصیرت و نادانی بودند که تحت عنوان «خوارج» معروف گشتند. خوارج انسانهایی مقدسمآب، مقید به ظواهر شرع و قرآن بودند؛ حتی خیلی از آنها حافظ کل قرآن بودند ولی متاسفانه فاقد هوش و تحلیل سیاسی بودند و با شانتاژهای رسانهای «جریان تحریف» زود اغوا شده و تحت تاثیر سم پراکنیهای دشمن قرار میگرفتند. در بحبوحه جنگ صفین هنگامی که مالک به خیمه معاویه نزدیک شده و نزدیک بود که کار به اتمام برسد، «جریان تحریف و نفاق» دست به یک عملیات روانی زده، قرآنهایی را به نیزه زدند و در نتیجه بیست هزار نفر از همین جماعت بیبصیرت موجود در سپاه علی، (به سردمداری نفوذزدگانی مثل اشعث بن قیس و شبث بن ربعی) شمشیرها را کنار گذاشته، نه تنها دست از جنگ کشیدند، بلکه رهبر جامعه را هم وادار به عقب نشینی و نشستن بر سر میز مذاکره نموده و شد آنچه نباید میشد.
اما باید دانست که خوارج و جماعت سادهلوحان ظاهربین منحصر و محدود به دوران علی علیهالسلام نبودند، بلکه در عصر حاضر نیز خوارج آپدیت شده و مردم فاقد بصیرت فراوانند. چه بسا فرهیختگان و نخبگانی که تحصیلات عالیه دارند اما از آنجاکه فاقد سواد سانهای هستند، در چشم به هم زدنی سرشان کلاه رفته، در فضای ولنگار مجازی (که اصلا نیاز به طرح صیانت و مدیریت و مراقبت و پایش و پالایش ندارد!) توصیههای لیبرالهای وطنی را سرمه چشم کرده، دستورالعملهای کانالهای ماهوارهای خارجنشین را بر تخم چشم گذاشته، خودتحقیری را سرلوحه خود نموده، مذاکره با کدخدا و دخیل بستن به برجام را مشکلگشای همه کارهای فروبسته قلمداد کرده، آنچه خود دارند را ز بیگانه تمنا کرده و نهایتا همانگونه فکر و عمل میکنند که بدخواهان انقلاب از آنها انتظار دارند!. و اینگونه میشود که زبان حالشان مترنم است به شعار «ما اهل کوفه هستیم، تا علی باز هم تنها بماند»
به عنوان یک نمونه واضح و ملموس از عواقب جهل و نادانی و آلت دست «جریان نفاق و تحریف» واقع شدن، باید عرض کنیم که بی توجهی به نصیحتها و انذارهای مکرر رهبر انقلاب در سنوات گذشته و نیز اعتماد بیجا به کدخدا در هشتسال گذشته سبب شد که قطار انقلاب از ریل آبادانی جدا افتاده، اصحاب «مانمی توانیم» امضای جانکری را تضمین پنداشته و به بیراهه «فقر، بیکاری، ذلت، بیعدالتی، تبعیض و ...» رهنمون شود. شوربختانه باید بگوییم که برخی از خواص بیبصیرت و عوام ظاهر بین و سطحینگر نسبت به رای خود دقت لازم را نکرده، هشدارهای امامین انقلاب را فراموش کرده و مدیرانی غیرانقلابی ، اشرافی، کاخنشین، کدخدا پرست، برجامزده، نفوذی، غربگدا، دارای آلودگی اقتصادی، اعتماد کننده به امریکا،خودباخته، مرعوب، ترسو، غیرمتعهد و ... ، را برای اداره مسئولیتهای اجرایی کشور برگزیده و در یک کلام تفکر"مانمیتوانیم" را بر قوه مجریه و مدیریتهای کلان کشور مسلط نمودند. لذا این شد که وضعیت اسفناک کنونی بوجود آمد.
بحمدالله یکی از ویژگیهای بارز دولت سیزدهم که آن را از دولت «برجام و دیگر هیچ» متمایز میسازد، نسبت آن با مردم است. نسبتی که در رفتار و جهتگیری های کلی دولت تا حد زیادی مشهود بوده و همین امر باعث زنده شدن امید در جامعه شده است. از باب آنکه مشت نمونه خروار است باید گفت رئیسجمهور در 8 ماه اخیر 19 سفر استانی انجام داده است. این سفرها که با محوریت استانهای محروم آغاز شد، بر خلاف روال گذشته و علیرغم برخی فضاسازیهای مغرضانه رسانههای زنجیرهای مدعیان اصلاحات، با کمترین هزینه ممکن انجام میشود.
رئیسجمهور که روزهای تعطیل را برای این سفرها انتخاب کرده بدون هیچ تشریفات زائدی در استانها حضور پیدا میکند و هزینههای این سفرها به هیچ عنوان با دولتهای گذشته قابل مقایسه نیست. آن طور که مسئولان مربوطه اعلام کردهاند، قبل از سفرهای استانی اقدامات کارشناسی توسط متخصصان و صاحبنظران انجام شده، چالشها و مسائل هر منطقه دستهبندی و بر اساس ظرفیتهای هر استان و امکانات دولت برای تخصیص بودجه، تصمیمگیری میشود و در نهایت با حضور میدانی و گفتوگوی رو در رو با مردم، دستورات ویژه صادر میشود.
بر همین اساس جای خوشبختی است که بگوئیم ملت ایران به برکت انتخاب صریح و صحیح خود، از عقبههای خطرناکی نظیر «بیراهه سازش و نگاه به بیرون»، «نظرسنجی چشمی در خودرو» و «بازدید از کارخانه از داخل ماشین شاسی بلند» و «داخل شدن با کفش به چادر زلزله زدگان» و بکارگیری عباراتی همچون «خودت بمال» و «سبوس بخور» و... عبور کرده و رسیده ایم به اتخاذ دکترین مقاومت، نگاه به داخل، فعالسازی ظرفیتهای عظیم داخلی و نهایتا مواجهه صمیمانه و بیواسطه مدیران جهادی با عموم مردم عزیز کشورمان.
البته موارد مذکور تنها بخشی از تغییرات رخ داده در 8 ماه اخیر است و قطعا فهرست کامل اقدامات بسیار فراتر از این است و از حوصله این مطلب نیز خارج است. بر همین اساس اصلا بیراه نیست که بگوییم اقدامات صورت گرفته در 8 ماه اخیر در مقایسه با 8 سال فعالیت دولت قبل، سنگینتر بوده و اگر در کفه ترازو قرار بگیرد، وزن بیشتری دارد. البته اگر جناب رئیس جمهور در روند پالایش و پیرایش قوه مجریه از شر مدیران برجامزده و نجومیبگیر و بانیان وضع موجود سرعت بیشتری دهند، حتما شاهد دستاوردهای افزونتری نیز خواهیم بود.
با اینحال بانیان مشکلات موجود با سیاهنمایی اوضاع داخلی و راه اندازی عملیات روانی همچنان دستگاه محاسباتی و امید مردم را نشانه گرفته، بمنظور فریب افکار عمومی و شیره مالیدن بر سر خواص دنیازده و اغواگری خوارج بیبصیرت زمانه هیچ فرصتی را از دست نمیدهند. از یکسو میراث دولت قبل را انکار کرده و از سوی دیگر عملکرد مثبت دولت سیزدهم را سانسور میکنند تا استراتژی مقاومت و دیپلماسی منطقهای را مخدوش و ناکارآمد جلوه داده و همچنان کوشش میکنند تا با تزریق خودتحقیری، کلید حل مشکلات کشور را در وین، لوزان، ژنو و نیویورک جستجو نمایند.