به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، با پایان یافتن دوران دولت اعتدال حسن روحانی و رسیدن انقلاب اسلامی به مرزهای اقتدار منطقه ای و جهانی که با پیمان نامه های اقتصادی - سیاسی با کشورهایی نظیر چین و روسیه و عضویت کشورمان در پیمان های منطقه ای مانند پیمان شانگهای، میبینیم که بیش از سه دهه تله گذاری انفجاری اصلاح طلبان که بعضا در دهه های قبل و برای آزمایش و سنجش برنامه های آتی آنان با فتنه هاب میدانی نیز همراه بود به مرحله ای رسیده است که باید با جانمایی تله های انفجاری مختلفی که کدخدا محوران وطنی برای ملت ایران کشیده اند، یکبار و برای همیشه این جریان را به گوشه انزوا و فراموشی همیشگی در بایگانی تاریخ بکشانیم. اما این تله ها را یک به یک ذیلا نام برده و توضیح بیشتر را به خوانندگان گرامی و تلاش خودشان وا می نهیم:
1- تخریب بسترهای رشد و توسعه صنعتی کشور با نابود کردن و یا تضعیف شدید کارخانجات و مراکز صنعتی که در دولت دوازدهم اوج این اقدام تعطیلی 3200 کارخانه و بیکاری قشر وسیعی از کارگران.
2- عدم اعتقاد به توانایی ها و دانش بومی کشور. همه میدانیم که رشد علمی کشور وابستگی تام و تمامی به شناسایی، پرورش و تربیت نخبگان جامعه دارد. در دوران اصلاح طلبان هم روند مهاجرت و فرار مغزها سرعت گرفت و هم اینکه متخصصان علمی و فنی کشور در مکانهایی غیر از تخصص و توان خود بکار گرفته شدند. بقول مثالی معروف که : اگر میخواهی کشوری را خراب کنی کارهای بزرگ را به مردان کوچک و کارهای کوچک را به مردان بزرگ بده.
امری که بخوبی توسط اصلاح طلبان غرب گرا به اجرا در آمد! نمونه عینی این ادعا خروج دانشمندان هستهای کشور از مراکز تحقیقات هسته ای بود.
3- تخریب شدید ساختار اقتصادی کشور با بی ارزش کردن و تغییرات منفی در موضوعاتی همچون : کاهش شدید ارزش پول ملی، خالی کردن خزانه کشور از ارزو طلای پشتیبان پول ملی و تزریق آن به جیب دلال و قاچاقچیان سیاسی برای خارج کردن منابع پولی و طلاب کشور به کشورهای دیگر، رها سازی اقتصادی کشور درحالی که هیچگونه نظارت و مدیریتی بر وضعیت مردم و اقتصاد کشور وجود نداشت و باعث شد تا عده ای از سیری و عده ای از فقر شدید مالی منفجر شوند.
4- تخریب و تضعیف و یا عدم تقویت نهادهای نظارتی تحت امر قوه مجریه به منظور تکمیل پازل ورشکستگی اقتصادی کشور و بروز برخی حرکت های شورشی در ادوار مختلف حضور اصلاح طلبان در قوه مجریه که در دوران دولت های سازندگی، اصلاحات و عدالت و اعتدال نمونه های ملموسی را از آن تجربه کرده و دیدیم.
5- تضعیف اعتماد مردم به مدیران ارشد اجرایی کشور بدلایلی چون: رشد حقوق های نجومی، رواج پدیده آقازادگی، داشتن تابعیت های دو گانه خود، خانواده و فرزندانشان، رشد فاصله طبقاتی و تفاوت های شدید در نحوه و سبک زندگی بین مدیران و مردم، تغییر و تنوع مکانها و نوع تفریحات مدیران ارشد از نظر مکانی، رشد و برخورداری از رانت های اقتصادی خانواده به اعوان و انصار جریان خود به قیمت بیکار کردن و فشار و از بین رفتن سرمایه های مردم در مراکزی مانند مانند :بورس، مسکن ، ارز، و....
در نتیجه گیری باید اذعان کرد با شرایط یاد شده و دیگر مواردی که می توان با گسترش هریک از ابن بندها به آن رسید که رئیسی و تیمش بیشتر از این که یک رئیس جمهور و کابینه باشند، اول یک یگان چک و خنثی هستند که باید آهسته و با احتیاط مین ها و چاشنی های انفجاری که اصلاح طلبان در مسیر دولت و ملت کاشته اند را خنثی کنند.
درست مثل یک تخریبچی با حوصله وسط میدان مین. البته دولت سیزدهم در موضوع توسعه نیز اقدام کرده و می کند اما با وجود این مین ها باید با احتیاط گام بردارد . بعنوان سرفصل اقدام تحقیقی برای خواننده عزیز به موضوعاتی همچون : ارزش ترجیحی، کرونا، بودجه و کسری بودجه، تورم و فشار معیشتی مردم را مدنظر قرار دهید تا به صحت مین گذاریها در فضای اقتصادی و سیاسی کشور اذعان کنید.
رضا احمد زاده