پایگاه 598: نیمقرن پیش «آلوین تافلر» نویسنده و آیندهپژوه مشهور در کتابش تحت عنوان «شوک بزرگ» (1970) پیشبینی کرده بود که تولید و گسترش روزافزون اطلاعات درنهایت منجر به ایجاد آسیبهایی در زندگی کاری و اجتماعی افراد خواهد شد.
در آن زمان اندیشمندان و نظریهپردازان غربی به طرح و بسط ایده گلوبالیزاسیون (جهانیشدن) میپرداختند اما بهجز تافلر که در کتاب «موج سوم» گذار کشورهای توسعهیافته از انقلاب صنعتی به «عصر اطلاعات» را مطرح کرده بود، کسی گمان نمیکرد که شدت بالای انفجار اطلاعات در دهکده جهانی میتواند جامعه را در تنگنای بحران اطلاعات، بحران هویت و آسیبها و انحرافات اجتماعی و تهدیدات سیاسی امنیتی قرار دهد.
امروزه همه کارشناسان و تحلیلگران اجتماعی و حوزه رایانه و دیجیتال بر این باورند که وقتی در جامعهای- بهویژه جوامع پرجمعیت- از رهگذر رشد روزافزون تکنولوژی و فناوریهای نوین، حجم انبوهی از اطلاعات از کانالها و ورودیهای متکثر و متعددی منتشر شود و «اضافهبار اطلاعات» شکل بگیرد، در پی بهرهبرداری ناصحیح از دادهها و بحران مدیریت اطلاعات نهتنها حریم خصوصی بلکه امنیت ملی و بسیاری از زیرساختهای حکمرانی به مخاطره میافتد.
آری، «اضافهبار اطلاعات» یا «انباشتگی اطلاعات»! این اصطلاح که در آغاز از سوی «برترام گراس» استاد علوم سیاسی کالج هانتر در کتاب «مدیریت سازمانها» (1964) مطرح شد و سپس توسط «آلوین تافلر» در کتاب «شوک آینده» نظم و نسج ویژهای یافت به این معنی است که «ورودی اطلاعات به مغز بیشتر از توانایی پردازش آن باشد و ازآنجاییکه مغز برای پردازش اطلاعات ورودی به زمان نیاز دارد این عمل مختل میشود و بر کیفیت تصمیمگیری اثر میگذارد.»
این را هم باید اضافه کرد که دلایلی مانند 1. حجم وسیع اطلاعاتی که روزانه تولید و منتشر میشوند، 2. آسان و ارزان بودن دسترسی به اینترنت و شبکههای اجتماعی، 3. تولید و تکثیر گسترده شبهاطلاعات، ضداطلاعات و اطلاعات متناقض، 4. افزایش ابزارهای انتشار اطلاعات مانند وبسایتها، اپلیکیشن ها و شبکههای اجتماعی و موبایلی، رادیو، تلویزیون و ... ازجمله علتهای اصلی این وضعیت هستند.
حالا اگر همین «انباشتگی اطلاعات» را با شگردهای تبلیغی و توطئههای دشمنان ایران یککاسه کنید و در کم و کیف ابهامآفرینی و شبهه افکنی آنان بهویژه در حوزههای فرهنگی، سیاسی کمی دقیق شوید، متوجه میزان اهمیت فضای مجازی برای تهدیدآفرینی علیه ملت و نظام اسلامی خواهید شد.
استفاده از فضای مجازی برای بهره برداری سیاسی
هرچند که با پایان دهه دوم ، قرن اول هزاره سوم، نظریهپردازان و دولتمردان غربی با سیاستگذاری، دادهکاوی، قانونگذاری و نهادینه کردن ارزشهای جایگزین در جوامع خود تا حدودی بر این موضوع فائق آمده و بحرانها و تهدیدهای برآمده از انفجار اطلاعات را مهار نموده اند؛ اما آنها، همین وضعیت بحرانی حاصل از «عصر ارتباطات» در جوامع دیگر را به فرصت امنیتی، سیاسی برای خود تبدیل کردهاند.
نکته قابلتأمل آنکه نتیجه تحول و پیشرفت رسانههای نوین (از ماهواره و اینترنت تا شبکههای اجتماعی و موبایلی و...) در ایران، علیرغم اینکه در بخشها و برهههایی مثبت و اثربخش بوده است اما در مقاطعی– به دلیل شرایط پلورالیستیک و متکثر جامعه ایرانی و البته بیعملی دولتمردان در قبال فضای مجازی رهاشده (به ویژه طی یک دهه گذشته) و بیتوجهی به سیاستگذاری و قانونگذاری - زمینه مناسب برای حضور بداندیشان و بدخواهان ملت و نظام اسلامی را فراهم آورده است.
وقایع 88 و جزوههای مؤسسات و اندیشکده های غربی با موضوع «کودتای نرم» که در آنها بر ضرورت استفاده حداکثری از فضای مجازی تأکید شده بود شاهد این ادعاست.
جین شارپ، استاد ارشد موسسه آمریکایی «آلبرت انیشتین» در کتاب خود که به فارسی ترجمه شده و در دسترس کاربران اینترنتی قرار داده است! راهکارهایی را برای کودتا علیه نظام مطرح میکند که ازجمله آموزشهای او «فعال کردن صدها سایت و وبلاگ سیاسی خلقالساعه»، «آموزشهای درونگروهی، گروههای اینترنتی و محیطهای اجتماعی مجازی» و ... بود؛ همان تاکتیکهایی که در وقایع بعد از انتخابات ریاست جمهوری 88 در بستر فضای مجازی خبررسانی شد و باور غلط «تقلب در انتخابات» را در ذهن بخشهایی از جامعه شکل داد.
بهعنوان نمونه دیگر میتوان به اظهارات «هیلاری کلینتون» وزیر خارجه وقت آمریکا اشاره کرد که درباره نقش توییتر در وقایع 88 میگوید: «پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران مقامات وزارت امور خارجه که پیگیر تلاشهای مخالفان دولت ایران در فضای مجازی بودند، متوجه بروز مشکلی شدند. توییتر قصد داشت بهمنظور انجام تعمیرات دورهای، برای مدتزمان کوتاهی خدمات جهانی خود را محدود کند که دقیقاً نمیروز در تهران بود. برای حل این مسئله یکی از اعضای واحد برنامهریزی سیاسی وزارت امور خارجه به نام کوهن انتخاب شد.
وی قبلاً با جک دورسی یکی از بنیانگذاران و مدیران توییتر، ملاقات کرده بود. به همین دلیل تلاش کرد تا ضمن ارتباط با دورسی به او هشدار دهد که محدود ساختن خدمات توییتر در آن بازه زمانی چه ضربهای به فعالان اجتماعی در ایران وارد میکند. درنتیجه همین گفتگوها، توییتر برنامه تعمیرات خود را به تعویق انداخت.»
جالب آنکه، آکادمی بینالمللی هنرها و علوم دیجیتال (International Academy of Digital Arts and Sciences)، انتخابات ریاست جمهوری ایران (88) را جزء 10 رویداد اینترنتی تأثیرگذار در دهه نخست قرن 21 انتخاب کرد و حتی نام رویدادهای پس از انتخابات ایران را «انقلاب توییتری» گذاشت!
در نمونه دیگری، شاید ارجاع به مقالهای از دو پژوهشگر آمریکایی به نام های «پیتر سینگر» و «امرسون بروکنیگ» خالی از لطف نباشد؛ این دو که کتابی به اسم «لایک وار» (جنگ لایک) نوشتهاند، در اکتبر 2018 در مقالهای در مجله فارین پالیسی با عنوان «جنگ آینده لایک خواهد شد» توضیح میدهند که فضای مجازی صحنه جنگی واقعی است و آنچه شما به اشتراک میگذارید، تعیینکننده چیزی است که در صحنه نبرد رخ میدهد. در این جنگ، کلمات و بهخصوص تصاویر مهمات جنگی هستند. کار این مهمات جنگی بیش از آنکه گفتن خبر یا نکتهای باشد، دفن حقایق با استفاده از پرت کردن حواس مخاطبان است.
علاوه بر بهرهبرداریهای سیاسی نظام سلطه، میتوان به پدیدههایی مانند «جاسوسی اینترنتی»، «بدافزارها»، «حملات سایبری به مراکز و زیرساختهای امنیتی و اطلاعاتی» اشاره کرد؛ مواردی که بایستی در جای دیگری نمونهها و زوایای پیدا و پنهان آن را موردبررسی و ارزیابی قرار داد.
فضای مجازی و تهاجم فرهنگی
روشن است که نتیجه ولنگاری و رهاشدگی فضای مجازی - که متأسفانه برخی در داخل به آن افتخار میکنند- علاوه بر تهدیدات امنیتی، سیاسی، ظهور و بروز و البته تشدید آسیبهای فرهنگی و اجتماعی است؛ از جرائم رایانهای و اینترنتی و بحران مرجعیت گروههای فکری و فرهنگی گرفته تا انتقال هنجارهای ارزشی و اخلاقی غربی، مسائل روانی، اعتیاد اینترنت و...
نباید از یاد ببریم که از رهگذر مسائل فرهنگی و اجتماعی است که ضدانقلاب را متمایل میکند تا علیه ملت و نظام اسلامی ایران، خروجی سیاسی بگیرد. رسانههای ضدانقلاب با سیاهنمایی، شایعهسازی، وارونه نمایی و برجسته کردن موضوعات و مسائلی مانند فقر، فاصله طبقاتی، نابرابری، محرومیت اجتماعی و ... و به عبارتی پوشاندن حقایق، نوک پیکان حملات خود را به سمت حاکمیت نشانه میروند.
علاوه بر اینها، یکی از نتایج بیعملی و بیبرنامگی دولتها درباره فضای مجازی، فراهم کردن زمینه آسان و ارزان برای تهاجم فرهنگی دشمنان نظام است؛ و این در حالی است که یکی از موضوعاتی که رهبر انقلاب طی دوران زعامت خود همواره بر هشدار آن مداومت داشتهاند مسئله «تهاجم فرهنگی» بوده است.
ایشان 32 سال پیش در یکی از دیدارهای خود از «تهاجم فرهنگی بهوسیله کتاب، فیلم و ویدئو» سخن به میان آورده و تأکید میکنند که «الآن مقداری هم آن را میبینید و بعداً هم بیشتر خواهد شد»
معظم له (7 آذر 68) میگویند «الآن در مدرسهها و داخل خیابانها و جبههها و حوزههای علمیه و دانشگاههای ما، ناگهان نشانههای این تهاجم تبلیغی و فرهنگی را خواهید دید. الآن مقداری هم آن را میبینید و بعداً هم بیشتر خواهد شد. یک کتاب چاپ میشود، یک فیلم تولید میشود و بهصورت ویدئو داخل کشور میآید و زمینهی چنین تهاجمی را فراهم میکند. دیشب یکی از آقایان میگفت: وسایل کوچکی اختراع شده که در آن، بیست فیلم ویدئویی بهصورت میکروفیلم ضبط میشود و هر فردی میتواند آن را لای دکمهاش مخفی کند و به داخل کشور بیاورد و بین جوانها توزیع کند! هدف این تهاجم با چنین ابعادی، اسلام و انقلاب و ما هستیم..»
سخنرانیهای 32 سال گذشته حضرت آیتالله خامنهای بهعنوان رهبر انقلاب و بیش از صد هشدار ایشان در خصوص «تهاجم فرهنگی» حاکی از بصیرت، شناخت دقیق از زمان، جامعهشناسی و آیندهنگری ایشان است.
معظم له درباره مسئله فضای مجازی نیز همین دقت نظر و تأکید را بارها مطرح کردهاند تا آنجا که در اهمیت آن گفتهاند «اگر من امروز رهبر انقلاب نبودم، رئیس فضای مجازی کشور میشدم!»
ایشان 21 سال پیش (27 بهمن 79) بر ضرورت استفاده از فضای مجازی تأکید کردند و گفتند: «امروز دشمن از همه روشها استفاده میکند. من دیروز در جمع جوانها میگفتم که امروز صدها سایت اصلی و هزاران سایت فرعی در اینترنت وجود دارد که هدف عمدهشان این است که تفکرات اسلامی و بخصوص تفکرات شیعی را موردتهاجم قرار دهند. تهاجم هم تهاجم استدلالی نیست؛ از روشهای تخریبی و از روشهای روانشناسانه و غیره استفاده میکنند. همه اینها پاسخ دارد؛ پاسخهایش هم مشکل نیست؛ بایستی از این وسایل استفاده کرد.»
تأکید بر «تقویت دستگاه تولید محتوا»، «تشکیل شبکه ملی اطلاعات»
«افزایش سرعت اینترنت»، «لزوم برنامهریزی و آرایش جنگی در حوزه فضای مجازی» و ... حمایت از «مرکز ملی فضای مجازی» از دیگر نمونههای توصیهها و تذکرات رهبر انقلاب دربارهی مدیریت فضای مجازی است.
حضرت آیتالله خامنهای در سخنان نوروزی سال جاری نیز به این مسئله اشاره کردند و گفتند: «متأسفانه در فضای مجازی کشور ما هم که آن رعایتهای لازم با وجود این همه تأکیدی که من کردم صورت نمیگیرد و در یک جهاتی واقعاً ول است. همهی کشورهای دنیا روی فضای مجازی خودشان دارند اِعمال مدیریت میکنند، [درحالیکه] ما افتخار میکنیم به اینکه ما فضای مجازی را ول کردهایم! این افتخار ندارد. فضای مجازی را بایستی مدیریت کرد.»
جهاد تبیین
بااینحال اگرچه نظام اسلامی در مهار تهاجم فرهنگی دشمن موفق عمل کرده است اما به دلیل تولید محتوای گسترده و روزافزون ضدانقلاب و طرح شبههها علیه معارف دینی و اسلامی، در برخی حوزههای معرفتی و همچنین حوزههای سیاسی همچنان فضا غبارآلود و بسیاری از حقایق در نظر افکار عمومی پنهان مانده است.
بر همین اساس است که رهبر انقلاب روز دوشنبه (6/7/1400) در پایان مراسم عزاداری اربعین حسینی به این مسئله اشاره کردند و امکانات ناشی از فضای مجازی و رسانهای برای روشنگری و پاسخ به ابهامات را مغتنم خواندند و گفتند: «شما جوانان عزیز و دانشجویان عزیز... به مسئلهی تبیین اهمّیّت بدهید. خیلی از حقایق هست که باید تبیین بشود. در قبال این حرکت گمراهکنندهای که از صد طرف به سمت ملّت ایران سرازیر است و تأثیرگذاری بر افکار عمومی که یکی از هدفهای بزرگ دشمنان ایران و اسلام و انقلاب اسلامی است و دچار ابهام نگهداشتن افکار و رها کردن اذهان مردم و بخصوص جوانها، حرکت تبیین خنثیکنندهی این توطئهی دشمن و این حرکت دشمن است... هرکدام از شما بهعنوان یک وظیفه، مثل یک چراغی، مثل یک نوری پیرامون خودتان را روشن کنید. امروز خوشبختانه میدان باز است برای انتشار افکار. این فضای عمومی در کنار مشکلاتی که ممکن است به وجود بیاورد، برکات بزرگی هم دارد؛ میتوانید افکار درست را، افکار صحیح را منتشر کنید، پاسخ به اشکالات را، پاسخ به ابهامآفرینیها را در این فضا با استفادهی از این امکان منتشر کنید و میتوانید در این زمینه به معنای واقعی کلمه جهاد کنید.»
البته گفتنی است که ایشان پیشازاین هم (سوم خرداد 95) در دانشگاه امام حسین (ع) خطاب به پاسداران فرمودند «وظیفه تبیین، امروز بر دوش همه است؛ ازجمله بر دوش شما. اینکه بنده روی تبیین این همه تکیه میکنم، به خاطر این است که امروز این جهاد کبیر به میزان زیادی متوقف به تبیین است؛ تبیین، بیان کردن روشنگری، امروز روشنگری لازم است. سعی کنید ذهنها را با عمقیابی به اعماق حقایق و مسائل برسانید.»
بسیار روشن است که فضای مجازی از یک منظر هم فرصت است و هم تهدید. بخش اعظمی از زیرساختها و پهنای باند اینترنت کشور در اختیار سرورهای خارجی و حدود 70 درصد پهنای باند کشور به شبکههای خارجی و پلتفرمهای بیگانه اختصاص دارد. همچنین بخش قابلتوجهی از محتواهای انقلابی در شبکههای خارجی با محدودیت و یا حذف مواجه میشوند و ... اینها بخشی از تهدیدات فضای مجازی است اما فرصت اصلی در این حوزه، وجود نوجوانان و جوانان ایرانی است که روح بلند کاظمیها، احمدی روشنها، حججیها، سلیمانیها در آنها حلول کرده و همچنان پای انقلاب اسلامی ایستادهاند.
نظام سلطه همواره درصدد ایجاد اخلال و صورتبندی تهدیدات پیچیده و روزافزون علیه ملت و نظام اسلامی بوده تا موقعیت، پیشرفتها و دستاوردهای راهبردی انقلاب اسلامی و همچنین استقلال، عزت و ابهت ایران را به محاق ببرد و حق و باطل را در هم بیامیزد. هرچند در این مسیر به بنبست نهایی رسیده اما ضروری است در این دوره از حیات نظام اسلامی، از فرصتهای فضای مجازی استفاده حداکثری نمود و در میدان تبیین و روشنگری، چنانکه رهبر انقلاب فرمودهاند با «جهاد تبیین» «حقایق را با منطق قوی، سخن متین و عقلانیت کامل، همراه با زینت عاطفه و عواطف انسانی، و بهکارگیری اخلاق منتشر کرد.»
بیتردید، جهاد تبیین، تلاش فداکارانه برای گسترش ارزشها، انتشار افکار صحیح و تبیین حقایق و پاسخگویی به شبهات است که جوانان و دانشجویان این مرزوبوم باید پرچمدار اصلی آن باشند.