به گزارش پایگاه 598، به نقل از روزنامه ایران، با خروج امریکا از برجام، راهبرد «فشار حداکثری» و مستمر بر ایران با هدف دستیابی به توافقی قویتر و گستردهتر از موضوع هستهای در دستور کار دولت ترامپ قرار گرفت. یکی از محورهای این سیاست به صفر رساندن صادرات نفت ایران بود. اما امریکا در اعمال این سیاست ناکام بود. ایران با تغییر نحوه فروش و فعال کردن ظرفیتهای خود توانست سیاست فشار حداکثری امریکا را تا حدی خنثی کند.
نشانههای این عدم موفقیت در یک سال آخر ریاست جمهوری ترامپ ظاهر شد. برای نمونه در سپتامبر ۲۰۲۰ رویترز گزارش داد که فروش نفت ایران افزایش یافته است. این ناکامی در دوران بایدن نیز تداوم یافت و بایدن علیرغم تلاشهای متعدد نتوانست موفقیتی حاصل کند و بر کاهش میزان فروش نفت ایران تأثیری بگذارد. در یک سال و نیم اخیر میزان فروش نفت ایران به صورت مداوم افزایش یافته است تا جایی که در روزهای اخیر چین برخلاف رویه دو سال گذشتهاش در خرید نفت از ایران به صورت محرمانه، بخشی از واردات نفت خود از ایران را بهطور رسمی در آمار گمرک خودش اعلام کرده که این کار نقض آشکار تحریمهای امریکاست.
این روند و اتفاقات به وضوح نشان ضعیف شدن نظام اعمال تحریمهاست که امریکاییها سعی میکنند آن را بازسازی و اصلاح کنند. در امریکا و در ایران بسیاری از موافقان سیاست فشار حداکثری تلاش میکنند تا شکاف ایجاد شده در دیوار تحریمهای امریکا علیه ایران را به دلیل ناکارآمدی دموکراتها و یا کنار گذاشتن سیاست فشار حداکثری ترامپ توسط بایدن مطرح کنند. گزارش اکتبر واشنگتنپست از سخنان نیکی هیلی سفیر سابق امریکا در سازمان ملل به خوبی گویای اعتراضات این دسته علیه بایدن است. او روند افزایشی فروش نفت ایران به چین را ناشی از عدم انسجام سیاست بایدن نسبت به چین میداند و معتقد است که بایدن به جای اعتماد به دیپلماسی باید خروج نفت از ایران را دشوارتر کند. نامه اخیر مایکل مک کال، رئیس کمیته روابط خارجی مجلس و ۱۰۹ نماینده جمهوریخواه دیگر امریکا به آنتونی بلینکن نیز نمونه دیگری از این نگاه است که معتقد است دولت بایدن در اعمال تحریمها علیه ایران کوتاهی کرده و به جای اجرای کامل تحریمها به دیپلماسی روی آورده است.
دولتمردان بایدن نیز خود چندین بار ضمن اذعان به اینکه تحریمها را علیه ایران اجرا میکنند به این امر اشاره کردند که «دیپلماسی» را به عنوان راهبردی مؤثر به عنوان بخشی از گفتوگوهایشان با چینیها در مورد ایران استفاده کردهاند، اما شواهد و گزارشات متعددی وجود دارد که بایدن نیز در یک سال اخیر تمام تلاش خود را برای ادامه سیاست حداکثری ترامپ علیه ایران، اجرای کامل تحریمها و به صفر رساندن فروش نفت ایران انجام داده است.
برای مثال بایدن در فوریه سال گذشته در روزهای آغاز استقرارش در کاخ سفید گفت تحریمها علیه ایران را لغو نخواهد کرد مگر اینکه این کشور غنیسازی اورانیوم را متوقف کند. در آخر مارس ۲۰۲۱ چند روز بعد از امضای توافق ۲۵ ساله ایران و چین، جین ساکی سخنگوی وزارت خارجه امریکا اعلام کرد که امریکا توافق ایران و چین را بررسی میکند تا از اجرای تحریمها اطمینان حاصل کند. یا در ۱۹ ژوئن ۲۰۲۱ والاستریتژورنال به نقل از مقامات امریکایی گفته بود که ایالات متحده به دنبال تحریمهای جدید برای فروش نفت ایران به چین است. هر چند این مقام امریکایی آن زمان گفته بود که چیز زیادی برای تحریم ایران باقی نمانده و امریکا تمام گزینههای تحریمیاش را اعمال کرده است. همچنان یکی از محورهای سفر پرتنش وندی شرمن در تابستان گذشته به چین مسأله خرید نفت چین از ایران بود. رویترز آن زمان گزارش داده بود که دولت بایدن میخواهد اقدامات اجرایی بر پکن را برای سرکوب واردات نفت از ایران افزایش دهد و یا در دسامبر گذشته یکی از مقامات وزارت خارجه امریکا در یک کنفرانس خبری گفته بود که «ما به خوبی از خریدهای شرکتهای چینی از نفت ایران که بر خلاف تحریمهای ما انجام میدهند آگاه هستیم و از اقدامات تحریمی خود برای پاسخ به فرار از تحریمها استفاده کردهایم.»
این اظهارات دولتمردان امریکا و سایر اقدامات امریکا در برخورد با صادرات نفت ایران از جمله تلاشهای چندین باره امریکا برای توقیف نفتکشهایی که نفت ایران را حمل میکردند و تشدید لیست تحریمها علیه ایران در دوره بایدن به خوبی نشان میدهد که امریکا در اعمال تحریمها سهلگیری به خرج نداده است و این تحریمها هستند که در نقطهای قرار گرفتهاند که کارآیی خودشان را از دست دادهاند و قدرت اعمال فشار بیشتر را ندارند.
نکته بسیار مهمتری که در پاسخ به این رویکرد که سهل شدن شرایط برای ایران را نشانه سیاستهای بایدن میداند آن است که باید توجه داشت افزایش فروش نفت ایران به چین از تابستان ۹۹ یعنی در دوره ترامپ و فشارهای حداکثری جمهوریخواهان آغاز شده و از دوره ترامپ به بایدن به ارث رسیده است و صرفاً محصول سیاستهای بایدن نیست.
آنطور که شواهد نشان میدهند به نظر میرسد موفقیت ایران در افزایش صادرات نفتی و محصولات پتروشیمی و ناکامی امریکا در توقف صادرات ایران نه محصول سیاستهای سهلگیرانه بایدن بلکه نشاندهنده ناتوانی دولت او برای اعمال مؤثر و کامل تحریمها علیه ایران است.
تأکید بر راهبرد دیپلماسی هم در دولت بایدن به نظر بیشتر ناظر بر توجیه و نیز تلاشهای بایدن برای رهایی از ناکامی بر اجرای مؤثر تحریمهاست. دولت بایدن مانند دموکراتهای خلف خود چون اوباما قطعاً اراده اعمال تحریمها علیه ایران را دارد، اما امروز امریکا توان اعمال کامل اراده خود برای اجرای مؤثر تحریمها علیه ایران را از دست داده است که این را میتوان ناشی از مطلق نبودن قدرت امریکا در اعمال تحریمها علیه ایران، اثرگذاری متغیرهای بیرونی خارج از امریکا و اراده ایران برای خارج شدن از فشار امریکا دانست.