نخستین جبههی انتخاباتی که با جدیت وارد عرصه رقابت شده "طیف
مخالفین وضع موجود" است که شامل چهرههایی همچون آیتالله سید ابراهیم رئیسی،
دکتر سعید جلیلی، سردار سعید محمد، عزتالله ضرغامی، شمسالدین حسینی، فریدون عباسی،
امیرحسین قاضیزاده، محسن رضایی، رستم قاسمی، علیرضا زاکانی و ... است.
مخالفین وضع موجود صریحا نسبت به شرایط اقتصادی و سیاسی کشور نقد دارند و هرکدام برای برونرفت از شرایط فعلی برنامههایی شبیه به هم ارائه و مطرح می کنند.
قدر جامع برنامه های این طیف از کاندیدها در موضوع سیایت خارجی رفع کلیه تحریم ها با استفاده از مولفه های قدرت داخلی و بین الملی جمهوری اسلامی و تلاش برای خنثی سازی تحریم ها می باشد ؛ در موضوع اقتصاد نیز اکثر برنامه های کاندیداهای این طیف بر روی پیاده سازی طرح اقتصاد درون زا و برونگر است که شاکله آن بر روی تولید داخلی، مردمی کردن اقتصاد و عدم پیوند آن با تحولات خارجی می باشد و بر افزایش صادرات تولیدات ایرانی و کاهش واردات کالاهای غیر ضرور خارجی تمرکز دارد.
مخالفین وضع موجود اگرچه بر سر برخی مسائل ممکن است اختلافنظر داشته باشند اما احتمالا در بسیاری از مسائل با یکدیگر وحدت گفتمانی دارند و وجود نارضایتی های اجتماعی از دولت روحانی طی چندسال گذشته میتواند بستر مناسبی برای اقبال مردم به این طیف باشد.
دومین جبهه فعال در عرصه انتخابات شامل
کابینه دولت روحانی و حامیان گفتمانی آن است که
برجستهترین چهره این جریان "اسحاق جهانگیری" است؛ در کنار جهانگیری برخی
وزرای دولت نیز همچون محمد شریعتمداری (وزیر رفاه) و عباس آخوندی (وزیر
سابق
راه و شهرسازی) همچنین عبدالناصر همتی (رئیس کل بانک مرکزی) نیز اعلام
کاندیداتوری
کردهاند.
علاوه بر وزرا و هیات دولت، برخی چهرههای سیاسی اصلاح طلب نیز با هدف دفاع از عملکرد دولت روحانی وارد انتخابات شدهاند، افرادی همچون مسعود پزشکیان، مصطفی کواکبیان، محسن هاشمی، رسول منتجبنیا، محمدجواد حقشناس و ... در این جبهه تعریف میشوند.
حامیان دولت روحانی اگرچه وانمود میکنند قصدشان تشکیل دولت جدید و کارآمد است اما با در نظر گرفتن میزان رای منفی شخصیتهای وابسته به دولت باید این واقعیت را پذیرفت که این گروه امیدی زیادی به رایآوری ندارند؛ بنظر میرسد اصلی ترین انگیزه حضور این افراد در صحنه انتخابات "دفاع از گفتمان کلی دولت" و "حفظ حیات سیاسی" خود برای دوره های آتی انتخابات است چرا که از منظر مردم کار سختی دارند تا بتوانند از عملکرد دولت حمایت کنند.
به نظر می رسد عدم حضور وابستگان دولت روحانی در انتخابات و بیدفاع ماندن گفتمان اصلاحات در این کارزار ممکن است زمینهساز مرگ سیاسی این جریان را موجب شود لذا افرادی همچون جهانگیری با جدیت برای حفظ چارچوب گفتمانی اصلاحات در این انتخابات نقشآفرینی خواهد کرد.
سومین ضلع انتخابات 1400 اما شامل افرادی است که به اشکال مختلف در عملکرد
دولت روحانی سهیم بودهاند اما اینک با توجه به فضای روانی جامعه و شدت گرفتن
میزان نارضایتی مردم از عملکرد دولت، قصد دارند خودشان را ضمن بیارتباط با دولت
روحانی، "منتقد ، منتقدان دولت روحانی" نیز نشان دهند و با حمله به دوضلع دیگر سعی در ایجاد ضلع سوم هستند که در حال حاظر تنها کاندیدا این طیف، علی لاریجانی می باشد.
اگر چه تحلیل رفتار این طیف احتمالا برای بخش زیادی از مردم دشوار خواهد بود اما تجربهی انتخاباتهای پیشین نشان میدهد که اکثریت مردم در نهایت به جناحی اعتماد خواهند کرد که در مسائل مختلف از مواضع مشخصی برخوردار باشند و اگر فردی بخواهد بصورت دوپهلو صحبت کند شانس چندانی نخواهد داشت چراکه عرصه انتخابات و درگیری های سیاسی دائما افراد را در معرض تناقضگویی قرار میدهد و کسی که مواضع شفافی نداشته باشد بیش از هرکس دچار چالش خواهد شد.
با مروری بر انتخابات ریاستجمهوری سال 1392 و جبههبندی های سیاسی سابق میتوان دریافت که اتخاذ رویکرد غیرشفاف و برخورد دوپهلو در عرصه انتخابات کمکی به رایآوری کاندیداها نخواهد کرد، کمااینکه به طور مثال در سال 1392 نیز محمدباقر قالیباف علیرغم عملکرد موفقی که در شهرداری تهران از خود نشان داده بود موفق به پیروزی در انتخابات نشد چراکه نتوانست موضع خود را بصورت شفاف مشخص کند.
قالیباف در انتخابات 1392 خود را منتقد دولت محمود احمدینژاد نشان میداد اما مرزبندی مشخصی با گفتمان حاکم بر دولت احمدینژاد نداشت، هرچند که اختلاف او با شخص احمدی نژاد بر همگان مشخص بود اما از لحاظ گفتمانی قرابت زیادی داشت و این در شرایطی بود که مواضع جریان اصلاحات در تقابل با دولتِ پیش بسیار شفاف و صریح بود.
در انتخابات 1400 نیز علی لاریجانی قصد دارد نقش قالیباف را در
انتخابات 1392 بازی کند، لاریجانی از سویی خود را منتقد دولت روحانی نشان میدهد و
ادعا میکند نسبت به وضع موجود معترض است اما نمیتواند مرزبندی خود را با دولت
فعلی مشخص کند و نقشآفرینی خود را در حمایت از سیاستهای روحانی توضیح دهد، البته این احتمال نیز متصور است که ایشان نتواند تا پایان انتخابات جناح خود را حفظ کند و برای ماندن در صحنه انتخابات به یکی از دوگانه ملحق شود و عملا در این انتخابات نیز ما شاهد یک دوقطبی باشیم، تداوم دولت پیشین و یا تغییر وضع موجود.