کد خبر: ۵۰۳۲۴۴
زمان انتشار: ۱۵:۰۲     ۲۳ اسفند ۱۴۰۰
یادداشت
علی افشار نویسنده و منتقد
«موقعیت مهدی»؛ بازگشت به آینده

پایگاه 598: «موقعیت مهدی» سینماست. در پاسخ به همه کسانی که متٲسفانه بر اساس یک ذهنیت کلیشه‌ای، ساختار اپیزودیک و سرمایه‌گذاری سیمافیلم بر این فیلم را دستاویز قرار می‌دهند تا برچسب یک اثر غیرسینمایی به آن بزنند، باید گفت اگر از سینما چیزی می‌دانیم و می‌دانید، فیلم «هادی حجازی‌فر»، اتفاقا نه تلویزیونی‌ست نه تئاتری. یک فیلم بالذات سینمایی و مسحورکننده.

٭٭ معرفت: فیلم در ابتدا محصول ذهن و دل و خلاقیت صاحب‌اثر است. حجازی‌فر بار‌ها تٲکید کرده که دغدغه ساخت فیلمی درباره شهیدباکری را داشته و در سراسر فیلم، این حقیقت را می‌شود دید، حتی اگر او دیگر در حیطه سینمای دفاع‌مقدس فیلمی نسازد؛ و اصولا چرا باید بسازد؟ نکته مهم «موقعیت مهدی» همین است که فیلم، دغدغه سازنده‌اش بوده و نه صرفا سفارش سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده. گرچه سفارش در هیچ جای دنیا مذموم نیست، اما درباره سینمای دفاع‌مقدس در ایران، تاریخ ثابت کرده تنها وقتی محصول نهایی بر دل می‌نشیند که از دل برآمده باشد.

٭٭ آگاهی: فیلمساز علاوه بر این که بر مضمون آگاه است و جزئیات شخصیت‌ها را به خوبی می‌شناسد، بر تکنیک سینما آگاه است. برای همه کسانی که اسفناک در پی آنند که فیلم «موقعیت مهدی» را، تلویزیونی بنامند، می‌توان فقط چند پلان از فیلم را به عنوان شاهد، مثال زد: خواستگاری شهیدباکری، در نمای دور اتفاق می‌افتد تا باور شخصیت بر محرم و نامحرم بودن، نه فقط در اکت و نگاه، که در قاب سینما (فرم) ملموس باشد. چند سکانس بعد، وقتی خطبه عقد جاری شد، نما‌ها بسته‌تر می‌شوند. چه دریافتی بالاتر از این ظرافت‌های سینمایی با فرم بومی؟ این دقت در جزئیات در کارگردانی اثر، در کل فیلم جاری‌ست. فلش‌بک‌ها به موقع‌اند و ضربه لازم را به مخاطب می‌زنند. صحنه‌پردازی و فضاسازی جبهه، به اندازه درست است و فیلمساز قصدی برای خودنمایی یا مرعوب‌ساختن تماشاگر نداشته است. همه چیز در خدمت فیلمنامه و فرم اثر است. به عنوان نمونه فصلی که حرف دشواری راه رفتن روی اجساد شهدا را می‌شنویم و قرار است تصویرش را ببینیم. این‌ها دل آدم را می‌لرزانند بدون این که فیلمساز بخواهد احساسات‌گرایی کاذب راه بیاندازد. یا فصول پایانی در نیزار... «موقعیت مهدی» به‌خاطر سادگی و سینمایی بودنش، ستودنی‌ست.

٭٭٭ روایت: شاید اگر حتی قرار نبود سریالی تبدیل به فیلم شود، انتخاب ساختار فعلی و نمایش برش‌هایی از یک شخصیت، برای ساخت یک فیلم زندگینامه‌ای جذاب بود. ویژگی روایت در فیلم حجازی‌فر این است که قراردادی با تماشاگر می‌بندد که او قرار نیست صرفا نقش باکری در عملیات جنگی را ببیند یا صرفا قرار نیست از کودکی و جوانی او شروع کند و روند تاریخی را به شیوه مرسوم روی پرده دنبال کند. او قرار است با کنارهم قراردادن جزئیات پازل‌وار، یک شخصیت ببیند و همه چیز در خدمت این فرم جذاب است. به همین علت، ریتم فیلم هیچ‌گاه نمی‌افتد و همه چیز در ارتباط اثر با مخاطب به اندازه است. مینیمالیسم اینجا گاه به بهترین شکل جواب می‌دهد و بهتر از هزار روایت مطول و تکرار مکررات است. همچنان که برای ساختن شخصیت باکری، سایر شخصیت‌های فیلم، در جبهه و شهر و خانه، درست و کافی پرداخته شده‌اند.

٭٭ تولید: پیش از این و در اوائل دهه هفتاد، روند فیلم‌مجموعه‌سازی در تعامل بین سینما و تلویزیون، اتفاقات خوبی مانند «سفر به چزابه» یا «لیلی با من است» را رقم زد، و حالا «موقعیت مهدی» خاطره آن سال‌ها را در تولید تکرار می‌کند. سرمایه‌گذاری روی چنین اثری، و نمایش آن بر پرده سینما حاکی از شناخت تولید در سینماست. شاید «موقعیت مهدی»، یک اتفاق باشد، اما باید سرمشق قرار گیرد. این که باید به فیلمساز و جهان ذهنی او اعتماد کرد. همان طور که درباره حاتمی‌کیا، ملاقلی‌پور، حمیدنژاد و دیگران این فضا به وجود آمد. ویژگی حجازی‌فر این است که یا سراغ موضوعی نمی‌رود یا با شناخت و با همه وجود می‌رود. او فیلم دلش را ساخته است. شاید بهتر باشد از او توقع نداشته باشیم «فیلمساز دفاع مقدس» باشد. شاید هم در این سینما ماند و فیلم‌های درخشانی ساخت. او را موظف به ماندن نکنیم و بگذاریم رها باشد. او اتفاقی نو را در سینمای دفاع مقدس رقم زده و همین نوآوری برای آینده این سینما و سینمای ایران می‌ماند.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها