پایگاه 598: سریال «بازی ماهی مرکب» توسط نتفلیکس تهیه و در این پلتفرم پخش شده است و مورد استقبال انبوهی از مخاطبان قرار گرفت و توانست در صدر امتیازبندی قرار گیرد. روایت خلاق و ساختار صریح یکی از ویژگیهای منحصر به فرد سریال است. این سریال فراتر از یک اثر سرگرم کننده و بازی است و دیدگاه روانشناسانه دارد. طرح سریال در سال ۲۰۰۸ توسط هوانگ ونگ هیونگ نوشته شد و یک سال بعد فیلمنامه اصلی به نگارش درآمد.
داستان سریال «بازی ماهی مرکب» شامل بازیهای کودکان در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ کره است. یک بازی سنتی که افراد به دو دسته مدافعان و مهاجمان تقسیم میشوند. داستان بازی مرکب روایتی است از انسانهایی که به دلایل مختلف در زندگی به مشکلات برخورده اند و نیاز به پول دارند. آنها بصورت ناگهانی دعوت به بازی عجیب و ناشناختهای میشوند که در آخر جایزه فرد برنده ۳۸ میلیون دلار است. این بازی در مکان نامشخصی برگزار میشود و شرکت کنندگان تا انتهای بازی باید در آنجا محبوس بمانند.
با ورود شرکت کنندگان به سالن استراحت متوجه میشویم تعداد ۴۵۶ نفر در این بازی شرکت کرده اند. بازیها در هر مرحله قوانین خاص خود را دارند شرکت کنندگان موظف به رعایت آن هستند در غیر این صورت دیگر زنده نمیمانند. تضاد برگ برندهای برای این سریال است. تا قبل از شروع بازی کسی از چیزی خبر ندارد. بازی زمانی جذاب میشود که جریمه داشته باشد. اینجاست که هیجان بیشتر میشود. ما از زاویه دید قهرمان داستان روایت را دنبال میکنیم. ساختار فضایی فیلم زمانی که در شهر هستند زندگی و نماها معمولی است و از خلاقیت و نماهای خاص تصویری و کارگردانی خبری نیست، اما تعجب و شگفت انگیزی داستان زمانی آغاز میشود که ما مکان بازیها و اسکان شرکت کنندگان را میبینیم. بازیکنان در فضایی تو در تو حرکت میکنند و از پلههای متصل به هم به محل مسابقه میرسند. نماهای این بخش بیننده را به یاد نقاشی مورس اشر به نام «نسبیت» میاندازد. طراح صحنه با زیرکی تمام فضای خود را از نقاشی وام گرفته است. فیلمبرداری و کارگردانی خلاق در بخش مسابقات باعث خلق تصاویر و قابهای خلاقانهای شده است.
سریال سراسر انباشته از نمادها و نشانهها است. علائم مربع و دایره و مثلث و رنگهای آبی، قرمز و سفید. با شروع نمای اول فیلم ما متوجه میشویم وارد دنیای کودکانه، اما جدی شده ایم. شخصیت اصلی مردی است که پولی ندارد و از همسرش جدا شده و یک دختر دارد و حالا برای گذراندن زندگی از مادر خود پول میگیرد. او به فردی شرور قرض است. روزی بصورت اتفاقی مرد در مترو با فرد مشکوکی آشنا میشود و کارت بازی را دریافت میکند. شخصیت پردازی با زیرکی تمام انجام شده است. سوئونگ گی هون به عنوان پدری بدهکار به بهترین صورت بازی خود را ارائه کرده است روند بازی او از قسمت اول و تبدیل شخصیت اش در قسمت آخر بسیار حرفهای و ماهرانه به نمایش درآمد.
قهرمانی که برای هر تماشاگری احساسات اش و حیات زندگی اش ارزشمند است. او دلسوزانه پیش میرود و سعی دارد به افراد کمک کند. زمانی که باید یاری برای خود انتخاب کند به سراغ پیرمردی میرود که کسی حاظر نیست با او هم گروهی شود. او برای زنده ماندن و کمک به دختر شرکت کننده او را به فضای امن گروه خود دعوت میکند. مرد در پایان برای برد حتی حاظر نمیشود دوست خود را به قتا برساند تا جایی که ضد قهرمان از فداکاری او به رنج آمده و در زمین مسابقه خودکشی میکند.
پارک هه سو به عنوان یک ضد قهرمان وارد میشود. ابتدا مغز متفکر گروه است، اما در ادامه برای بقا و رسیدن به پولها دست به هر کاری میزند. بیننده ابتدا مشکلات او را به عنوان یک شخص فعال در جامعه در ک میکند و او را در کنار شخصیت اصلی و قهرمان قرار میدهیم، اما با پیشرفت داستان تغییر شخصیت او را تبدیل به یک ضد قهرمان بد ذات میکند. اوحتی به مرزی میرسد که کاراکتر علی او را رئیس و دوست خود خطاب میکند، اما توسط او به کام مرگ کشیده میشود. در ادامه میبینیم مردی که در بازی پل شیشهای جلوتر از او قرار گرفته و با توجه به شغل شیشه سازی اش کمک میکند تا بقیه نجات پیدا کنند در قدم آخر توسط پارک هه سو به پایین پرتاپ میشود. این شخص تنها فقط خود را میبیند و تمام هدف اش به دست آوردن پول به هر قیمت است.
رنگ لباس سربازان مخصوص بازی و محافظ شرکت کنندگان «قرمز» است و روی ماسک هر کدام علائم مربع، مثلث و دایره کشیده شده. رنگ قرمز نشان دهنده خون و دلهره است و ذات درونی کشنده آنها را نمایان میکند. سربازان با توجه به علامتهای روی ماسک هایشان طبقه بندی میشوند. مربع مسئول است و مثلثها سربازان و دایره درجه پایین تری دارند که مسئولیت حمل جسدها را دارند. رنگ لباس شرکت کنندگان فرم یک دست «آبی و سفید» است رنگهای آرامش بخشی که با فضای کودکانه مطابقت دارد. اما همین آرامش در تضاد با خون تنش را گسترش میدهد. مسئول اصلی بازی یک ردای و ماسک «سیاه» رنگ دارد.
ما در نیمهی اول سریال چهرهای او را نمیبینیم. او قاطع و جدی است. قوانین را خوب میداند و پایبند به آن است. در آخر متوجه میشویم این شخص سالهای قبل خود نیز یکی از شرکت کنندگان مسابقه بوده و خوب بازیکنان را درک میکند. بانیان اصلی برگزاری مسابقه افراد ثروتمندی هستند که صرفا برای سرگرمی و هیجان خود این رویداد را تشکیل داده اند. آنها هرکدام با ماسک حیوانات ظاهر میشوند. در اصل ذات درونی آنها در ماسکها ظهور پیدا کرده است و تمام تلاش خود را میکنند تا بازی را خطرناکتر و جذابتر برای خود کنند. انسانهایی که بخاطر پول میجنگند، اما یا میبرند یا میمیرند.
مکان در هر شش بخش مختلف مسابقه با تکنیکهای خاص طراحی شده است. گسترده بودن فضا به عظمت صحنه کمک کرده است. فضا نمایانگر دنیای کودکانه و رنگهای اصلی و شاد است. اما به یکباره درونمایه نمایان میشود و اینجاست که ترس به جان مخاطب میافتد و دلهره و تشنج با فضا و رنگ آرامش بخش صحنه در تضاد است و کارگردان اجازه پلک زدن به مخاطب نمیدهد. در ادامه فضاها رو به رنگ تیره و سیاه میرود درست زمانی که خونهای زیادی ریخته شده است و تمام شرکت کنندگان قاتلان بد ذات شده اند. فضای گرم و آفتابی مسابقه اول در انتهای داستان تبدیل به فضای سرد و افسرده میشود و فضاسازی باران و مه هم در ایجاد حس تنش کمک چشمگیری کرده است.
فیلمنامهی سریال با استفاده از بازیهای سنتی کره نوشته شده است. نویسنده سعی دارد تا سنت را در دنیای مدرن امروز به نمایش بگذارد و با استفاده از تضادها ساختار کلی فضای داستان را پیش ببرد.