میدل ایست مانیتور در این رابطه می نویسد: «مذاکرات جاری میان ایران و دیگر طرف های بین المللی توافق "برجام"(بدون حضور مستقیم آمریکا) در وین که با هدف احیای توافق مذکور انجام می شود، بار دیگر امیدها جهت برقراری تنش زدایی و بهبود روابطِ تهران و واشنگتن را زنده کرده است.
اغلب کشورهای جامعه بین المللی(به غیر از رژیم اسرائیل، عربستان سعودی، امارات و بحرین)، از این تحول(روند احیای برجام) استقبال می کنند. این مساله مخصوصا با توجه به تنش زایی های گسترده دولت سابق آمریکا به ریاست جمهوری "دونالد ترامپ" علیه ایران، بیش از پیش از اهمیت برخوردار می شود.
با این حال، انتظارات و امیدورای ها دال بر احیای برجام، ضرورتا به معنای این نیست که یکچنین اتفاقی به طور صد در صد قرار است بیفتد. برای شروع باید گفت که انتظاراتِ متقابل ایران و آمریکا از یکدیگر جهت انجام دادن یکسری اقدامات از سوی طرف مقابل خود که زمینه را برای بازگشت آن(هر کدام از دو کشور) به توافق برجام فراهم کند، بسیاری پیچیده تر و عمیق تر از آن چیزی است که در ظاهر بسیاری می توانند تصور کنند.
مهم تر از همه، ایران عمیقا نسبت به بازگشت به یک توافق که محدودیت های گسترده و عمیقی را بر توانمندیهای هسته ای آن وضع می کند و در عین حال، هیچ امتیازی نظیر لغو تحریم ها علیه آن را نیز عملیاتی نمی کند، بدبین است. ایران پس از تجربه "کارزار فشار حداکثری" دولت ترامپ، بر این نکته تاکید دارد که طرف های غربی نیز باید به تعهدات خود عمل کنند و عملا جاده انجام تعهدات در چهارچوب معادله برجام را یک طرفه تعریف نکنند. ایران عملا با توسعه سانتریفیوژهای پیشرفته خود و افزودن بر ظرفیت های غنی سازی اش، این پیام را به طرف های غربی و مخصوصا آمریکا رسانده که قصد مصالحه به هر قیمت را با آن ها ندارد. واقعیت این است که ایران حتی بدون وجود توافق برجام که به دلیل رویه های مخرب دولت آمریکا، برای آن تا حد زیادی به توافقی عاری از منفعت تبدیل شده نیز، قدرتِ رشد کردن و افزایش توانمندی های خود را دارد.
*تاریخچه اِعمال محدودیت ها بر برنامه هسته ای ایران
برنامه هسته ای صلح آمیز ایران سال هاست که تحت نظارت های گسترده و عمیق آژانس بین المللی انرژی اتمی قرار دارد(برای حدودا 20 سال). ایران در سال 2003، اجرای"پروتکل الحاقی" را بر توافقNPT (منع اشاعه تسلیحات هسته ای) امضا کرد. امری که عملا برنامه هسته ای ایران را بیش از هر کشور دیگری، زیر ذرهبینِ بازرسی ها و نظارت های بین المللی قرار داده است.
نکته خنده دار در این میان این است که اسرائیل که همواره بر تلاش های به اصطلاح پنهان ایران جهت دستیابی به تسلیحات اتمی تاکید کرده، عضو NPT نیست و آژانس بین المللی انرژی اتمی حتی یک مرتبه مجوز بازرسی از تاسیسات اتمی آن را نیافته است. این مساله مخصوصا وقتی به این نکته توجه کنیم که رژیم اسرائیل چیزی بیش از 90 کلاهک اتمی دارد، بیش از پیش سوال برانگیز می شود.
ایران در سال 2015، توافق برجام را امضا کرد و نظارت های گسترده ای را بر برنامه اتمی خود پذیرفت و آژانس بین المللی انرژی اتمی و خودِ دولت آمریکا نیز بارها پایبندی ایران به توافق مذکور را تایید کردند. با این حال، سال 2018، دولت ترامپ به صورت یکجانبه و با بهانه های واهی(و در شرایطی که حتی خودِ این دولت نیز پایبندی ایران به برجام را تایید کرده بود)، از توافق برجام خارج شد و تحریم های گسترده ای را علیه ایران وضع کرد. نباید فراموش کرد که حتی دولت اوباما هم که توافق برجام در زمان آن امضا شد، تحریم ها علیه ایران را لغو نکرد بلکه تا حدی فضا را برای تخفیفِ تحریم های ایران فراهم ساخت.
دولت آمریکا عملا توافق برجام را به یک تجربه تلخ برای ایران تبدیل کرد و سیاستمداران ایرانی تا سال ها این بدعهدی آمریکا را به یاد خواهند داشت. ایرانی ها اکنون به خوبی می دانند که آمریکا در توافقات بین المللی به هیچ وجه قابل اعتماد نیست و هر رئیس جمهوری از این کشور(آمریکا) در آینده می تواند به راحتی راهی که ترامپ در پیش گرفت را در قبال ایران دنبال کند. از این رو، تعاملِ ادعایی آن ها با ایران، مسیر سختی پیش رو دارد.
*محیط منطقه ای
یکی از مواردی که موقعیت جمهوری اسلامی ایران را در روند مذاکرات هسته ای وین، بیش از پیش تقویت میکند، شرایط مطلوب این کشور در منطقه و نفوذ قابل توجه آن در خاورمیانه است. همین مساله در نوع خود حاکی از آن است که کارزار فشار حداکثری دولت ترامپ علیه ایران، تا چه اندازه شکت خورده است. ایران به نحو قابل توجهی در دوران فشارهای دولت ترامپ علیه خود، موقعیت منطقه ای اش را بهبود بخشیده و توانسته از آن برای خود اهرمی موثر بسازد.
از سویی باید توجه داشت که اگرچه آمریکا در منطقه حضور دارد، با این حال، روند کلی تحولات در خاورمیانه اشاره به عقب نشینی اجتناب ناپذیرِ این کشور از خاورمیانه دارد. نباید فراموش کرد که خروج آمریکا از منطقه، پیروزی بزرگی برای ایران است. این مساله به طور خاص برای کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس نیز به شرط تنش زدایی میان ایران و عربستان(که نمودهایی از آن در مدت اخیر مشاهده شده است)، می تواند امری مثبت تلقی شود.
در رابطه با برنامه هسته ای ایران، خروج آمریکا از منطقه به معنای تضعیف اهرم های منطقه ای این کشور است که این مساله در نوع خود تا حد زیادی از شدت فشارهای آمریکا علیه ایران خواهد کاست و می تواند به قدرتگیری بیش از پیش هسته ایِ ایران بینجامد.
*حل معادله هسته ای ایران
اختلافات و چالش های مرتبط با برنامه هسته ای ایران، در بیش از قریب به دو دهه، حالتی فرسایشی به خود گرفته است. آمریکا و اسرائیل به طرق گوناگون و در برهه های زمانی مختلف، علیه برنامه هسته ای ایران دست به خرابکاری نیز زده اند. در این رابطه به طور خاص می توان به حمله سایبری مشترک تل آویو و واشنگتن با بدافزار "استاکس نت" به تاسسات اتمی نطنز اشاره کرد(اسرائیل در سال های اخیر در چندین نوبت، تاسیسات هسته ای ایران را هدف اقدامات خرابکارانه قرار داده است). از سویی، در چندین مورد اقدامات تروریستی، شماری از دانشمندان هسته ای ایران نیز هدف عملیات های ترور قرار گرفته اند(از جمله این دانشمندان می توان به "محسن فخری زاده" اشاره کرد که در اواخر سال 2020، ترور شد).
تمامی این حملات و اقدامات مخرب، ایران را در پیشرفته کردنِ توان و قدرت هسته ای اش، بیش از پیش مصمم کرده اند. ایران در دوهه اخیر به وضوح، تاب آوری خود را در برابر حملات خرابکارانه و تحریم های اقتصادی نشان داده است.
در این نقطه بسیاری به طرح این سوال می پردازند که آیا اساسا ایران به یک توافق هسته ای نیاز دارد؟ از یک چشم انداز اقتصادی، برخی می گویند بله زیرا این مسله به زعم آن ها می تواند ایران را از برخی امتیازات اقتصادی بهره مند کند. با این حال، از یک چشم اندازِ گسترده ترِ راهبردی و ژئوپلیتیک، با توجه به دامنه قابل توجه قدرت و نفوذ منطقه ای ایران، چندان نمی توان به سوالِ پیش گفته، جواب مثبت داد. قدرت منطقه ای ایران تا حد زیادی به گزینه های در دسترسِ آن، حالتی متنوع داده است. کما اینکه در شرایط فعلی شاهدیم که برخی رقبای منطقه ای ایران نظیر عربستان سعودی در حال حرکت به سمت تنش زدایی با تهران هستند(امری که تا حد زیادی، ریشه در قدرت منطقه ای ایران دارد).
طرف های غربی باید بدانند که عدم حصول توافق در وین، برای ایران به معنای به پایان رسیدنِ جهان نخواهد بود. آمریکا باید بپذیرد که احیای "برجام" و قرار گرفتن در چهارچوب یک توافق پایدار، بیش از آنکه به نفع ایران باشد، در راستای منافع آمریکا قرار دارد».
*لینک:
https://www.middleeastmonitor.com/20210513-why-iran-can-live-without-a-nuclear-deal/