گذشته گرایی و تشویق به اشاعه بازگشت به عقب در طول سال های اخیر در قالب پروژه های مختلفی از سوی دست اندرکاران رسانه ای جریان مخالف و معاند کشور به مرحله اجرا در آمده است. در واقع روند مذکور که در قالب تاکتیک های مختلف به اجرا در آمده است ضمن عدم پاسخ گویی به مشکلات موجود و مسائلی که در بطن جامعه وجود دارند در تلاش است تا فضای اجتماعی کشور را به سمتی سوق بدهد که روند اپوزیسیون سازی همگانی را فراهم آورد.
بطوریکه با باز کردن تاریخ و طراحی پروژه هایی از قبیل مصاحبه و گفتگو، مستند سازی و ... و باز نشر عمومی آن راهبرد نفوذ در دورن بخش های اجتماعی و همراه سازی آنها با آنچه هدف گذاری کرده اند را در دستور کار اجرایی خود قرار داده اند. به همین دلیل در مسیر مذکور بر طبق شگردها رسانه ای و تاکتیک های تبلیغاتی ضمن بزرگ نمایی از آنچه در قالب خوب و بد بدان تمایل دارند و دروغ پردازی پیرامون خوب و بدهای تاریخی – کنونی وارد عمل شده اند. نمونه واقعی این موضوع پروژه هایی است که از سوی حسین دهباشی در قالب نام ها و عناوین مختلف رسانه ای و منتشر می شود. اگر چه این دسته از پروژه ها در سال های گذشته از طریق افراد دیگری همچون حبیب لارجوردی در قالب پروژه «تاریخ شفاهی معاصر» دنبال شده است و مورد تقدیر افراد چون دهباشی نیز هست اما تفاوت این پروژه ها با پروژه های پیشین خود این است اولاً دهباشی که ادامه دهنده این راه است در داخل کشور است و براحتی با اشخاص سیاسی جهت انجام گفتگو ارتباط برقرار می کند و دوماً اینکه دهباشی بطور چراغ خاموش و در لفافه رسانه ای امروز به این مرحله آشکار حمایت از مخالف پروری رسیده است. سوماً اینکه آنچه امثال دهباشی انجام می دهند به مراتب خطرناک تر از تجارب پیشین در این باره است. چونکه انتشار لحظه ای و در دسترس آسان آن از طریق فضای مجازی جهت غبارالود سازی ذهن مخاطب و شکل دادن جهت گیری های سیاسی آنها ماهیت متفاوت تری نسبت به موارد مشابه آن در گذشته دارد.
واقعیت این است که آنچه از قالب سیاست دگر سازی در اینگونه پروژه ها دنبال می شود دوگانه سازی محتوایی در ذیل تطهیر گذشته(نظام پهلوی و سازوکارهای موجود در آن) و تخریب نظام اسلامی و مناسبات در حال جریان از ناحیه تصمیمات و اقدام اجرایی در قالب ساختار و کارگزاران آن است. به عبارت روشن تر اینکه ابهام سازی از شرایط گذشته و امروز و تقطیع و برش های تاریخی و تطبیقی با هدف تخطئه عملکرد نظام جمهوری اسلامی بگونه انجام می گیرد که علاوه بر آنکه مخاطبان را به خود جذب کند، تحت تأثیر هم قرار دهد. از این رو در این راستا ضمن انجام گفتگو با شخصیت های سیاسی در نظام پهلوی و شخصیت های سیاسی جدا شده از نظام جمهوری اسلامی با راهبرد همپوش گذاری جهت تخریب چهره انقلاب اسلامی وارد گفتگوهای مستقیم، هدفد ار و کنترل شده هم می شوند.
قابل ذکر است که این سنخ از پروژه ها با کارکردهای سیاسی دارای هدف های اجتماعی هستند. بطوریکه با استعانت به ماهیت سوژه های سیاسی و قالب بندی هویت های سیاسی – اجتماعی بر اساس موقعیت های سوژگی، واگرایی و بی اعتمادسازی عمومی به نظام سیاسی را هدف گذاری کرده و می کنند.
کوتاه سخن اینکه، تاکتیک تحت تأثیر قرار دادن مخاطبان و کلید زدن روند تازه ای از مخالف سازی و مخالف پروری با ابزارهای رسانه ای در قالب مستند سازی و گفتگو که تا پیش از این به این شدت وجود نداشته است در ذیل تحریف و تخریب گفتمان کلان انقلاب اسلامی و در راستای حمایت از معاندان از جمله سطنت طلبان رخ داده و می دهد؛ چونکه نگاه گذشته گرا و آرزوی بازگشت به آن و تحلیل آن به عنوان یک رویا تنها در ذیل راهبرد حامی گرایی از سلطنت و نظام پادشاهی در حال جریان می باشد.