به گزارش پایگاه 598، به نقل از تسنیم، صمد عباسی اظهار داشت: من در سال 1339 در ارومیه متولد شدهام و با توجه به اینکه از سال 58 و 59 ضدانقلاب در منطقه حضور داشت، از همان موقع فعالیت خود را آغاز کردم.
وی با اشاره به اینکه از 20سالگی به جبهه اعزام شد گفت: این در حالی است که مادرم مانند همه مادران نگرانی و دلشوره داشت و راضی کردن وی برای اعزام به جبهه سخت و دشوار بود و با توجه به اینکه والدینم مؤمن و انقلابی بودند، زمانی که هدفم را از حضور در جبهه، برای خدمت به اسلام و انقلاب بیان میکردم و همچنین زمانی که اسم امام(ره) و رهبری را میآوردم، خانواده تسلیم میشدند و دیگر مخالفتی نمیکردند.
این فرمانده دفاع مقدس و همرزم شهیدان باکری با ابراز اینکه از ابتدا تا پایان جنگ در جبهه حضور داشت افزود: محل خدمت من در جبهه جنوب و استانهای کردستان و آذربایجانغربی بود.
وی راجع به عملیاتهایی که در آن حضور داشت بیان کرد: در عملیات بیتالمقدس که نخستین عملیات در رابطه با جنوب بود در اطلاعات عملیات خدمت کرده سپس بیسیمچی شهید حمید باکری شدم و همچنین در عملیاتهای والفجر2، عملیات بدر، والفجر9، عملیات قادر، والفجر8 و نیز کربلای5 حضور یافتم.
نیت رزمندگان از حضور در جبهه رضایت خداوندی بود
عباسی گفت: انگیزه من برای حضور در جبهه، دفاع از اسلام، دین، انقلاب و دفاع از مملکت و بیشتر از همه آنها رضایت خداوندی است و نیز رمز پیروزی رزمندگان اسلام نیز اطاعت از امام(ره) بود و تنها نیت رزمندگان اسلام، ایثار و شهادت و رضایت خداوندی بود.
وی در ادامه با تاکید بر اینکه هدف صدام پس از پیروزی انقلاب اسلامی شیطنت در کردستان و خوزستان بود اظهار داشت: زمانی که صدام خواست جنگ را آغاز کند مقامات ایرانی وی را از این کار به خاطر همسایگی دو کشور نهی میکردند، اما صدام اظهار داشته بود که ما باید به قدری به ایرانیان فشار آوریم که آنها زبان فارسی خود را فراموش کنند و در مدت 10 روز نیز تهران را فتح کنیم.
این فرمانده دفاع مقدس گفت: بنابراین نظر آنها این بود که جنگی آغاز شود چون به عینه مشاهده میکردند که انقلاب اسلامی تازه آغاز شده و دولت ضعیف است و ارتشی هم وجود ندارد پس بهترین فرصت حمله، به وجود آمده بود چون جمهوری اسلامی ایران در نقطه ضعف قرار داشت، پس صدام قطعنامه را پاره و جنگ را آغاز کرد اما در نهایت کشورمان با رهبری امام خمینی(ره) جنگ را پیش برد.
وی با ذکر خاطراتی از دوران دفاع مقدس و رشادتها و خستگیهایی رزمندگان بیان کرد: در عملیات بیت المقدس، حمید باکری به عنوان فرمانده گردان در تیپ نجف اشرف حضور داشت و زمانی که اسلحهها را پخش کردند به من و شهید باکری کلاشینکف نرسید اما حمیدآقا گفت اشکالی ندارد، بیسیم را بردار و برویم.
عباسی افزود: شهید باکری نیز جز یک چفیه سیاه که همیشه همراهش بود و یک دوربین دو چشمی و بیسیم چیزی به همراه نداشت و گردان را به آن صورت هدایت میکرد.
وی در ادامه با اشاره به گرمای هوای جنوب کشور در طول روز و وجود حشراتی چون پشه اظهار داشت: شهید باکری به ما اجازه داده بود که در مرحله دوم عملیات بیتالمقدس وارد عمل شویم و استراحت کنیم.
این فرمانده دفاع مقدس گفت: در این راستا یکی از رزمندگان به نام«مسلم کاشی» که از لحاظ جسه درشت بود، زمانی که طبق اجازه شهید باکری در گردان استراحت میکرد به قدری خسته بود که زمانی که چراغ قوه را به صورتش انداختم که بیدار شود، گلهای از پشه از روی صورتش پریدند و باز هم بیدار نشد.
روایت خستگیهای رزمندگان پس از انجام عملیاتها
وی افزود: از سوی دیگر در عملیات کربلای دو در محور بانه، با توجه به اینکه در قسمت مهندسی فعالیت میکردیم، در کنار راه جایی پیدا کرده و چادر زده بودیم و ما هم از فرط خستگی به خواب عمیقی رفته بودیم تا جایی که شبهنگام از فرماندهی، من و رحیم بنایی که او فرمانده گردان و من جانشینش بودم را خواسته بودند اما از شدت خستگی، هر چه ما را صدا زده بودند بیدار نشده بودیم.
عباسی اظهار داشت: قضیه اینچنین بود که ما در انتهای چادر به خواب رفته بودیم و رزمندگان به قدری در کنار هم کیپ تا کیپ خوابیده بودند که جا برای پاگذاشتن هم نبود و برای بیدار کردن ما، پای روی دستان و شکم سایر نیروها گذاشته بودند تا به ما برسند اما حتی آنان نیز از فرط خستگی بیدار نشده بودند.
وی در ادامه با اشاره به نقش امام و رهبری در هشت سال دفاع مقدس گفت: بیتردید نقش حضرت امام خمینی(ره) بسیار مهم است چون در آن زمان روحیه می داد و میفرمود که «تنور جنگ را باید گرم نگه دارید» و این، یک فرمان و دستور و ابلاغ از سوی ایشان بود و در مسئله آزادسازی خرمشهر نیز که با آن عظمت آزاد شد، برای مغرور نشدن رزمندگان فرمود که خرمشهر را خدا آزاد کرد.