به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، احمد بخارایی عضو هیئتعلمی دانشگاه پیام نور مدتی است در کانال تلگرامی و برخی رسانههای معلومالحال، درباره مردم و مشکلاتشان مطالبی منتشر میکند و بهصورت افراطی در تلاش است از خود قهرمان بسازد. او هر اتفاق تلخی را دستمایه قرار میدهد تا با جریحهدار کردن روان مخاطبانش، خود را مخالف نظام نشان دهد و با این کار در رسانههای معاند نیز وجهه و تریبونی برای خود دستوپا کند.
بخارایی مدام یادداشت مینویسد و سخنرانی میکند. او در همه حوزهها از سیاسی گرفته تا فرهنگی، از اجتماعی گرفته تا اقتصادی اعلام نظر میکند. هرچند موضوع موردعلاقهاش آزار و تجاوز جنسی است.
بخارایی در یادداشت اخیر خود در صفحه مجازیاش با عنوان «دو امر متفاوت: شورای اسلامی کارگران و الهیات فمینیستی» بهنقد آزادی بیان میپردازد و با یک ژست روشنفکرانِ، مینویسد: «اراجیف فراوان گفته میشود. در کدام فضا؟ در فضای اجتماعیای که گفتوشنود دیالکتیکی شکل نمیگیرد و منبر برافراشته میشود. چرا منبر؟ زیرا یکسویه است و برگشتناپذیر...»
ابتدا باید به ایشان بگویی آقای بخارایی لطفاً اول از منبر بیاید پایین، بعدش بیایید باهم در اعتبار و عدم اعتبار منطقی این برهان جالب شما، ریشخند بزنیم و ابرو در هم بکشیم؛ چراکه مرتکب نقض برهان وجودی با آوردن دلیلی مبهم، نامعتبر و مبتنی بر مغالطهای از نوع خلط میان مفهوم وجود و مصداق شدهاید. هم اراجیف میگویید هم بهنقد اراجیف میپردازید؟
او در ادامه مینویسد: «چرا الهیات فمینیستی؟ زیرا ساختن مفاهیم عاری از محتوا، کمهزینه است. آن الهیاتی که میخواهد لباس فمینیسم به تن کند در اولین پیچ تند، بنا بهقاعدهی نیروی گریز از مرکز لباس از تنش پرتاب و...»
خود گویی و خود خندی عجب مرد هنرمندی... اگر مطالب اخیر خود را از نگاهی غیر از نگاه تنگ و پریشان احمد بخارایی بنگرید ... عاری از محتوا نیستند؟ آیا هزینهای پایشان شده؟
اگر قرار بر زدن افسار بر دهان اعتراضات بود چرا شما آزادانه قلمفرسایی میکنید و چیزی جز اعتراض، شکایت و تشویش اذهان عمومی در این مدت ننوشتهاید؟ البته باید یادآور شد که آزادی بیان فقط برای کاسبانی چون شما بهره داشته وگرنه برای مطالبه گرانی چون ما فقط یک شعار زیبا است از زبان مسئولان باب طبع شما و مسئولان آماده به شکایت ما.
در پیامرسان تلگرام در کانالها و گروههایی (با عناوین جامعهشناسان و جامعه ایرانی، مسائل و آسیبهای اجتماعی ایران، اعضای شورای گروه مسائل و آسیبها، اتحادیه آزاد کارگران ایران، نگاه متفاوت، اطلاعرسانی انجمن اندیشه و قلم، مصطفی ملکیان و وبسایت فرهنگی صدانت) عضویت دارید و ادمین کانال خودتان هم هستید! با شبکههای ماهوارهای معاند نیز که در ارتباط هستید، شما دیگر چرا از نبود آزادی بیان سخن میگویید. به این راحتی هرچه دلتان خواسته نوشتهاید و با هر رسانهای که خواستهاید مصاحبه کردهاید. اگر دین ندارید لااقل آزادهمرد باشید.
در نشستهای انجمن جامعهشناسی، از سوق یافتن جامعهی ایرانی به سمت حقیقت حیوانی خبر دادید و یادآور شدید که برای آگاهی دادن به جامعه و عدم دچار شدن به مرگ تدریجی، چارهای نیست جز آنکه اعتصابات و تجمعات افزایش یابد. سؤال اینجاست که خودتان هم در این تجمعات شرکت میکنید یا فقط میخواهید جامعه را با جوانانی هیجانزده به آشوب بکشید و لاجرم با به خطر انداختن امنیت مردم آنها را به کام مرگ ببرید؟
بارها و بارها مردم را به شرکت نکردن در انتخابات تشویق کردهاید. این کدام مکتب جامعهمحور جهان است که مردم را نسبت به مشارکت مدنی نفی میکند؟ چرا مردم باید به خاطر نظریات غیرعلمی و مغرضانه شما از حق مسلم خود عقبنشینی کنند؟ چون سیاسیون باب طبع شما در میان مردم جایگاهی ندارند، انتخابات نیز باید بایکوت شود؟
در آذر 98 نوشتید: بهعنوان یک جامعهشناس که سعی دارد فارغ از جهتگیری سیاسی به رویدادهای جامعهاش نگاه کند، عرض میکنم یکچیز را نباید فراموش کرد و آن اینکه در بین مردم بهویژه قشرهای آسیبپذیر، اینک حس برخورداری از تبعیض، حس حقارت، حس محرومیت، حس انتقامجویی نسبت به ماههای گذشته افزایشیافته است و اینک به خیل عدم مشارکتکنندهها در انتخابات افزودهشده است. گفته میشود بیش از پنج میلیون کارت ملی یا شناسنامه نامعتبر (صدور چند کارت همگون برای یک بسیجی یا سپاهی) وجود دارد و اینها با مشارکت در انتخابات مجلس، آمار را بهطور غیرواقعی افزایش خواهند داد. این بسا درست باشد اما فراموش نکنیم که «زمستان میرود و روسیاهی به زغال باقی میماند.»
بله آقای دکتر، زمستان رفت و روسیاهی به زغال ماند. انتخابات مجلس در سال 98 هم برگزار شد. مجلس انقلابی هم شکل گرفت. مردم هم پای صندوقهای رأی رفتند. شما یا واقعاً خواب هستید یا خودتان را به خوابزدهاید. اکنون در زمانهای هستیم که اعتبار کارت ملی و هویت رأیدهندگان بهصورت آنلاین بررسی میشود. جالب است که شما و امثال شما تا پیشازاین انتخابات را فرمالیته میدانستند و معتقد بودید هر کس را که نظام بخواهد همان از صندوقها بیرون میآید، حالا اما معتقدید که 5 میلیون شناسنامه نامعتبر هست که آمار مشارکت را بهطور غیرواقعی افزایش خواهد داد، اگر آن موضوع که قدیمتر به آن اصرار داشتید، هنوز برقرار باشد، چه نیازی به تهیه اینهمه مدرک جعلی است؟
همواره آماده بودید که مشکلات و معضلاتی که منشأ جهانی دارند، دستمایه قرار دهید و به نظام جمهوری اسلامی حمله کنید. طی یادداشتی در وبلاگ خود تحت عنوان کرونای اجتماعی نوشتید که ویروس کرونا جسم را آزار میدهد و کرونای اجتماعی یک جامعه را به انحطاط میکشاند. تلاش کردید جامعه سیاسی و فرآیند انتخابات را کرونا زده توصیف کنید درحالیکه دورههای قبلتر رفقای شما از همین طریق به صندلیهای قدرت دست یافتند.
سهشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۹ در گفتگویی با عنوان «نقش تعیینکنندهی حکومت در عدم تحول فرهنگی» که در «رویداد ۲۴» منتشر شد، دربارهی ریشههای فرزند کشی و فرزند آزاری، گفتید: در این تحول نیافتگی فرهنگی حکومت نقشی تعیینکننده را ایفا میکند...
ازآنجاکه در یک جامعه آرمانی هر شخصی باید نقش خود را به بهترین نحو ممکن ایفا کند، شما برای اینکه این جامعه به همان جامعه آرمانی مدنظرتان نزدیک شود چه کردهاید؟ چقدر در نقش استادی به تحول فرهنگی کمک کردهاید، بهجز این غرغر کردنهای حوصله سر بر چقدر به آموزشهای پیرامون فرهنگ و جامعه پرداختید؟ دیگران را مقصر جلوه دادن کار بسیار آسانی است. اگر از منظر جامعهشناسانه میگویید با یک ابر بحران ناکارآمدی مواجه هستیم، خود شما چقدر در این جامعه کارآمد بودید؟
در گفتوگو با روزنامهی آفتاب یزد دربارهی چالشهای اجتماعی ناشی از کرونا، منتشرشده در شمارهی ۵۹۱۷، پنجشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۹، گفتید: در جامعهی ما افراد اگر به محل کار خود نروند با مشکلاتی مواجه میشوند به عبارتی آنقدر واقعیتهای اقتصادی گریبانشان را میگیرد تا زندگی برایشان به مرگ تدریجی تبدیل شود.
کجای دنیا این اتفاق نمیافتد. در چین یا در آمریکا، در آلمان یا در کانادا؟ کجای دنیا اگر فردی به محل کار خود نرود با مشکلات اقتصادی روبرو نمیشود؟ چرا جانب انصاف را رعایت نمیکنید و هر طور شده میخواهید با استفاده از این اصطلاح پرتکرار در گفتهها و مطالبتان «جامعه بحرانزده ما» بر منحصربهفرد بودن برخی مشکلات در جامعه ایران اصرار بورزید؟ در کشورهای دیگر نیز کرونا بود اما آنها به خاطر تحریم نبودند توانستند از مردمان خود حمایتهای مالی بکنند تا مدتی سرکار خود حاضر نشوند.
هر بار خود را طرفدار حرکت و اتفاقی جدید نشان میدهد، اما چند ماه بعد در گفتگویی بهنقد آن میپردازید و خود را مخالف سرسختش نشان میدهید. جایی دیگر میگویید مخالف سانسور هستید و ایستادگی در برابر سانسور را مبارزه با نادانی و تباهی میدانید؛ اما چند ماه بعد در مصاحبه با روزنامه همدلی دلیل داغ شدن موزیک ویدئوی ساسی مانکن را وجود شرایط بیهنجاران در جامعه عنوان میکنید و میگویید: «ما کموبیش خواب هستیم… «پدیدار» ساسیمانکنی در شکل نوینش که یک پورناستار در آن برجسته شده علاوه بر اشاره به حافظهی فروخفتهی جوانان در امر جنسی، حکایت از وجود شرایط بیهنجارانِ در جامعه دارد که بهسرعت اینگونه تصاویر و تیزرها و ویدئوها در فضای مجازی با استقبال مواجه میشود. این نشان از «فروپاشی اخلاقی» دارد که یکی از شاخصهای «فروپاشی اجتماعی» است. سهم اصلی در این فروپاشیها به مدیریت کلان سیاسی در جامعه تعلق دارد که نتوانستهاند تحول فرهنگی را تعریف و اقدام کنند...»
اساساً مصاحبه کردن و پافشاری بر فرضیههایی که از پس ذهن هرکسی هم میتواند متصاعد شود، اشکال گرفتن از زمین و زمان و بحرانزده نامیدن جامعه کار آسانی است، اگر نبود که شما هر سه روز یکبار با روزنامهها و رسانههای مختلف مصاحبه و گفتگو نمیکردید و یا در صفحات اجتماعی یادداشت منتشر نمیکردید؟! این اصراری که شما برای بحرانی نشان دادن شرایط جامعه و مردم ایران دارید، اگر برای هر اتفاق سازنده دیگری صرف میشد الآن دهها اتفاق مبارک رخداده بود؛ البته که در این صورت بساط بازار مکاره شما هم جمع شده بود و دیگر نمیدانستید در رسانهها از چه سخن بگویید.
بعد از استیصال اجتماعی و شغلهای اجباری، کرونا، بورس، بیمه، قرارداد 25 ساله با چین، انتخابات مجلس و ریاست جمهوری، از قاچاقچیان و کیفقاپی هم صحبت کردید. دایره علم شما گویا بیش از هر کارشناس و استاد دانشگاهی است چراکه هرکدام از اینها خودش دنیایی دارد و تحصیلات خاص دانشگاهی میطلبد، هرچند شما هم برای تداوم حضور در محفل رسانههای معاند نظام و آن ور آبی نیاز دارید که پیرامون هر چیزی اظهارنظر کنید. بارها و بارها در سالهای گذشته از نشانههای فروپاشی اجتماعی، بحران اقتصادی و استحاله فرهنگی سخن گفتید، هر بار هم که اتفاق نمیافتد دوباره این اصطلاحات را به کار میبرید. به نظر میرسد باید دنبال اصطلاحات جدیدتر و موضوعاتی عجیبتر باشید تا در رسانهها بیشتر دیده و شنیده شوید.