پایگاه 598: بی شک واژگانی که از جنس ایثار و خدمت رسانی باشند را می توان از زیباترین واژگان دانست چرا که ایثار و فداکاری با عشق همراه است و عشق و محبت با فطرت انسان همسو و همراه می باشد.
و از بین واژگانی که می تواند معنای ایثار را زیبا جلوه گری کند بی شک، «پرستار» زیبایی خاصی خواهد داشت. واژه ای که حکایتگر فعالیتی دلسوزانه و خدمتی عاشقانه است و در تقویم ما قدردانی از آن را با سالروز ولادت حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) همراه کرده اند. بانویی که با تمام وجود و عاشقانه پرستار بود. نه فقط پرستار جسم و رفع کننده خستگی ها و زخم های کاروانیان حسینی بلکه پرستار حقّ و حقیقت و محافظ تمامی ارزشهایی بود که امروز شاهد آن هستیم.
چه زیبا و فداکارانه رفتار می کنند سفیدپوشانی که جان خود را در کف دست گرفته و ایثارگونه به دنبال کاهش مشکلات بیمارانی هستند که بعضا حتی نزدیکانشان رغبت نزدیک شدن به آنان را شاید نداشته باشند؛ مجاهدانی که دلسوزانه به دنبال برطرف کردن دردهایی هستند که جسم و جان انسان ها را آزرده کرده است و خود نیز در این راه رنج های بسیاری را می بینند.
البته پرستاری را نه یک شغل بلکه سبک و شیوه ای باید دانست برای حفظ بشریت! سبکی که می تواند در وجود بسیاری از انسان ها باشد؛ انسان هایی که نسبت به مشکلات دیگران و غم ها و غصه های مردم بی تفاوت نیستند و می کوشند که دردی از دردهای جامعه بکاهند.
با این تعریف هر مسلمانی باید پرستار باشد، چرا که بی تفاوتی یک مسلمان نسبت به آنچه برای دیگران اتفاق می افتد معنا نخواهد داشت. انسان نمی تواند خود را مسلمان بداند و در حالی که دردی را در وجود فرد دیگری می بیند بی تفاوت از کنار او عبور کند و حتی بر دردهای او بیفزاید بلکه مسلمان حقیقی با تمام وجود به دنبال آن خواهد بود که مشکلی را با کار خود و یا گفتار خود برطرف کند؛ چنان که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا یُنَادِی یَا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ [کافی، ج ۲، ص ۱۶۴] هر کس صبح کند و به امور مسلمانان همّت نورزد، از آنان نیست و هر کس فریاد کمک خواهی کسی را بشنود و به کمکش نشتابد، مسلمان نیست.»
مادری که با تمام وجود به فرزندانش عشق می ورزد و کوچکترین سختی را بر جان آنان تحمل نمی کند را بی شک می توان پرستار نامید و یا پدری که با تمام وجود برای فراهم آوردن آسایش و راحتی اعضای خانواده تلاش می کند را بی شک می توان با همین تعریف پرستار نامید.
کارگران و کارمندان و کاسبان و نیروهای نظامی که متعهدانه تلاش می کنند گره ای را از اقتصاد و امنیت مردم و جامعه رفع کنند بی شک پرستارانی هستند که می توان به وجودشان افتخار کرد و آنها را در زمره کسانی دانست که برای حفظ و نشر تمامی زیبایی هایی که جامعه به آن نیاز دارد فعالیت می کنند.
مشاوری که می کوشد اختلافی را از خانواده ای برطرف کند تا گرمی رابطه در بین اعضای آن جریان یابد و یا استادی که سعی می کند علم و دانشی را تعلیم دهد که نه فقط دانش آموزانش دچار مشکل نشوند بلکه به واسطه آنها آسایش و رفاه و سلامتی جسم و روح را در جامعه و نسل های آینده به وجود آورند، این ها و دیگر افرادی که عاشقانه می کوشند خادم انسان و انسانیت باشند را می توان مصداقی از معنای عام و پهناور کلمه «پرستار» دانست و آنها را از کسانی دانست که می کوشند جسم و جان مردم آرامش داشته باشد و مایه حیات و زندگانی باشند؛ حیات و زندگانی ای که نمی توان آن را منحصر در فردی که امروز با آن مواجه هستیم کرد بلکه می توان به آن وسعت داد و بیان داشت که نجات یک فرد و یا آسیب دیدن یک فرد، محدود در همان فرد و زمان نخواهد بود بلکه تمام جامعه را درگیر خواهد کرد؛ چنان که خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أَحْیاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیا النَّاسَ جَمِیعًا» [مائده؛ آیه ۳۲]