شبگذشته در برنامه سینمایی هفت فیلم «قلادههای طلا» ساخته ابوالقاسم طالبی، با حضور این کارگردان، مسعود فراستی و فریدون جیرانی نقد شد.
بنابراین گزارش، در ابتدای این بحث فریدون جیرانی گفت: با توجه به اتفاقاتی که در فیلم «خصوصی» و «گشت ارشاد» افتاد، برخی تصور میکنند این شرایط برنامهریزی شده بود، تا بهترین اکران و فروش نصیب «قلادههای طلا» شود. آیا این اتفاق به نفع شما تمام شد یا ضرر شما بود؟
ابوالقاسم طالبی در پاسخ گفت: اساساً این نوع برداشت را قبول ندارم و فارغ از متن و محتوای این دو فیلم، این نوع برداشت را اشتباه میدانم.
* فروش «گشت ارشاد» بیشتر شد
وی ادامه داد: آقای سرتیپی مسئولیت پخش «گشت ارشاد» و «قلادههای طلا» را برعهده داشت، ما با این فیلم رقابتی نداشتیم چرا که فیلمها با یکدیگر تفاوت داشت اما کپیهای «گشت ارشاد» آماده بود و فروش بیشتری کرد.
کارگردان «قلادههای طلا» در ادامه خاطرنشان کرد: بعد از ماجرای تظاهرات، فروش «گشت ارشاد» و «خصوصی» دو برابر شد. خطیبها که صحبت کردند فروش سه برابر شد. همه کسانی که دوست داشتند «گشت ارشاد» را ببینند، کسانی که علاقهمند به سینما بودند یا هر کس دیگر به هر دلیلی با توجه به اینکه ممکن بود دیگر فیلم روی پرده نرود، به سینماها رفتند.
* «گشت ارشاد» همین الان نمایش دارد
حوزه هنری سالنهای سینمایی خود را از این فیلمها گرفت، ۱۹ سینما شبانهروزی شده بودند، این در حالی بود که روزنامهها مدام خبر توقیف این فیلمها را میزدند، اما همین الان هم فیلم «گشت ارشاد» نمایش دارد.
طالبی اظهار داشت: من در تهیهکنندگی فیلم «قلادههای طلا» شریک نبودم. حتی در شبکه بهاییها اعلام شد ما 100 سالن سینما داریم، در حالی که برای این فیلم تنها ۷۰ سالن سینما داشتیم. ما جریان عام و یا خاص نبودیم، کسانی که داخل سینما هستند میدانند. اگر سینمایی نمایش فیلمی را بخواهد، درخواست میدهد.
در ادامه این برنامه جیرانی پرسید آیا وضعیت پیش آمده به نفع فیلم نشد؟
طالبی در پاسخ گفت: وضعیت اکران وقتی به نفع بود که برای هر دو فیلم سرریز کند.
جیرانی بیان داشت: برخی مردم به این نحوه اکران انتقاد داشتند.
طالبی در واکنش به این اظهار نظر تصریح کرد: مردم یا دوستان شما؟ جیرانی گفت؛ مردم!
طالبی گفت: قصه اینگونه است. مردم در مقطعی از زمان تصور میکردند که تقلب شده، این عین دیالوگ مردم است، آنها بر اساس این باور آمدند از جمهوریشان دفاع کنند، ما در فیلم گفتیم افرادی که در 25 خرداد تا تاریخ جمعه ۲۹ خرداد آمدند مردم بودند، اما در 3 تا 4 خرداد مردم کم شدند، بعد از فرمایش حضرت آقا و خطبه ایشان مردم متوجه شدند که اعتراض به انتخابات در حال تبدیل شدن به براندازی نظام است بنابراین بسیاری کنار کشیدند.
کارگردان «قلادههای طلا» ادامه داد: افراد ۵ هزار نفر ۵ هزار و ده هزار نفر بودند و ریزش کردند، آدمهایی رفتند، کتک زدند، کتک خوردند و ما روی کسی که حملهکننده بود، زوم کردیم.
وی افزود: علت اینکه مردم میگویند این فیلم منصفانه است این است که از ۲۵ تا ۲۹ خرداد مردم حقیقتاً فکر میکردند که تقلب شده، باید بگویم فیلم سیاسی نقاط سیاسی مهمی دارد که برای من پرداختن به آن سخت است.
در ادامه برنامه فراستی گفت: قصه فیلم چگونه شکل گرفت؟ به نظرم این فیلم سفارش وزارت اطلاعات یا سپاه نیست و فیلمساز، سفارش این فیلم را از خودش گرفته، در واقع فیلمساز خوشبختانه مسئله داشته است.
* سفارش «قلادههای طلا» را از BBC نگرفتم/ وزارت اطلاعات کمک نکرد
طالبی در پاسخ بیان داشت: دقیقاً همین طور است، شما درست اشاره کردید من دنبال سفارشدهنده میگشتم. با وزیر اطلاعات نیز جلسه گذاشتم که هم به بنده اطلاعات دهند هم حمایت مالی کنند، اما این کار را نکردند و بعد اعتراض نیز کردند. مطمئن باشید سفارش را از BBC نگرفتهام.
* چند کارشناس وزارت خودشان را جای آدمهای بد میگذارند
طالبی در ادامه اظهار داشت: در وزارت اطلاعات افراد مؤمن، معتقد، نماز شبخوان وجود دارند، آنها همین الان نیز مثل زمان جبهه میجنگند. زحمت میکشند، اینها افراد تحصیلکرده و مجاهد هستند. در عین حال میدانم که 3 تا 4 کارشناس مخالف فیلم هستند و خودشان را جای آدمهای بد قصه میگذارند.
* اصلا نمیترسم
طالبی ادامه داد: من از اول بسیجی بودم. از ۱۷ سالگی با امام راحل عهد بستم. خون شهدا برایم مهم است، من وقتی شروع به کار کردم این دوستان کارشناس گفتند که این کار را انجام ندهم، حتی وسط کار آمدند و گفتند، نکن. حتی وقتی فیلم را ساختم عدهای گفتند زمانی که ما بودجه را ندادیم یعنی این فیلم را نساز و من به آنها گفتم مگر شما برای من تعیین تکلیف میکنید؟ من اینها را میگویم و اصلاً هم نمیترسم.
* در فیلم من خود وزارت اطلاعات دندان کرمخورده را میکشد
کارگردان «قلادههای طلا» خاطرنشان کرد: در سازمان اطلاعات افرادی هستند که اگر نبودند و زحمت نکشیده بودند ما الان برنامه هفت نداشتیم، طالبان، سوزان رایس و ریگی برای ما تعیین و تکلیف میکردند. ممکن است از ۳۲ دندان یک دندان آلوده باشد، در فیلم من خود وزارت اطلاعات این دندان کرمخورده را میکشد.
وی افزود: به من میگوید سطح این آلودگی و نفوذ را بالا گرفتهایم، اما من به شما میگویم این نفوذ سطحی ندارد. به من میگویند شما در فیلم گفتهاید که همه وزارت طلاعات خراب است. بعضی فیلم را هم ندیدهاند و از اینجا چوب میخورند.
طالبی ادامه داد: برخی در شبکه بهابیها «قلادههای طلا» را خیالیترین فیلم تاریخ سینمای ایران میدانند. واقعا دغدغه، باور و اعتقاد من بوده است. این فیلم را با ایمان ساختم و هدفم این بود که خدمت کنم، وحدت ملی ایجاد کنم و بگویم چنگ به صورت هم نکشیم.
* از وزارت اطلاعات پول نگرفتم
وی در مورد بودجه فیلم نیز اظهار داشت: من از وزارت اطلاعات پول نگرفتهام، 2 بار با وزیر اطلاعات جلسه داشتم آنها گفتند باید فیلمنامه بخوانیم. اما من در یک تعریف چند خطی از فیلمنامه به آنها گفتم که در وزارت اطلاعات یک جاسوس است.
* هرچه ضربه خوردهایم، از نفوذ است
فراستی گفت: این را بر اساس تحقیقات گفتید؟ طالبی پاسخ داد بله؛ هم حس من این بود، هم در جریان تحقیقات به آن رسیدم. ما هر چه ضربه خوردیم از نفوذ بوده است و مهمترین اتفاق بعد از جنگ انتخابات ۸۸ است، نزدیک بود انقلاب اسلامی متزلزل شود. اگر سازمان امنیت اطلاعات کشور آن را پیشبینی نمیکرد فکر میکردید باید مادر بزرگ من آن را پیشبینی میکرد؟!
* به زبان بیزبانی گفتند برو...
طالبی در ادامه توضیح داد: در مورد سرمایه باید بگویم با جناب آقای مصلحی ملاقات کردم، ایشان خیلی فرهنگی برخورد کردند اما دیگر جواب را ندادند. چقدر میتوانستیم تحقیر شویم؟ تلویحاً به ما میگویند «پیله، کنه، برو». باید چه کار میکردم؟ من به عنوان یک شهروند حس کردم که باید این کار را انجام دهم، در یک بخش خصوصی قرار شد از کسی پول بگیریم که در آخر ماجرا نیز به سازمان روایت فتح رفتم، جناب جباری، البته آقای شرفالدین نیز آنجا بود. خلاصه دو خطی طرحم را به آنها گفتم و در نهایت آقای خزاعی را برای تهیهکنندگی این فیلم انتخاب کردم.
* شمقدری روغن ریخته را نذر امامزاده کرد!/ فارابی را قبول ندارم
کارگردان «قلادههای طلا» ادامه داد: در جایی آقای شمقدری گفتند بعضی از بودجهها را وزارت ارشاد به روایت فتح داده، آنها میخواستند روغن ریخته را نذر امامزاده کنند. البته به من پیشنهاد شد که فیلمم را به فارابی ارائه دهم اما با عرض شرمندگی من این سازمان را قبول ندارم.
طالبی تصریح کرد: نمیتوانستم طرح فیلمنامهام را به جایی بدهم، چرا که سبزها و طرف مقابل آنها، هر کدام در نهادها طرفدارانی داشتهاند و آن وقت فیلم من در این میان ساخته نمیشد.
فراستی ادامه داد: این فیلم برعکس فیلم «پایاننامه» سفارشی نبود، معلوم است آدمی پشت دوربین است که مسئله دارد، در سینمای ایران کمتر میبینیم که فیلمسازی برای فیلمش مسئله داشته باشد، کسی مسئلهای ندارد یا میخواهد فیلمش بفروشد یا اشتباهی وارد این حرفه شده است، اما این فیلم نکته، باور، دغدغه دارد این تبدیل به فیلم داستانی جذاب میشود.
* «قلادههای طلا» اولین تجربه سینمای ایران در تبدیل یک موضوع ملتهب به داستانی جذاب
این منتقد ادامه داد: تمرین تبدیل یک واقعه تاریخی به داستان بسیار سخت است. ما برعکس آمریکاییها که در فیلم 24 این کار را به راحتی انجام میدهند، تجربهای در سینمای ایران نداشتیم و «قلادههای طلا» اولین تجربه سینمای ایران در تبدیل و بیان یک موضوع مهم و ملتهب سیاسی به داستانی جذاب بود که هم وجه سیاسی هم مسئله پلیسی داستانی آن حفظ شود، بدون اینکه تجربهای در این خصوص در سینمای ایران وجود داشته باشد.
* فراستی: سوء قصد به آقای خاتمی درنیامده است
وی افزود: خوبی این فیلم این است که در ابتدا به ما به صورت مستندگونه اطلاعات میدهد و مخاطب آماده میشود. داستان بر مبنای جدی استوار است اما در مواجه هواپیما و بمبگذاری و سوء قصد به آقای خاتمی فیلم افت میکند، نماهای هواپیما سینمایی است، اما طرح و حل مسئله بمبگذاری هواپیما در نمیآید. فضا غیر سینمایی است و فضای ملتهب را به فیلم نمیدهد.
طالبی گفت: در خصوص سکانسهای بمبگذاری درست میگویید. هیجانی ایجاد نمیکند، همه میدانند خاتمی زنده است، برای تبلیغ به اهواز میرود اما در هواپیمای غیر از آن باید سوار شود. مردم میدانند که ایشان زنده است اما قبول دارم که از نظر سینمایی باید التهاب وجود داشته باشد که ندارد.
فراستی ادامه داد: شخصیت «مازیار فناییزاده» (فتحی) به صورت کلی منافقان، طراحی لباس، دیالوگها، بازیهای آنها، سنگینی صحنه را منتقل نمیکند البته همه اینها قابل فهم است. در سینمای ایران با دست خالی فیلم ساختن همینها را دارد، اما این موارد به فیلم لطمه میزند، در این قسمت بازیها تصنعی، غیرقابل باور و بد است.
طالبی جواب داد: ما فقط ۲ هزار و ۵۰۰ یورو کشتی اجاره کردیم، فیلم همین است شدت و حدت ندارد. در فیلم قسمتهایی مانند نمایش بسیجیها درخشان است. اما در خصوص نشان دادن منافقین فهم من همین بود که نشان دادم. من نمیتوانم فضای اینها را تغییر دهم. مسعود درست میگوید من تصویر لانگشات از این خانهها داشتم، تصاویر ماشین و غیره اما جایی برای لحاظ کردن آنها نداشتم.
جیرانی ادامه داد: فکر نمیکنید دیالوگهای به کار رفته برای بازیگران خیلی اغراقشده و سنگین است؟
طالبی در جواب گفت: من اغراق در دیالوگها را قبول ندارم، شما یک نمونه بگویید.
جیرانی پاسخ داد: خانم بر میگردد به آن سلطنتخواه حرفی میزند و البته وجود آن شخصیت «ا وا خواهر» در خانه تیمی!
طالبی گفت: آن بازیگر «اِ وا خواهر» نبود، بلکه یک گروهی از همجنسبازها میخواهند که مانند آمریکا آزادی داشته باشند. در یک خانه تیمی یک همجنسباز هم وجود دارد، بازیگری این نقش به قدری خوب بازی کرده بود، همه از آن متنفر میشوند.
فراستی در ادام بحث گفت: اما بازی شخصیتهای زن در فیلم بد است.
* منافقان را در همین حد میشناختم
طالبی گفت: اگر آنها خوب بازی نکردند اشتباه من است، من نتوانستنم از آنها بازی بگیرم اما من منافقان را در همین حد میشناختم.
فراستی اظهار داشت: کاراکتر اصلی (بد من) برای اولین بار فیزیک دارد، راه میرود، حرکت میکند. منگل نیست.
طالبی گفت: آقای حیایی اوایل تمرین را زیاد جدی نمیگرفت اما در اواخر کار مربی بدنسازی خود را نیز به خانه میبرد و آنجا نیز تمرین میکرد.
* فراستی: سینمای ایران بیش از این نمیتواند کار انجام دهد
فراستی بیان داشت: وزارت اطلاعات خوب مطرح شده است، جای دوربین، بازی حمیدرضا پگاه خوب است و التهاب بیرونی قویترین جای فیلم است. و این با کمتر فیلم ایرانی قابل مقایسه است، کاملاً منحصر به فرد است. من میگویم سینمای ایران بیش از این نمیتواند کار انجام دهد.
طالبی اظهار داشت: وزارت اطلاعات را در این فیلم متفاوت میبینیم، اما منافقان را خیر. در اینجا جنگ بین سنت و مدرنیته نیست. یکی از افراد در وزارت اطلاعات در بیمارستان سیگار میکشد، نباید بگوییم ما رزمندهها را خراب کردهایم. فضا واقعی است و فیلم پاستوریزه نشده است.
فراستی بیان داشت: وقتی قصه به سمت خانواده یکی از کارمندان وزارت اطلاعات میرود، خیلی خوب است. این نگاه فیلمساز را به ما میگوید، نگاه فیلمساز نگاهی ملی است. دعواها که جلوی دوربین رخ میدهد نشان میدهد نگاه ملی وحدتطلبانه در فیلم وجود دارد که از آن حمایت میشود.
طالبی گفت: ما یک خواهر و برادر شهید را یکی طرفدار خاتمی و دیگری احمدینژاد قرار میدهیم، من اگر میخواستم موضعگیری کنم یا تخریبی انجام دهم طرفدار احمدینژاد را فردی موجه و طرف مقابل را از خانواده یک معتاد قرار میدادم.
فراستی ادامه داد: در این فیلم ۴ الی ۵ نفر همه جا هستند، قمه میکشند، به نظر میرسد میتوانند شهر را به هم بریزند. در این میان مردم چه میشوند؟ مردم در لانگشات و این اوباش در کلوزآپ قرار دارد.
طالبی گفت: بحث موضعگیری سیاسی است، بعد از جنگ مهمترین انشقاق در این قصه اتفاق میافتد. موج رسانهای مستقیم است، افراد ۳۰ جا قرار است دستگیر شوند اما تلفنشان زنگ میزند و این افراد گیر نمیافتند. در ضمن ما در نیروی انتظامی جاسوس نشان دادیم. با تکذیب کاری از پیش نمیرود.
فراستی گفت: برخورد بین خواهر و برادر دغدغه خوبی بود.
طالبی جواب داد: در فیلم سعی شد شور و هیجان در خیابانها نشان داده شود، این جا حرف تقابل جنگ مدرنیته و سنت یا شرق و غرب نیست. ما با بسیاری از افراد مصاحبه کردیم، آنها که باتوم خرده بودند، کتک خورده بودند و خیلی ناراحت بودند.
فراستی ادامه داد: چگونه به شعارهای که براساس آزادی یا مطابق با طرفداری از احمدینژاد است، رسیدید؟
طالبی گفت: من روی این شعارها کار نکردهام، مثلا میگویند «جومونگ ایران زمین» یا «سیبزمینی» اینها خیلی تند است.
فراستی ادامه داد: جاسوس در فیلم در نمیآید، من با چرخش در فیلم موافقم اما دادهها کافی نیست.
* بسیجی همواره ترور رسانهای میشود
طالبی گفت: من تمام تلاشم را کردم تا مخاطب نفهمد جاسوس کیست. حتی در تمام مدت فیلم تنها شلوار جاسوس را نشان میدهیم. اما در پایان امین حیایی ماجرای شناسایی جاسوس را کاملاً توضیح میدهد. بسیجی همواره ترور رسانهایی میشود.
* تمام ماجراهای «قلادههای طلا» رفرنس دارد
طالبی گفت: «قلادههای طلا» روایت داستان با تا اوایل شهریور است، ۹ دی، ۱۶ دی، تاسوعا و عاشورا را نداریم، به هم زدن اوضاع به نفع هیچ کس نیست، من برای تمام مطالبم رفرنس دارم.
فراستی گفت: برخی میگویند امین حیایی در آفیش فیلم لباس سبز پوشیده و این فریب مخاطب است اما باید بگویم «قلادههای طلا» روحیه وحدت ملی در یکی از سختترین رویدادها بعد از انقلاب اسلامی را نشان میدهد، به مدیوم احترام میگذارد.
طالبی در پایان گفت: خواهش میکنم ندیده فیلم را قضاوت نکنید.
فارس