به گزارش سرویس بینالملل پایگاه 598، خبرهای داغ این روزهای رسانه های مکتوب و مجازی ایران و جهان موضوع حملات روسیه به اوکراین و حواشی اطراف آن است.
در این نوشتار قصد نداریم به موضوعی غیر از حوادث اوکراین که بی ارتباط هم با حوادث اوکرایین نیست پرداخته و اثبات کنیم که اوکرایین بهترین شاخص برای درک این موضوع شد که نمی توان به غربی ها و به قول ها و حتی امضای سران سیاسی و حاکمیتی غرب و آمریکا اعتماد داشت و با طناب این کشورها نه تنها به آب نخواهی رسید که با سر به چاه خشک نابودی و اضمحلال سقوط خواهی کرد.
اگر تا به امروز غربیها و غرب گرایان کشورها با فضا سازی های رسانه ای مدینه فاضله ای با عنوان تعامل و دوستی با غرب برای رسیدن به رفاه و پیشرفت به ملت ها نشان می دادند اوکرایی اثبات کرد که این سراب ملت ها را در بزنگاه نیازهای امنیتی و اقتصادی تنها خواهد گذاشت و تنها به خویشتنداری و تحریم بی خاصیت حواله خواهد داد.
تاریخ معاصر کشورهای قاره کهن آسیا- آفریقا نشان داده است که رفتار امروز غربیها با اوکراین بی سابقه نبوده و بارها و بارها تکرار شده است اما سیاستمدارانی عاقل و دور اندیش در این کشورها زمام امور را در دست نداشتند تا بتوانند ملت خود را از بزنگاه خطرناکی که هر دو سر آن باخت - باخت بوده است نجات دهند.
در این نوشتار می خواهیم تیتر وار به تعدادی از این کشورها اشاره کنیم و توجه خواننده محترم را به این نکته اشاره کنیم که هم غربی ها و هم غرب گرایان در طول تاریخ واجد خصوصیات مشترکی بوده اند که تنها در همان بزنگاه های تاریخ که به آن اشاره کردیم افکار و عملکرد های خود را به نمایش گذاشته اند و پیش بینی رفتار این قشر از سیاست بازان امر غریبی نیست .به این معنا که هر گاه شرایطی مانند اوکرایی و یا غرب گرایان در کشورها به حاکمیت دست پیدا کنند.
عاقبت خود خلع سلاحی و تکیه به دیگران برای تأمین امنیت همین است؛ وقتی اوکراینیها و همه انانی که در گذشته و حال و حتی در آینده همه اتکا و امیدشان به کشورهای خارجی معطوف شود، سرنوشتی بهتر از این در انتظارشان نخواهد بود. حال ذیلا به تعدادی از مصادیق این مدعا در تاریح می پردازیم و کسب اطلاعات بیشتر را بر عهده خواننده گرامی می گذاریم:
1- معمر قذافی، رئیس دولت لیبی: که در برخورد با آمریکا کم آورد . با فشار آمریکا و اعتماد به آمریکا و برجام ها خودش را بباد فنا داد. هم خودش کشته شد و هم کشور لیبی در جنگ داخلی فرو رفت و تنها برنده این حوادث آمریکا و اروپا بودند.
2- اشرف غنی، رئیس دولت افغانستان: وی که به غرب اعتماد زیادی داشت و با اتکاء به ارتش تحت آموزش آمریکایی ها ریاست می کرد با برخی همسایگان خود رفتار درخور و مناسبی نداشت .از طرف دیگر می بینیم که دولت باید در چند روز گذشته ذخیره افغانستان را به بهانه خسارت یازده سپتامبر توقیف کرد با این حساب غنی و ارتش افغانستان سه روز هم نتوانست در برابر طالبان مقاومت کند و خود وی نیز متواری گردید بدون حمایت های آمریکا و غرب در برابر طالبان. خود آمریکایی ها نیز فرار را بر قرار ترجیح دادند و رفتند.
3- محمد مرسی، رئیس دولت وقت مصر: رئیس جمهوری که با انقلاب مردمی و در دوران بهار عربی راه افتاده در کشورهای آسیایی و افریقایی در مصر به قدرت رسید ولی نتوانست در تراز یک انقلابی حامیان واقعی خود را بشناسد لذا با رفتارهای محافظه کارانه عوامل غربی نفوذ کرده در بدنه دولت و ارتش مصر را پاکسازی نکرد و همین امر باعث شد که در مدت کوتاهی با کودتای نظامی آرام دستگیر و محاکمه شد و در نهایت تحت نظر دولت نظامی قدرت متکی به غرب خود را از دست دادو فوت کرد.
4- صدام حسین ، رئیس دولت معدوم عراق: که با تحریک و تطمیع آمریکا و غربی ها به ایران انقلابی حمله برد و حتی در برهه هایی نیز با ارسال تجهیزات نظامی و نیروی انسانی و حتی دخالت مستقیم نیروهای نظامیش در درگیری با ایران از صدام حمایت کرد و در نهایت بدلیل نافرمانی صدام از غرب عراق را مورد حمله قرار داد و در نهایت نیز وی به حکم دادگاه مردمی عراق اعدام شد بدون اینکه آن همه اظهار وفاداری و نوکری بتواند در نجاتش موثر واقع گردد.
موارد یاد شده مصادیقی قابل لمس و در دسترس همگان بود که بارها و بارها در رسانه ها نامشان تکرار شده و می شود اما با زهم می توان نمونه های دیگری پیدا کرد که با افکار غرب گرای خود و یا با خیانت وابستگان غرب گرا عمر حیات سیاسی ایشان به پایان رسید، افرادی مانند: محمد مصدق، رضا خان میر پنچ و......در نتیجه امثال رئیس جمهور اوکراین سرنوشتی بهتر از اسلاف و قابل تکرار خواهد بود.
رضا احمد زاده