برنا، ابوالقاسم طالبی، در ابتدی گفتوگو تاکید زیادی بر یک جمله دارد: «اول اینکه سانسور نمیکنید!»؛ او توضیح می دهد: 135 دانشگاه از من دعوت کردند تا برای گفتوگو به آنجا بروم، ولی من وقت ندارم؛ اگر بخواهم به این دعوتها پاسخ مثبت دهم، روی دست سفرهای استانی دولت میزنم! و کار بعدیام تعطیل میشود.
این کارگردان ادامه می دهد: الان دهها کتاب قطور تاریخ معاصر را برای فیلم بعدیام باید بخوانم. دوستان اصرار داشتند این مصاحبه را در برنا انجام دهیم تا به شکل مناظرهای باشد و شاید خیلی از گرهها و سوالهای مشابه دانشجویان را پاسخ دهیم و عدم حضور من در دانشگاهها باعث عدم پاسخ به این سوالها نشود.
*اصلیترین دغدغه شما به عنوان کارگردان این فیلم سینمایی چه بود؟
وحدت ملی! آنچه که در انتخابات اتفاق افتاد و با شور و هیجان و شادی در کشور همراه شد، یک انتخابات 80درصدی بود که حدود 40 میلیون نفر از مردم در آن مشارکت داشتند. این آمار پیروزی بزرگی برای نظام و انقلاب اسلامی بود. ناگهان این پیروزی به جنگ بین برادران تبدیل شد.
شما در فیلم میبینید خواهر و برادری که یکی طرفدار احمدی نژاد است و دیگری طرفدار موسوی، با هم درگیر میشوند. این دو شخصیت در فیلم به مصداق این مساله است که ملت با هم درگیر شدند. این دو هم پدربزرگشان شهید شده و هم پدرشان و در واقع فرزند شهید هستند.
وقتی من در خیابان این مساله را مشاهده میکردم، برایم بسیار آزاردهنده بود و روحم را خراش میداد. کاری هم نمیتوانستم انجام دهم. وقتی ده دقیقه با یک نفر از دو طرف صحبت میکردم، آرام میشد. از طرف دیگر غصه عمیقی در من ایجاد شده بود که چرا برخی تا تریبونی به دستشان میافتد، تریبون را دیگر را رها نمیکنند. مانند برخی از مداحها که وقتی تریبون را دستشان میگیرند، ول نمیکنند. دوازده امام را تا شهادتشان می گویند و بعد که کم می آورند پای حضرت علی اصغر(ع)، علی اکبر(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) را به میدان می کشند. بعضی سیاسیون ما اینطور هستند، تریبون که دستشان میآید رها نمی کنند. بعضی از علمای مذهبی هم که معروف به خواص جامعه هستند نیز در این قضایا همه سکوت کردند. این سکوت سنگین آزار دهنده بود. من می دیدم با ده دقیقه میشود یک جوان را آرام کرد اما کسانی که میتوانستند صحبت کنند و به آرامش کمک کرده و فضا را آرام کنند، هم ساکت شدند.
در زمینه آرام کردن هم قاعدتا نباید به کسی باج بدهید؛ حقایق را بگویید، کافی است. تقریبا در خیلی از تجمعات هم بودم. عموما هم در تجمعات سبزها بودم؛ پس هدف اصلی ساخت فیلم وحدت ملی بود.
*برخی فیلم آقای طالبی را باتوجه به زاویه کار نشانه شجاعتاش می دانند. دشواری کار و نیت کسانی مانند بسیج، قوه قضاییه و نیروی انتظامی و ... را که شبانه روز در این حوزه در فتنه 88 درگیر بودند چه طور بررسی میکنید؟
به نظرم ساختن این فیلم،خیلی شجاعت نمیخواست،دغدغه می خواست.
ما مشکلمان این بود آنهایی که بچههای انقلاب به حساب میآمدند، کار خودشان را دیر انجام دادند. زمان فتنه را به زمان امام حسن(ع) تشبیه می کنم، نه به زمان حضرت امام علی(ع)؛ چرا که در فتنه 88 به آنها که باید جلودار باشند، هم نمیشد اعتماد کرد. به بعضی خواص تریبون میدادند، به نفع آنها صحبت میکرد. نفع آنها منظور جناح سبز نیست. سبز و سرخی دیگر این وسط مطرح نبود. آبی و قرمز تعیین کردن، برای قبل از انتخابات بود.
بعد از انتخابات دیگر آبی و قرمزی نبود. یک ضد انقلاب داشتیم که وسط میدان آتش میزد، میکشت و بحران ایجاد میکرد و یک انقلابی داشتیم که میایستاد تا انقلاباش را حفظ کند. هر دو تای اینها وسط میدان بودند، این مسایل به بعد از 25 خرداد بر میگردد.
تا 29 خرداد و یکی دو روز بعد از خطبه نماز جمعه حضرت آقا، کسانی که به میدان آمدند، تکلیفشان مشخص شد. چون حضرت رهبری خط و خطوط را مشخص فرمودند. از دوم و سوم تیر دیگر مشخص است، جریان چیست.
حالا یکی میگوید پس کسانی که به خیابان آمدند، چه کسانی هستند. کسی که میخواهد شورشی به پا کند، نمیرود آدم از خارج بیاورد و وسط خیابان بریزد. طراحی، عملیات و جلوداری برای ضد انقلاب بود و بقیه ماجرا را جبهه خودی و کسانی که ناآگاه بودند و کسانی که فرض میکردند در انتخابات "تقلب شده"، تشکیل دادند. در فیلم به اصطلاح کسی که جناح سبزی است، جلوی پایگاه بسیج به کسی که جلودار و شورش می کند، میگوید: "آقا ما راهپیمایی سکوت داشتیم؛ اصلا قرار نبود دعوا باشد!" با این حرف عوامل ضدانقلاب او را هم مقابل پایگاه میزنند. حضرت امام (ره) سخنی دارند که قریب مضمونش میفرمایند: "جنگ، عصاره جوانمردی و مردانگی را مشخص میکند."
قبل از انتخابات باید نیروهای امنیتی، این موج را به مردم آگاهی میدادند که قصه انتخابات ممکن است تبدیل به یک بحران شود. بعد از انتخابات، در روز 25 خرداد، راهپیمایی شد که تعداد افراد شرکت کننده در آن را از 2000 نفر تا یک میلیون نفر و بعضی هم بیشتر عنوان کردند. بعد از خطبه آقا در نماز جمعه، جمعیتشان در خیابان به 50 هزار نفر و گروههای 5-8 هزار نفری در 5 نقطه تبدیل شد و ریزش داشت و بعد از یک هفته به 5 هزار و 6 هزار نفر تقلیل پیدا کرد. فضا، فضایی بود که داشت مرد را از نامرد مشخص میکرد.
مساله ضد انقلابها، براندازی نظام بود. یعنی از 15 خرداد سال 42 که انقلاب اسلامی شروع شد تا سال 88 که این اتفاق میافتد، یک پروسه زمانی داشتیم که بعد از هشت سال جنگ، حادثه ای به این عظمت برای تزلزل نظام اتفاق نیفتاده بود.
در جنگ، کل جمعیت 35 میلیونی کشور حاضر نبودند اما اتحاد داشتیم. عده ای هم در این میان علیه رزمندهها کار میکردند مثل آنهایی که نفوذی بودند بزرگترین لطمات را در انقلاب اسلامی از نفوذی دیدیم. از رییس دیوان عالی کشور گرفته تا 72 نفر از نمایندگان مجلس، دادستان انقلاب (قدوسی)، رییس جمهور و نخست وزیر بوسیله اینها به شهادت رسیدند.
طالبی خطاب به تهدید کندگان مجازی میگوید: فقط یک راه دارید ، من را هم مثل شهید روشن بزنید!
خیلی از عملیات هایی که در جبهه شکست می خوردیم به خاطر نفوذ دشمن بود. باید این مسایل را برای مردم مشخص کنیم. باید بگوییم نفوذ ی ها از چه راه هایی وارد میشوند.
در این لحظات است که مردم نیاز دارند تا کسی به آنها توضیح دهد و عده ای هم ایستادگی کنند. حالا یک عده می ایستند، چوباش را هم می خورند. چون بالاخره جبهه متخاصم آنها را شناسایی کرده و برای آنها پرونده درست می کند و با هزار لفظ، شروع به زدن آنها میکند.
الان در فضای مجازی در مورد من این کار را شروع کردند. از شروع این کار میدانستم، این حرف ها را در موردم خواهند گفت. این افراد بدانند یک راه دارند که ما را هم شهید کنند.با این چیزها، از میدان به در نمیرویم من را هم مثل "شهید روشن" بزنند. اصلاً تعلقی ندارم که خیلی در دنیا بمانم، بمانیم که چه بشود؟
از نقطه 18 تیر در فیلم "قلاده های طلا" وجود دارد. ضد انقلاب هایی که در 18 تیر ایستادگی کردند بعد از 10 سال، فهمیدند ساز و کارشان درست نبوده؛ در فتنه سال 88، در نوع به کارگیری مردم و دور زدن مسوولان و حتی بیوت بعضی مراجع تغییراتی دادند. در 18 تیر همه را زدند؛ اما مشاهده کردند باید مرجعیت را داشته باشند و بیخ گوش مراجع و در بیخ گوش کاندیدهای ریاست جمهوری و در دفاتر و ستاد انتخاباتی آنها نفوذ کنند، که تا حدودی هم موفق بودند.
به نظرم یک روز باید اعلام شود ضد انقلاب در چه ستادهایی نفوذ کرده بودند؛ چون ما باز هم انتخابات داریم. نباید بیخودی به آدمها مشکوک شوند و آدمها را مساله دار کنند! و نه آدم هایی که داغاند و خیلی خودشان را نشان میدهند، را باور کنند.
برخی از خواص دچار اشرافیت شدند و نوع نگاهشان تغییر کرده است
به نظرم میرسد ساخت این فیلم شجاعت ویژهای از طرف ما نیست. این ترس ویژهای است از طرف یک عده و ناجوانمردی عده ای دیگر البته همواره در تاریخ ما این مساله راداشته ایم. درد و دل حضرت علی(ع) با چاه از دست معاویه نبود ،از دست خواصی بود که او را نمیفهمیدند. حضرت امام حسن مجتبی(ع) هم همینطور. مردم ما با مردم آن زمان فرق دارند، مردم ما از خواص جلوترند. به شدت از خواص جلوترند. بعضی از خواص ما به دلیل اینکه بعد از مدتی نوع زندگیشان عوض شده و به اشرافیت دچار میشوند؛ از مردم جدا می شوند و تحلیلهایشان تفاوت پیدا کرده و نوع نگاهشان عوض میشود و بعد تنزه طلبی میکنند. این اصطلاح عین دیالوگ مقام معظم رهبری است که در قم فرمودند. میگویند کسی که فعلا با ما کاری ندارد، ما فعلا سکوت کرده و تنزه داریم. چرا بیاییم فیلمی در مورد فتنه بسازیم، کسی که با ما کاری ندارد؛ می آییم فیلمی سیاه سفید یا عشق مثلثی می سازیم.
من به همین دلیل میگویم که این مساله بعد از جنگ، مهمترین اتفاق بود. چون در حوادث مربوط به نفاق هم این مساله را داشتیم. بالاخره منافقین هم جنگ مسلحانه اعلام کردند. اما در آن زمان، امامهای جمعه خطبه می گفتند و با مردم صحبت میکردند و نمایندگان مجلس صادقانه با مردم حرف زدند البته به غیر از آنهایی که لیبرال بودند. همه امت حزب الله با هم اتحاد داشتند. اما در حوادث 88 در کشور انشقاق ایجاد شد و این انشقاقمی توانست باعث همان اتفاقی شود که برای حکومت حضرت امام حسن(ع) افتاد. اگر یادتان باشد حضرت رهبری در گفتوگو با جوانان در مصلی تهران زمان 18 تیر که یکی از روزنامه ها نوشته بود" امام حسن هم کنار رفت وقتی دید ....."فرمودند:" ایندفعه قصه حسنی نیست، اگر بشود حسینی است." عوامل ضد انقلاب وقایع مربوط به زمان حکومت امام حسن(ع) را تا سال 88 در کشور میخواستند پیاده کنند. ردپای این نیتها را می توانید از روزنامه هایشان به راحتی پیدا کنید. اما مردم به میدان آمدند و نه گذاشتند روز حسینی بشود و نه روز حسنی؛ کاملا پیروزی مانند بدر و خیبر را ایجاد کردند و ملت سرافراز و پیروز از این امتحان بیرون آمد. آنها که ساکت بودند،خودشان می دانند و خدای خودشان .مردم هم آنها را می شناسند.
بعضی از خواص در این میان ساکت نبودند، ما به آنها می گوییم ساکت بودید به نفع ضد انقلاب بودند. وقتی صدا و سیما به آنها تریبون داد به جای اینکه بیایند و برای جوانان و مردم مساله را روشن کنند فضا را آلوده تر و مغشوش تر کردند.وقتی به آن فضا نگاه می کنیم غربت آدم های وسط میدان را بیشتر می شود درک کرد.نه ساکتین فتنه ،نه جریان انحرافی نه هیچ برچسب دیگر نباید باعث شود که ما این عناوین را برای زدن کسی برجسته کنیم. از آنطرف هم ما با ساکتین فتنه و دیگران کاری نداریم. اما آنها دست از سر کسانی که وسط میدان بودندبر نمی دارند. مثلا ما آمدیم فیلم ساختیم ،من که انتظار نداشتم بی بی سی و VOA و من و تو از من تجلیل و حمایت کنند. خوب آنها معلوم است در مورد من همه چیز می گویند،اگر بتوانند می گویند من در قتل امیر کبیر نقش داشته ام! اما کسی که داخل نشسته باید بفهمد" آقا جان کمکم نمی کنی، هلم نده!"؛
*عملکرد دستگاه قضایی را به عنوان یک شهروند و سینماگر در جریان فتنه چطور ارزیابی می کنید؟
همین الان چند نفر از نیروهای کارشناسی اطلاعاتی با من چپ افتادند، شما هم میخواهید چند تا قاضی را هم با من چپ بیاندازید. دیگر چیزی از من نمی ماند که! الان من چی بگویم. عده ای انصافاً وسط میدان بودند. برخی هم به نظر می رسد میتوانستند بهتر عمل کنند. ببینید این مساله چیزی نیست که بگوییم یکی خوب و دیگری بد بود. ما در این کشور یک مجموعه ایم و عبارتیم از سه قوه و تعدادی نهاد، همه اینها به نوعی مقصرند. تقصیر هر کسی، کم و زیاد دارد.
ارگان ها می گویند تلاشمان را کردیم و زحتمان را کشیدیم. قوه قضاییه، وزارت اطلاعات، بسیج و صدا و سیما همه بالاخره از یک جایی به بعد کمک کردند ولی در همه ارگان ها بالاخره نقص وجود داشته است. باید این مساله را بپذیریم مقصر اتفاقی که افتاد، همه ما بودیم. نباید اینطور باشد که همه مان انگشت اتهام را به طرف یکی دیگر بگیریم.
*شماره دوم و سوم را هم خواهید ساخت؟
نه من قصد ندارم این کار را بکنم، حالا اگر دیگران می خواهند این کار را انجام دهند، بسم الله!
*این فیلم برشی از فتنه 88 بود و اثری از سران فتنه در آن نمی بینیم،چرا؟
به نظرم تا جایی کار دست یک عده بوده، از یک جایی دیگر کار دست آنها نیست. تحقیقات من اینطور نشان می دهد که دست آنها نبوده است. معلوم می شود که از قبل، دشمنان برای آنها هم برنامه داشتند تا کار را از دستشان خارج کنند. موفق هم شدند. یعنی اگر تصور کنید روزی آقای موسوی می آمد و می گفت: "بروید به خانه هایتان، من انتخابات را قبول دارم و هیچ تقلبی نشده است!" کسانی که به بسیج حمله کردند هم حرف موسوی را گوش نمیدادند.
طرفداران موسوی برای اعتراض به خیابان آمدند و اعتراضشان هم سکوت بود؛ 11 پایگاه بسیج هم جلویشان بود، یک دانه سنگ هم نزدند! این افراد حرف آقای موسوی را گوش می دادند، یعنی حرف او را که گفته بود تقلب شده است؛قبول کرده بودند. ولی آنهایی که بسیج را آتش زدند، به حرف موسوی نرفته بودند.
*در 2-3 ماه گذشته بحث تعطیلی خانه سینما مطرح شد و خیلیها سعی کردند غوغا سالاری کنند...
من در مورد خانه سینما صحبت نمیکنم. خانه سینما منحل شده و دیگر در مورد آن صحبت نمیکنم.
*فکر کردم دیدگاهی در این مورد دارید.
دارم، ولی تاریخ است دیگر و الان به تاریخ نمی پردازیم.
*خیلیها معتقدند قلاده های طلا روایت ناقصی از فتنه را مطرح کرده است.
بله حتما اینطور است. خیلی ها به من می گویند 9 دی کو؟ مردم کو؟ فتنه 88، 8 ماه بوده و 80 فیلم لازم است در موردش ساخته شود. با یک فیلم که نمی توان این اتفاق را نشان داد. 79 فیلم دیگر باید بسازند تا کل اش گفته شود.
*برخی گفتند لابی رسانه ای دارید، درست است؟
من 15 سال نشریه "سینما ویدئو" را اداره کردم؛ نشریه ای که تنها در مورد سینمای داخلی کار می کرد و 25 سال است در عرصه سینما کار می کنم. آدمی که اینهمه در سینما است و در رسانه است، خوب با آدم های زیادی آشناست.مثلا عنوان سیاسی ترین فیلم تاریخ سینمارا به این فیلم دادند؛ این لقب، به خاطر لابی نبود. این اسم را من نگفتم، خود رسانهها گفتند؛ بگذارید رسانه ها این حرف ها را بگویند چه اشکالی دارد. من هم اعتراضی ندارم که به من بگویند لابی ام گسترده است.
*"قلاده های طلا" موج سواری سیاسی است؟
نقدی خواندم که گفته بود فیلم یک موج سواری است. موج سواری معمولاً طوری است که یک نفر به دنبال چیزی که اصلاً به آن اعتقاد ندارد و دغدغه و انگیزه اش نیست برود؛مثلا بحث فوتبال الان داغ است یک فیلم در مورد فوتبال می سازد و یا بحث مربوط به زنان داغ است به سمت آن می رود. در این مساله که موجی نبوده.
به نظرم کلمه موج سواری را دوستان باید در فرهنگ دهخدا و معین ببینند.
*سینمای آقای طالبی حفظ و دفاع از انقلاب با نگاه دوربین و موج سازی است؟
در فضای سینمای کشور از زمانی که به سینما آمدم تا الان، کسانی بودند که دلشان نمی خواست ما در سینما باشیم و هنوز هم نمی خواهند. همیشه دلشان میخواست دوربین آوینی را زمین بگذاریم، تفنگ چمران را برداریم. این مسایل چیزی نیست که بخواهیم از آن فرار کنیم. ما میثاقی با امام (ره) بستیم و از آن فرار هم نمی کنیم، تا وقتی که جان داریم همین است. منتهی خارجیها گاهی یک چیزی می گویند چه کار کنند بنده های خدا. خبرنگارهای کوچ کرده باید توهین کنند دروغ بگویند و پول بگیرند.
*واکنش بازیگر ها در مقابل توهینها در فضای مجازی چه بود؟ و برخی از بازیکنان شما منتسب می شوند به گروه های خاص جامعه و دلیل حضور آنها هم همین موارد ذکر می شود؛مثلا آقای شریفی نیا و...
چنین چیزی نبوده است. آقای شریفی نیا امسال پرکارترین بازیگر بوده با 6 فیلم؛ امین حیایی هم همین طور ، این یعنی چه؟ اتفاقا معصومه قمی(مسیح علی نژاد) هم همین سوال را کرد که" تنها بازیگرهایی خاص در فیلم تان هستند!" این افراد آنطرف نشستهاند و میخواهند بگویند که در ایران همه ضد انقلابند و با نظام و ارزشها مخالفند و هیچ کس حاضر نیست برای انقلاب کار کند و دو نفرند که برای انقلاب کار میکنند. متاسفانه برخی از سایتهای داخلی هم پژواک انها هستند . میگویند که پشت پرده سینما فاسدند ... این طور نباید نگاه کرد .آدم های بسیار ارزشمند و مومن به انقلاب در سینما داریم که شاید در ظاهرشان دیده نشود، نوع دیدگاههایشان متفاوت و متکثر است.
*نظرتان در مورد ابتلای سینمای ایران به فساد چیست؟آیا به نظرتان این مساله وجود دارد؟
در بوتیک فروشیها هم مساله فساد هست. در همه صنوف وجود دارد؛ در صنف ما هم هست. چرا نمیروید صنفهای بوتیک فروش را بیاورید در موردشان صحبت کنیم. حتی راننده تاکسیها را هم در این زمینه میتوان به چالش کشید.
*بازیگری عنوان کرده که اجازه نمیدهد دخترش وارد سینما شود....
خوب برخی دلشان نمیخواهد دخترشان وارد سینما شود، این دلیلی بر فساد سینما نیست.
*خوب دلیلشان را این مساله عنوان کردند...
این را از قول من بنویسید: "روزی که قرار شود راجع به این قضیه حرف بزنم، آنوقت خیلیها خجالت میکشند از حرفهایی که میزنند."
ما پاکترین سینما را در دنیا داریم. نباید این "پاک ترین" را اینقدر مورد هجوم قرار دهیم. در همه صنوف آدم بد وجود دارد. در صنف ما هم آدم بد هست. آدم بی محبت و نامرد هم وجود دارد. نمی گویم همه یکدست هستند. در همه صنوف این مساله وجود دارد، مگر در خبرنگارها نیست. شما بیایید ببینید در صنف خبرنگارها، چند خبرنگار پناهنده شدند و در مقابل چند هنرمند و بازیگر به خارج از کشور پناهنده شدند. تعدادشان را ببینید، چقدر فرق میکند.
بی خودی سوژهای پیدا کردند؛ خانمی به خارج از کشور رفته، پیراهنش را کنده، اینها خوش خوشانشان شده، سوژه پیدا کردند. اصلا اینجوری نیست. ما آدم خوب و بد همه جا داریم. تمام کسانی که تا به حال با آنها کار کردم آدمهای شریفی بودند.
البته من نمیخواهم بگویم حرف های آقایان سلحشور، مظفری، تارخ و خانمها پطروسیان و صالحی وجود ندارد و دروغ می گویند. ولی اینها همه قصه نیست. شما از قصهای تعریف میکنید، از موجودیتی حرف میزنید که این موجودیت درحال حاضر همه فرهنگ ما است. یعنی همین هنرمندان در سینما و تلویزیون مدافع انقلابمان هستند. از کجا هنرمند بیاوریم؟ برویم واردات کنیم و از چین بیاوریم. برویم از چین بازیگر بیاوریم؟
*گفتید آمادگی ساخت قسمت 2 و 3 "قلاده های طلا"را ندارید، علت را بیشتر توضیح می دهید.
ضرورت اش را الان احساس نمی کنم. باید چیزی در من بجوشد و انگیزهای باعث شود تا فیلم اش را بسازم.
*عده ای عملکرد برخی از ارگان ها را در فتنه 88 صد در صد درست می دانند نظر شما چیست؟
این اتفاق، اتفاق عادی نبود . دیالوگی در فیلم توسط امین حیایی گفته می شود:"آدم اطلاعاتی نباشد،سیاسی نباشد،همین کتاب جین شارپ را خوانده باشه می فهمه، 30 درصد از دستورالعمل های انقلاب رنگی داره در کشور پیاده می شه چرا ما چهار نفر رو دستگیرنمی کنیم تا اوضاع جمع بشه " این ها اتفاق ها قبل از انتخابات بود و جلوگیری از وقوع آنها راحت بود.
باز امین حیایی در ادامه می گوید :"این نامه آقای هاشمی که از دود آتش حرف می زند معلوم است که برای امتیاز خواهی است! چرا ما اقدام نمی کنیم". به نظرم این سوال ها باید پاسخ داده شود و با دستگیری و تهدید من پاسخ داده نمیشود؛باید به مردم پاسخ داد.