روزنامه کیهان امروز دوشنبه 28/1/91 در ستون اخبار ویژه خود نوشت: «حسین فرح بخش» تهیه کننده و کارگردانی که نمایش فیلمش- زندگی خصوصی- در جشنواره فجر اعتراضات مردمی وسیعی را برانگیخت در گفت وگو با هفته نامه یکشنبه مورخه 20/1/1391 (که در محافل رسانه ای وابسته به حلقه انحراف معرفی می شود) ضمن دفاع از فیلمش آن را سیاسی تر از فیلم «قلاده های طلا» خوانده و خواستار پرداخت مبلغ ضرر و زیان فیلمش به مبلغ هفتصد میلیون تومان از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شده است. وی در پاسخ به این سؤال که چرا فیلمتان با این همه واکنش همراه بوده می گوید:
«...در خانواده ای بزرگ شده ام که از سابقون انقلاب اسلامی بوده و از کودکی در کنار مرحوم پدرم مسائل مختلف را از نزدیک دیده ام. کسانی که ما در فیلم زندگی خصوصی به تصویر کشیده ایم کسانی هستند که قبل از انقلاب هیچ تلاشی انجام ندادند و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی خود را صاحب این انقلاب معرفی کردند و با کارهای افراطی باعث شدند جمعی نسبت به انقلاب بدبین شوند.»
فرح بخش در ادامه معترضان به فیلم خود را با فتنه گران سال88 مقایسه می کند و می گوید: «...یک عده به خیابانها آمدند و مثل همان آدمهایی که سال88 به خیابان ها ریختند، یک کار غیرقانونی انجام دادند.»
وی در ادامه از موضع قدرت ادعا می کند: «فکر نمی کنم کسی جرأت تهدید کردن من را داشته باشد. کسانی که این جنجال ها را به راه انداخته اند، بهتر از هر کس دیگری من را می شناسند و جرأت تهدید کردن مرا ندارند.»
وی حتی ضمن تعرض به خطیب نماز جمعه تهران می گوید؛ کسی که مردم را به تقوا دعوت می کند، چگونه می تواند ندیده درباره یک فیلم اظهار نظر کند.
هفته نامه یکشنبه در ادامه مصاحبه خود این سؤال معنادار را که ترجیع بند رسانه های ضدانقلاب درباره مدیر مسؤل کیهان است مطرح کرده و می پرسد؛ «رفتن سراغ کاراکتر حسین شریعتمداری کمی جسارت می خواهد»، فرح بخش در پاسخ می گوید:
«یادتان باشد من جز از خدا از هیچ کس دیگری حساب نمی برم و با اینکه آدمهای کره زمین را محترم می دانم اما جز امام زمان(عج) برای هیچ کس دیگری ارزش مطلق قائل نیستم و از کسی هم نمی ترسم...»
وی در پایان فرج الله سلحشور کارگردان سریال «یوسف(ع) پیامبر» را هم از تیغ زبان خود بی نصیب نمی گذارد و او را فردی مزاحم سینما معرفی می کند.
شایان ذکر است حسین فرح بخش در اوائل دهه1360 توسط دوست کارگردان و سرمایه گذارش «امیر-ت» به عنوان کارگزار و مستخدم وی وارد سینمای ایران شد. اما پس از تولید دو فیلم از سوی امیر-ت، «فرح بخش» با ادعای ورشکستگی کسی که در مجامع سینمایی کیف او را به دست می گرفت و در پشت سر او راه می رفت با معضلات مالی بسیاری تنها گذاشت و با مشارکت عناصری مانند منوچهر-ص تهیه کننده فیلمهای آبگوشتی رژیم شاه، عباس شباویز تهیه کننده توده ای رژیم شاه و افرادی از این دست شروع به تولید فیلمهای بی ارزش تولید به مصرف نمود، فیلمهایی که حداکثر طی مدت کوتاهی فیلمبرداری و تدوین می شوند و در شهرستانها بازگشت مالی هنگفتی داشتند.
«فرح بخش» طی همه این سالها به کمک این روش ثروت زیادی اندوخت به گونه ای که «سینما عصر جدید» بازسازی شده را واقع در خیابان آیت الله طالقانی به همکاری برخی دوستان از صاحب آن «کاوه» خرید تا فیلم های بیارزشش در سینمای موسوم به دانشجویان و فرهیختگان هم به نمایش دربیاید.
فرح بخش از رهگذر تولید چهل و اندی فیلم که عموماً بی ارزش و گاه مستهجن بوده اند علاوه بر این سینما در زمینه برج و مراکز تجاری سازی هم فعال است. به گونه ای که در حال حاضر یکی از کلان سرمایهداران شهر تهران به حساب می آید.
گفتنی است مصاحبه کننده هفته نامه وابسته به حلقه انحرافی این پرسش از فرح بخش و پاسخ وی را حذف کرده است که «آقای فرح بخش در محافل سینمایی گفته می شود که شما به ثروت دست یافته اید ولی به دلیل احساس کمبود شخصیت و برای مطرح کردن خود در فیلم زندگی خصوصی به دامان این و آن پیچیده اید. آیا این دیدگاه را قبول دارید؟!»
خودمان ثابت کردیم اپوزیسیون مزخرف است
«سیاسی نویسان اپوزیسیون لطفن اثبات نکنند که مزخرف های سلطنت طلبان و اصلاح طلبان و بقیه مخالفان مزخرف است»!
این مطلب را پایگاه اینترنتی اپوزیسیون کشف کرده و نوشته است: سلطنت طلبان، جمهوری خواهان، اصلاح طلبان و ...؛
تبلیغ کنندگانی دارند که چرت و پرت زیاد می گویند و استدلال برای آنها مهم نیست. این عادی است. اما تاسف بار این است که بسیاری از مغزهای همه این گروه ها با استفاده از این چرت و پرت ها سعی بر این دارند که عدم حقانیت گروه های دیگر را اثبات کنند. اثبات کردن مزخرف بودن حرف های مزخرف، نه هنر است نه باارزش، وقت کشی خود و خواننده است. نقد گزاف گویی ها، نقد نیست. نوشته وقتی پربار می شود که نقدهای اساسی مورد چالش قرار گیرند و به سوال های اساسی جواب داده شود و یا سوال های جدیدی به وجود آورد. سیاسی نویسان اپوزیسیون لطفن(!) فقط بدترین ها را نقد نکنند.
افزایش خودکشی و خودسوزی در اردوگاه های کومله و حزب دموکرات
مشکلات شدید پدید آمده در اردوگاه گروه های ضدانقلاب مقیم کردستان عراق، باعث افسردگی و خودکشی شماری از آنان شده است. سران این گروه ها به اعضا اجازه جدا شدن را نیز نمی دهند.
پایگاه اینترنتی «اخبار روز» این مطلب را از قول یکی از عناصر ضدانقلاب کرد منتشر کرد. زاهد حنبلی می گوید: احزابی نظیر حزب دموکرات ساختار مارکسیستی -لنینیستی دارند. کنش و رفتار غیردموکراتیک آنها منجر به انشعاب های پی در پی در طول مدت کمپ نشینی آنها در کردستان عراق شده و نتیجه آن قربانی شدن افراد موسوم به پیشمرگه ها بوده است.
وی اظهار داشت: زد و بندهای غیردموکراتیک و حاشیه های ناسالم اخلاقی در اردوگاه ها، چهره اعضا را خسته تر کرده است. در موارد بسیاری هم به رفتارهای تراژیکی چون خودکشی پیشمرگه ها منجر شده است. آنها تحت سیطره شدید سران احزاب هستند. زنان از جمله قربانیان هستند. تحلیل رفتن اخلاقیات دراین اردوگاه ها، مشکلات عدیده روحی و روانی راموجب شده که بارها به خودکشی و خودسوزی انجامیده است.
بنابر گزارش اخبار روز، نامبرده سال 83 به گروهک حزب دموکرات پیوست، در جریان اختلافات با جریان رفورمیستی حزب همراه شد، سال 85 نیز به انشعاب حزب دموکرات (حوک) پیوست و سرانجام در سال 89 پس از 5 سال، کلاً این تشکیلات را ترک کرد. نامبرده با 5 سال سابقه حضور در گروهک دموکرات تصریح می کند: افراد در ابتدا با حسی نوستالژیک خود را قهرمان می بینند اما به تدریج بار روانی منفی پیدا کرده و خسته می شوند. توهم مبارز بودن به تدریج به افسردگی مفرط می رسد و زد و بندهای ضد دموکراتیک و حاشیه های غیراخلاقی آنها را خسته کرده و ناامیدتر می کند و تا خودکشی پیش می برد.
خاطر نشان می شود برخی سران گروهک های تروریستی نظیر کومله و دموکرات و پژاک در اروپا و آمریکا بودجه های اختصاصی از سوی سرویس های جاسوسی غربی را بالا کشیده و مشغول عیاشی در پوشش مبارزه هستند.
نگرانی اسرائیل از موقعیت لرزان آمریکا در مذاکرات اسلامبول
در حالی که تحلیلل گران معتقدند اوباما از شکست مذاکرات اسلامبول وحشت داشت، محافل صهیونیستی از برگزاری این مذاکرات ابراز ناراحتی می کنند و آن را نشانه ضعف اوباما می دانند.
روزنامه هاآرتص در این زمینه نوشت: از گفت وگوهای اسلامبول نباید انتظار زیادی داشت و به نظر می رسد این مذاکرات نیز سرانجام مثبتی نخواهد یافت.
هاآرتص می افزاید: واشنگتن هم امید چندانی ندارد اما باید درنظر گرفت که به باور دولت های بزرگ، ایران همچنان به فعالیت های اتمی خود ادامه می دهد. نباید فراموش کرد که به زودی آمریکا شاهد برگزاری انتخابات ریاست جمهوری خواهد بود و از این رو باید درنظر داشت که پرزیدنت اوباما و دولت او، در مذاکرات هسته ای با ایران، تحت تاثیر این انتخابات و اثرات آن نیز هستند.
به گزارش رادیو اسرائیل، هاآرتص افزود: سران اسرائیل گفته اند که به مذاکرات «اسلامبول» چندان خوش بین نیستند. رهبر حزب اپوزیسیون «کادیما» در اسرائیل، شائول موفاز با انتقاد از سیاست های دولت پرزیدنت باراک اوباما در قبال برنامه اتمی ایران، که او آن را «ضعف اوباما» خواند، گفت «این موضع اوباما که اگر حکومت ایران تضمین دهد برنامه های هسته ای اش ماهیت نظامی ندارد، با برنامه اتمی صلح آمیز آن موافقت خواهد کرد، بسیار خطرناک است.»
خشم محافل صهیونیستی از انفعال اوباما و نگرانی های انتخاباتی وی در حالی است که محافل اروپایی می گویند اوباما از شکست مذاکرات مانند یک کابوس می ترسد. روزنامه اتریشی هامبورگر ابندبلات نوشت: باراک اوباما شدیدا از شکست مذاکرات هسته ای با ایران هراس دارد. اوباما نگران بحرانی شدن اوضاع است. او قبل از آغاز مذاکرات اسلامبول به خوبی می دانست که این مذاکرات می تواند حساس باشد و بر سرنوشت وی در انتخابات چند ماه آینده اثر بگذارد. مسئله مذاکرات هسته ای با ایران، کابوس شب های اخیر اوباما بوده است.
یادآور می شود رادیو فردا- ارگان رسمی سازمان سیا- نیز با اذعان بر ضعف غرب در مذاکرات اسلامبول گزارش داد: بااهمیت ترین مسئله داخلی دولت کنونی آمریکا که معماری «دیپلماسی هوشمند» (تنبیه و تشویق) در مقابل ایران را به خود نسبت می دهد، پرهیز از شکست در انتخابات رئیس جمهوری ماه نوامبر است. جامعه اروپا نیز مایل نیست که در وضعیت جاری اقتصادی و در حالی که بی ثباتی کشورهای شمال آفریقا، بعد از تجربه بهار عربی، همچنان ادامه دارد، با برافروختن شعله های یک بحران تازه در یک کشور بزرگ و نفت خیز، دشواری های ناشی از گرانی قیمت نفت خام و محدود شدن بازارهای صادراتی خود را بیش از پیش افزایش دهد. در این نگرانی ها، چین به عنوان یک واردکننده بزرگ نفت خام و فروشنده کالا، با اروپا کاملا همراه و هم نظر است.
کابوس سقوط آل سعود وحشتناک تر از انسداد تنگه هرمز
یک موسسه پژوهش های راهبردی در آمریکا، به بررسی عواقب سقوط احتمالی رژیم سعودی پرداخت. بنیاد هریتیج معتقد است سقوط رژیم عربستان اتفاقی مهیب تر از بسته شدن تنگه هرمز است.
4 تن از پژوهشگران بنیاد هریتیج شامل جیمز فیلیپس، آریل کوهن، دیوید کروتزر و میخائیلا بندیکووا در گزارش خود ضمن شبیه سازی سناریوی سقوط رژیم سعودی، به بررسی پیامدهای آن پرداخته اند. این گزارش به بررسی «راهکارهای پس از سقوط تولید نفت سعودی پرداخت، و به دولت آمریکا پیشنهادهایی را برای اتخاذ اقداماتی فوق العاده در صورت وقوع چنین مساله ای، ارائه کرد.
پژوهشگران این بنیاد تاکید کردند که سناریوی سقوط آل سعود بسیار خطرناکتر از پیامدهای بسته شدن تنگه هرمز است. آنها موضوع قطع تولید روزانه 4/8 میلیون بشکه نفت را به مدت یک سال در صورت بروز انقلاب در عربستان بررسی کردند، امری که پس از آن به 2 سال زمان برای بهبود شرایط نیاز دارد.
تهیه کنندگان گزارش بر ضرورت استفاده واشنگتن از نفوذ و ابزار خود برای کمک به هم پیمانان و دوستانش در بحران تاکید کردند. آنها همچنین به دولت آمریکا توصیه کردند در صورت درخواست کشورهای دوست مانند عربستان و دیگر کشورهای عربی منطقه خلیج فارس، موضوع استقرار نیروهای نظامی آمریکا را در نظر داشته باشد.
در سناریوی تهیه شده از سوی پژوهشگران آمریکایی، ساکنان استان شیعه نشین و نفت خیز الشرقیه که به شدت از سوی نیروهای سعودی سرکوب می شوند، پس از قیام تاسیسات نفتی را در اختیار می گیرند. پس از آن آل سعود سقوط کرده و شاهزادگان سعودی از عربستان فرار کرده، و دستگیر و یا کشته می شوند. همچنین محتمل است ائتلافی از وهابی ها و عناصر مرتبط با القاعده حکومت را در عربستان در اختیار گرفته و همه کارگران غیرمسلمان را از این کشور بیرون کنند.
به اعتقاد پژوهشگران موسسه هریتیج، نظام جدید در عربستان پس از سرنگونی آل سعود، ترجیح می دهند نفت را به اروپا و آمریکا نفروشند.
به گزارش العالم پژوهشگران آمریکایی تاکید دارند انقلاب در عربستان سعودی پیامدهای اقتصادی شدیدی برای آمریکا به همراه خواهد داشت به صورتی که قیمت هر گالن سوخت به 5/6 دلار خواهد رسید و قیمت نفت نیز از 100 دلار برای هر بشکه به 220 دلار افزایش خواهد یافت.
در رفتیم و فراموش شدیم کجای این حماسه است؟!
قلم فرسایی برخی افراد متواری در خارج کشور با واکنش های قابل توجه در فضای فیس بوک مواجه شد.
برخی کاربران فیس بوک که حتی بعضا خودشان هم فراری هستند، از افراد متواری که فرار خود را تحسین می کنند خواسته اند از این اقدام خود حماسه! نسازند.
نویسنده وبلاگ «مریم اینا»(مریم- الف) با اشاره به نوشته کسانی چون تقی رحمانی می نویسد: از رفتن هایمان حماسه نسازیم. بعد از آن که تقی رحمانی از رفتن خود نوشت: توجیه رفتن بحث خیلی از محافل مجازی شده است. دیگر با دوستانم حشر و نشری ندارم جز این که گاهی در ایمیل و چت به هم بگوییم چه خبر و هوا خیلی سرد شده است. یکی سالها پیش آمده، یکی همین اخیر فرار کرده، یکی پناهنده است، یکی حکم قصاص دارد و نمی تواند برگردد، یکی بی دردسر می رود و می آید و... هر کدام ما داستانی داریم اما یادمان باشد از رفتن هایمان حماسه خلق نکنیم. اخیرا انگار این کار حماسه شده است.
«آرش-ب» نویسنده خارج نشین «ریشه های خاک» نیز در این باره نوشت: برای خیلی ها که ساکن ایرانند، رفتن از ایران شاید مسئله خاصی نباشد. تنها زمانی که یکی از نزدیکان یا دوستان رحل اقامت در کشور دیگر می افکند، ممکن است چند روز درگیر این موضوع شد و بعد می رود لای همه موضوعات کوتاه مدت. مردم به آنان که در خارج کشورند، بی اعتنا هستند و متاسفانه این مشکل در داخل عمومیت دارد. خود من هم تا وقتی در ایران بودم، همین طور بود.
نویسنده وبلاگ «مجمع دیوانگان» هم خاطرنشان کرد: نوشته اخیرا آقای تقی رحمانی[پناهنده پاریس] و دوستان ایشان نشان می دهد آنها از همان کسانی هستند که برای سالها هرگونه مهاجرت به غرب را برای فعالان سیاسی تخطئه می کردند و حالا که خود گرفتار شده اند، احساس می کنند ادعا و عملشان سازگاری ندارد و این شکاف را به نوعی باید توجیه کنند.