راهکار عبور از مشکلات ایجاد یک تحول است
میرباقری: حضرت آقا مطلبی را همین چند وقت پیش بیان فرمودند و اون این بود که برای عبور از مشکلات نیازمند یک تحول هستیم. انقلاب اسلامی دستاوردهایی داشته اما خب یک موانع و آسیبهایی هم داشته، نمیشود که انسان این آسیبها را نبیند. با محافظه کاری و حفظ وضعیت موجود نمیتوانیم از این مشکلات رها شویم. این تحول هم یک امر ساده نیست، واقعا تحول یک امر پیچیدهای است.
دو جریان برای تحول جامعه طرح دارند
میرباقری: الان دو جریان عقلانیت در مورد تحول حرف دارند. هر دو جریان طرحی برای تحول دارند یک جریان محافظهکار که میخواهد وضع موجود حفظ شود که با این هم چیزی حل نخواهد شد. این جریان دنبال یک مدرنیته اخلاقی است یعنی برنامههای بین المللی را پیش ببریم تا مشکلات حل شود. این جریان در اصل نمیخواهند یک تحول اساسی رخ دهد. شیر تمدن غرب را به سمت جامعه باز میکند اما یک حق تحفظ برای اسلام قائل می شوند، انگار اسلام حرف اساسی ندارد و تنها برخی جاها یک سایش ایجاد میکند. این جریان اسم این کار را پذیرش سلطه غرب نمیگذارد اما در عمل پذیرش همان سلطه است. تحول اساسی به نفع اسلام نیست.
یکی از جریانهای تحولخواه تمامیت غرب را میپذیرد
میرباقری: عملاً یکی از این دو جریان تحول تمامیت غرب را می پذیرد و موافق مدرنیزاسیون است. یک دیدگاه تحول هم این است که ما باید وضع موجود را تغییر دهیم به نفع اسلام، این جریان ابتدا خیلی هم ساده نگاه میکرد مثلاً حضرت آقا در مورد اسلامی کردن دانشگاهها حرف زدند این جریان با مشکلات جدی مواجه شد. عملاً همه فضای تولید علم آموزش و پژوهش باید تغییر کند بنابراین فرایند حل مشکلات تحول است و ما معتقد به تحول هستیم اما این کار بسیار پیچیده است.
در انتخابات شما ببینید ما حتی نتوانستیم مشارکت را درست تئوریزه کنیم، مشارکت حضور اراده ملت است و این حضور چه در عرصه سیاسی، چه در عرصه اقتصادی و چه در عرصه فرهنگی مهم است. این رشد را باید تئوریزه کرد و این مسیر پیچیده است. غرب این مشارکت را تئوریزه کرده البته به نفع خودش، یک طیفی میگویند برویم همان را بیاوریم و در جامعه پیاده کنیم. آنها متوجه درگیری اسلام با این مبانی هم هستند و به مرور میگویند اسلام را هم حذف کنید.
من یادم هست در سال ۷۶ و در آغاز دوره اصلاحات روزنامههایشان با صراحت این را می نوشتند که نهادهای غیر دموکراتیک را حذف کنید و همان سال رفتند سراغ قانون اساسی و حذف ولایت فقیه. این همان جریان اول تحولخواه است. اینها پیچیدگی کار را به خوبی درک کردهاند. این جریان در آن 8 سال به بنبست خورد و فهمید تحول آن هم به آن معنایی که دوست داشتند در جامعه ایران به سادگی قابل هضم نیست. این جریان الان میگوید ما باید با ساز و کارهای اجتماعی و توسعه اجتماعی کار را پیش ببریم و اصلاحات را انجام دهیم، اسلام هم در این مسیر استحاله میشود.
جریان دیگر تحولخواه به دنبال تمدن اسلام است
میرباقری: جریان دیگر تحولخواه به دنبال تمدن اسلام است و من معتقدم در این جریان طی یکی دو دهه اخیر نیروهای انسانی بسیار فرهیختهای تربیت شده است. همانهایی که آقا از آنها تعبیر میکند به آتش به اختیارها، جوانان نخبه، جهادی، فعال، خوش فکر و باسواد. من معتقدم جریان سواد در اختیار جوانان نخبه انقلابی است. نمیگویم جریان اول، آدم با سواد ندارند اما رشد سواد و نوآوری در این طرف واقعاً متفاوت است.
در این سالها آقا هرجایی با این جوانها مجلس داشته و جوان ها مشکلات را مطرح کردهاند، آقا فرمودند من هم قبول دارم اما شما باید حل کنید، یعنی جوانان باید بیایند به میدان، ملت باید بیاید به میدان و مسؤولین هم باید فضا را فراهم کنند تا این اتفاق بیافتد در اقتصاد هم همین است.
ساز و کار عبور از مشکلات نیاز به یک تحول جدی دارد انتخابات هم از همین جنس است. ببینید سکولارهایی که اعتقاد به حذف اسلام دارند توفیقی در کشور ما به دست نخواهند آورد. آنهایی که در کشور ما گاهی توفیقاتی کسب کردهاند سکولارهای مسلمان هستند. مسلمان هستند اما به حاکمیت سیاسی اسلام اعتقاد ندارند یعنی به جمهوری اسلامی معتقد نیستند، اینها متوجه جمهوریت اسلام نمیتوانند بشوند.
انتخابات محل انتخاب یکی از این دو طرح تحول است
میرباقری: این انتخابات برای همین است که ملت یکی از این دو جریان را برای عبور از مشکلات انتخاب کنند. البته در بین هر دو جریان طیفهای مختلفی هست، شما میبینید در جریان جبهه انقلاب نامزدهایی هستند که نماد تفکرات متفاوتی هستند هرچند که یک جبهه هستند و یک جهت دارند که این هم یک امر مبارکی است و این تکثر عامل رشد است.
نامزدهای انقلابی باید همافزا شوند و همدیگر را خنثی نکنند
میرباقری: من معتقدم اصل وجود این تکثر باعث رشد است اما باید یک سازوکاری تدارک ببینیم که نه فقط در جریان انتخابات بلکه در همه مسائل هم افزا بشویم اگر یک قرارگاه واحدی باشد که همه اینها را هم افزا بکند و سر لحظه تصمیمات معقول بگیرد، تصمیمی که به تقویت جبهه انقلاب ختم بشود، این تکثر مانع نخواهد بود. اما اگر این تکثر هم افزا نشود و چالش با همدیگر داشته باشند یا در لحظههایی که باید تصمیمات مهم را بگیرند برای حفظ این جبهه، این تصمیم را نگیرند این تکثر آفت زا خواهد بود.
اصل این تکثر نمایانگر اندیشه و تفکر است و این اختلافات، اختلافات سیاسی نیست بلکه اختلافات حقیقی است و البته همه اینها باید هم افزا باشند و همدیگر را خنثی نکنند و بر اساس یک قرارگاه عمل بکنند و اگر لازم بود یک تصمیم انقلابی بگیرند حتما این اتفاق باید بیفتد.