در واقع این روزنامهنگار برخلاف همه آنهایی که این روزها شعار دادند و در حمایت تماشاگران آبی از پرسپولیس و بالعکس حماسهها سرودند واقعیتی را بیان کرده که خیلیها جرات نداشتند به آن اعتراف کنند.
دیروز هم هیچکس انتظار نداشت تماشاگران استقلال برای تشویق پرسپولیس به ورزشگاه بیایند در حالی که ستاره سابقشان در تیم رقیب بازی میکرد. اما اتفاقاتی که در این بازی افتاد باعث وقوع ماجراهايي شد كه واقعیت فوتبال ما را بیش از گذشته عیان كرد.
شیرفرهاد سیاهکار؟
شعارهای تماشاگران علیه فرهاد مجیدی زودتر از آنچه که فکرش را میکردیم شروع شد. البته او نیز چندان بیتقصیر نبود. نشان دادن انگشتان دست به نشانه 4 که دیگر همه معنا و مفهومش را میدانیم باعث شد تا جو علیه او بیش از قبل متشنج شود. هر بار که مجیدی توپ را از دست میداد از سوی تماشاگران هو میشد تا در ذهنمان به همه آنهایی که تز اتحاد قرمز و آبی را مطرح میکردند بخندیم.
دقیقه 73 پایانی بر رویاهای فرهاد مجیدی بود او که نتوانسته بود گلی به ثمر برساند تا با رونمایی از تیشرت آبیرنگش از هواداران آبی دلربایی کند در اقدامی که به خودکشی شباهت داشت پیراهنش را درآورد تا باز هم به همه آن مدیران خوشخیال بخندیم. هواداران قرمز و آبی در آن لحظه چشم ديدن يكديگر را نداشتند. این را فقط آنهایی که مثل کبک سرشان را زیر برف کردهاند نمی خواهند قبول کنند.
دیروز روز سیاه فرهاد بود. او که آمده بود تا بعد از 4 ماه از همه آنهایی که روزی با رفتنش دلشان را شکسته بود دلربایی کند نهتنها موفق به این کار نشد که حتی از سوی بسیاری از آنان «سیاهباز» لقب گرفت تا بفهمد نقشهاش چندان هم موفقیتآمیز نبوده است. حتی اگر اندک هوادارانی پیدا شوند که معتقد باشند گل خوردن پرسپولیس در لحظات پایانی کار خدای فرهاد مجیدی بوده تا انتقام همه فحشهایی را که از سوی پرسپولیسیها خورد اینگونه تلافی کرده باشد!
چوب خدا یا اتفاق فوتبال: مساله این است
حالا چه آن گل دیرهنگام قطريها را چوب بیصدای خدا بنامیم- که البته چندان هم بیصدا نبود- و چه یک غافلگیری از خط دفاعی پرسپولیس و ادعا کنیم روزانه دهها نمونه از این گلها در فوتبال دنیا به ثمر میرسد باید واقعیت فوتبال را بپذیریم. واقعیتی که نه میتوان با نشان دادن پیراهن باشگاه همه خاطرات گذشته را فراموش کرد و نه اینکه انتظار داشت آبی و قرمز به هم دل بدهند. این حرفها مال گزارشهای جواد خیابانی است که میخواهد همه چیز را گل و بلبلی نشان دهد. واقعیت همانی بود که دیروز دیدیم.