شریف لکزایی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و مؤلف کتاب «بررسی تطبیقی نظریههای ولایت فقیه» در گفتوگو با خبرنگار آیین و اندیشه فارس با بیان اینکه دو نظریه «انتصابی» و «انتخابی» بودن ولایت فقیه، میان اندیشمندان به خصوص فقها معروف و مشهود است، ابراز داشت: این دو نظریه دارای طرفدارانی است که هر یک استدلالهای خود را دارند، به طوری که هر دو طیف در برداشتهای خود به بندهای قانون اساسی استناد میکنند و در واقع برخی از مواد قانون اساسی را در جهت تایید نظریه خود ذکر میکند.
وی با اشاره به اینکه نظام جمهوری اسلامی ایران بر اساس نظریه ولایت فقیه تاسیس شده است، افزود: به تعبیر امام خمینی (ره) «جمهوری اسلامی؛ نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر»، بنابراین ولایت فقیه در نظام جمهوری اسلامی مطابق با محتوای اندیشه و آموزههای دینی و همراه با تبیین جایگاه مردم مورد توجه قرار گرفته است، بنابراین جایگاه ولی فقیه در نظام جمهوری اسلامی ایران ترکیبی از دو نظریه «انتصابی» و «انتخابی» است.
لکزایی با تاکید بر اینکه اینکه این دو نظریه در تعابیر استاد شهید مرتضی مطهری و آیتالله جوادی آملی و بخش دیگری از اندیشمندان به صورت شفافتری مطرح شده است، اظهار داشت: استاد شهید مطهری حتی بحث «دورهای بودن ولایت فقیه» را در این باره مطرح کردند که هر چند سال یکبار ولی فقیه عوض شود تا افراد جدیدی بتوانند سکان اداره کشور را در دست بگیرند که در این تعابیر به نوعی «نظریه انتخابی» ولایت فقیه مورد توجه قرار میگیرد که به اصطلاح مولفهها و عناصر خاصی در نظریه دخیل هستند، به خصوص در بخش مشروعیت بخشی، نقش مردم در اینجا پررنگ میشود.
وی با بیان اینکه مشروعیت بخشی نظام سیاسی در «نظریه انتخابی» وجه سنگینتری دارد و مردم یک عنصر مشروعیت بخش تلقی میشوند، ادامه داد: در «نظریه انتصابی» ولایت فقیه بیشتر با عنوان «مقبولیت» مطرح میشود، در واقع بخش اقبال و پذیرش مردم موجودیت دارد.
نویسنده کتاب «توزیع و مهار قدرت در نظریه ولایت فقیه» در پاسخ به این سؤال که آیا وجود ولی فقیه در زمان عصر غیبت همانند حضور امامت در هر زمانی است؛ به طوریکه بدون توجه به دو عنصر «مقبولیت» و «مشروعیت» باز حضور ولی فقیه تا ظهور امام عصر(عج) قابل تبیین است، بیان داشت: اینکه ولی فقیه همیشه حضور خواهد داشت، حال اینکه مردم حضور او را تایید کنند، به صورت ایده آرمانی مطرح است، اینکه بعد از معصوم(ع)، ولی فقیه جامع الشرایط باید اداره جامعه را بر عهده داشته باشد، در این بحثی نیست و همه نظریههای ولایت فقیه این دیدگاه را دارند، منتها بحث در بعد آن شکل میگیرد که به چه ترتیبی این کار انجام شود، باید توجه داشت که هر دو نظریه به جایگاه مردم اعتقاد دارند.
وی با تاکیدی دوباره بر اینکه نظام جمهوری اسلامی ایران مبتنی و متکی بر آرای مردم است، افزود: حضرت امام خمینی(ره) با آرای مردم رهبری جامعه را بر عهده گرفتند و در مراحل بعدی در پرتو قانون اساسی مجلس خبرگان بنیان نهاده شد تا بتوانند ولی فقیه را انتخاب کنند، در واقع نقش خبرگان در انتخاب رهبر، دیانت رهبر، نظارت رهبر و دیگری عزل رهبر بروز پیدا میکند، به طوری که خبرگان رهبری منتخبین مردم هستند و آنها از طرف مردم این وظایف را بر عهده میگیرند.
مؤلف «آزادی سیاسی در اندیشه آیتالله مطهری و آیتالله بهشتی» اذعان داشت: بنابر این در باب معصوم(ع) هم این بحث مطرح هست، وقتی مردم امام (ع) و ولایت او را نپذیرند، در جامعه عینیت پیدا نمیکنند، هر چند که به لحاظ اعتقادی و باور آرمانی میگوییم امام، امام است، چه در منصب حکومت باشد چه نباشد و آن ویژگی امامت و منصب امامت در سر جای خود باقی است، ولی اینکه عینیت سیاسی و اجتماعی حضور امام در جامعه به چه شکلی خواهد بود، این مبتنی بر رأی و نظر مردم هست، در باب ولایت فقیه هم عینیت بخشی توسط مردم به وجود میآید.
وی با اشاره به اینکه در «نظریه انتصابی» باید مردم حضور ولایت فقیه را بپذیرند که در آنجا «مقبولیت» مطرح هست، ادامه داد: یعنی پذیرش مردم در اینجا لحاظ میشود، این تعابیر در فیلسوفان ما هم وجود داشته و چیز نامعقولی نبوده است، همانطور که مردم تا به پزشکی در طبابت منحصر به فرد است تا هنگامی که رجوع نکنند، آن پزشک عینیت نمییابد، ولی با این حال آن تخصص و فن را داراست، بنابراین عینیت بخشی ولی فقیه منوط به حضور و انتخاب مردم است.