مشرق، اگرچه کوفی عنان از نظر مدیریتی دوران موفقی را در سازمان ملل پشت سر گذارد اما به علت گرایشات سیاسی در فعالیتهای خود به شدت تحت انتقاد قرار داشت. وی به عنوان دبیر کل سازمان ملل سعی نمود تا این نهاد را همراستا با جهان تک قطبی و جهانیسازی هژمونی آمریکا درآورد. وی بنیانهای ایدئولوژیکی سازمان ملل را زیر سؤال برده و توانایی آن برای جلوگیری از مناقشات را تضعیف نمود. با این وجود، وی هماکنون مسؤول حل و فصل بحران سوریه شده است.
کوفی عنان دبیر کل سابق سازمان ملل و برنده جایزه صلح نوبل توسط بان کی مون و نبیل العربی به عنوان فرستاده ویژه مشترک برای مذاکره در مورد یک راهحل صلحآمیز برای بحران سوریه معرفی گشته است. با توجه به سوابق و همچنین تصویر درخشانی که از وی ترسیم شده است همه از این انتصاب استقبال نمودند.
این مقام ارشد بینالمللی واقعا نماینده چه کسانی است؟ چه کسانی وی را به بالاترین مناصب رساندند؟ گرایشات سیاسی وی چه بودند و تعهدات کنونی وی چه چیزهای هستند؟ این سؤالات با سکوتی احتیاطآمیز رویارو میشوند گویی که عملکرد سابق وی فیالذاته تضمین کننده بیطرفی وی است!
انتخاب و پرورش کوفی عنان توسط بنیاد فورد و سازمان سیا
کوفی عنان و خواهر دوقلوی وی افوا عطا در 8 آوریل 1938 در یک خانواده آریستوکرات در مستعمره انگلیسی ساحل طلایی (Gold Coast) به دنیا آمدند. هنری رجینالدو، پدر وی رئیس قبیله فانته (Fante) و همچنین فرمانده استان آسانته (Asante) بود.[1] اگرچه وی با حکومت بریتانیا مخالفت میکرد اما یکی از خادمین وفادار تاج و تخت انگلستان بود. وی در کنار دیگر افراد برجسته در اولین جنبش استعمار زدایی شرکت نمود اما با دیدی تردیدآمیز و نگران به شور و شوق انقلابی قوام نکرومه مینگریست.
در هر حال، تلاشهای نکرومه باعث شد که کشور در سال 1957 با نام غنا از انگلستان استقلال یابد. در آن زمان کوفی عنان 19 ساله بود. وی اگرچه نقشی در انقلاب نداشت اما به عنوان معاون "مجمع ملی دانشجویان" منصوب شد. در آن زمان بود که وی توسط یکی از شکارچیان ارشد بنیاد فورد شناسایی شده و برای برنامهای با عنوان "رهبران جوان" معرفی گشت. بدین ترتیب از وی دعوت شد تا یک ترم را در دانشگاه هاروارد بگذارند. بنیاد فورد پس از مشاهده علاقه وی به آمریکا تصمیم گرفت که حمایت مالی از تمام دوران تحصیلی وی را بر عهده بگیرد. بدین ترتیب وی ابتدا در کالج مکآلستر (Macalester College) در مینهسوتا به تحصیل اقتصاد پرداخت و سپس تحصیلات عالی خود را در رشته روابط بینالملل در "مؤسسه تحصیلات عالی مطالعات بینالمللی ژنو" به پایان رساند. پس از جنگ جهانی دوم، بنیاد فورد که توسط صنعتکار مشهور هنری فورد تأسیس شده بود تبدیل به یکی از ابزارهای غیررسمی سیاست خارجی آمریکا شده و رونمایی موجه برای فعالیتهای سازمان سیا پدید آورد.[2]
دوران تحصیلات کوفی عنان در خارج (1961-1959) مصادف با سختترین سالهای جنبش حقوق مدنی سیاهپوستان آمریکایی بود (یعنی آغاز مبارزات بیرمنگهام مارتین لوتر کینگ). در نظر وی این حرکت نیز به مانند جنبش استعمارزدایی غنا بود اما بار دیگر از شرکت در آن اجتناب ورزید.[3]
مرشدین آمریکایی وی که تحت تأثیر دستاوردهای آکادمیک و رفتارهای احتیاطآمیز سیاسی عنان قرار گرفته بودند دربهای سازمان بهداشت جهانی را به روی وی گشودند و بدین ترتیب اولین شغل رسمی وی آغاز گشت. وی پس از سه سال فعالیت در این سازمان به عنوان کمیسر اقتصادی آفریقا در آدیسآبابا منصوب شد. با این وجود، وی به علت عدم برخورداری از شایستگیهای کافی برای فعالیت در سازمان ملل به آمریکا بازگشت تا مطالعات خود را در رشته مدیریت در "مؤسسه تکنولوژی ماساچوست" (MIT) ادامه دهد (1972-1971). وی سپس تلاش نمود تا به عنوان مدیر توسعه توریسم به کشور بازگردد اما به علت مشکلاتی که با حکومت نظامی غنا داشت در سال 1976 به سازمان ملل بازگشت.
یک زندگی کاری موفقیتآمیز علیرغم شکستهایی فاجعهبار
وی در سازمان ملل عهدهدار مناصب مختلفی شد که از آن جمله میتوان به فعالیت در UNEF II (نیروی اضطراری حافظ صلح برای نظارت بر فرآیند آتشبس بین مصر و اسرائیل پس از جنگ اکتبر 1973) اشاره نمود. وی سپس مدیر پرسنل در دفتر کمیسریای عالی پناهندگان سازمان ملل شد.
وی در این زمان بود که با نانی لاگرگرن مستر (Nane Lagergren Master) همسر دوم خود آشنا شده و ازدواج نمود. نانی، یک وکیل سوئدی، و از اقوام رائول والنبرگ (Raoul Wallenberg)، فرستاده ویژه سوئد به بوداپست در دوران جنگ جهانی دوم بود. والنبرگ دارای روابط ویژهای با یهودیان بوده و همچنین از اعضای OSS (سازمان سلف سیا) بود. ازدواج موفق کوفی عنان دربهایی را به روی وی باز نمودند که وی به تنهایی قادر به عبور از آنها نبود بالاخص درب سازمانهای یهودی.
خاویر پرز دکوئیار، دبیر کل وقت سازمان ملل وی را به عنوان دستیار دبیر کل و مسؤول مدیریت و منابع انسانی و ایمنی و امنیت کارکنان (90-1987) منصوب نمود. با الحاق کویت به عراق، 900 کارمند سازمان ملل در این کشور باقی ماندند. کوفی عنان توانست طی مذاکره با رژیم صدام حسین این افراد را رهایی بخشد و بدین ترتیب وجهه بسیار خوبی در سازمان یافت. وی سپس به عنوان مسؤول بودجه (92-1990) و عملیاتهای صلحبانی در زمان پطروس پطروس غالی (96-1993) فعالیت کرده و مدت کوتاهی نیز فرستاده ویژه سازمان به یوگوسلاوی بود.
به گفته ژنرال رومئو دلایر (Romeo Dallaire)، فرمانده کانادایی نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در روآندا، کوفی عنان به درخواستهای مکرر وی پاسخ نداده و مسؤول اصلی انفعال سازمان ملل در قبال نسلکشی 800/000 نفر از ساکنین این کشور است.[4]
سناریوی مشابهی نیز در بوسنی و زمانی که 400 تن از حافظین صلح توسط صربها گروگان گرفته شدند رخ داد. کوفی عنان درخواستهای مکرر ژنرال برنارد خاویر (Bernard Janvier) را نادیده گرفته و اجازه داد تا کشتاری قابل پیشگیری به وقوع بپیوندد.
در اواخر سال 1996، آمریکا انتخاب مجدد پطروس پطروس غالی را وتو نموده و توانست کاندیدای مورد نظر خود یعنی یک مقام ارشد از داخل خود سازمان را به سمت دبیر کلی برگزیند. این فرد کسی نبود جز کوفی عنان. شکستهای وی در روآندا و بوسنی به جای تخریب عنان، تبدیل به نقاط قوت شدند زیرا وی به صورت داوطلبانه به آنها اعتراف نمود و قول داد که با اصلاح سیستم سازمان ملل از وقوع مجدد آنها جلوگیری نماید. بدین ترتیب وی در ژانویه 1997 به عنوان دبیر کل سازمان ملل برگزیده شد.
دبیر کل سازمان ملل متحد
کوفی عنان بلافاصله پس از انتصاب به عنوان دبیر کل سازمان ملل یک سمینار دو روزه را برای 15 نفر از نمایندگان کشورها در سازمان ملل پشت درهای بسته برگذار نمود. میزبانی این نشست محرمانه را بنیاد برادران راکفلر (Rockefeller Brothers Fund) در "مرکز کنفرانس پوکانتیکو" (Pocantico Conference Center) بر عهده داشت. وی در این نشست، خارج از چارچوب رسمی سازمان ملل، اصلاحات مورد نظر خود را با نمایندگان کشورهایی که میدانست میتواند بر حمایت آنها حساب کند، مطرح نمود.
"پیمان جهانی" مداخلهگری در امور کشورها در پوشش سازمان ملل
مهمترین نوآوری کوفی عنان برنامهای با عنوان "پیمان جهانی" (Global Compact) بود که عبارت بود از بسیج جامعه مدنی برای جهانی بهتر. بر اساس این برنامه، صاحبان سرمایه، اتحادیهها و سازمانهای غیردولتی گرد هم میآمدند تا در مورد حقوق بشر، استانداردهای کارگری و محیط زیست به بحث بپردازند.[5]
این برنامه در عمل تلاشی بود برای تضعیف قدرت دولتهای ملی و افزایش توان شرکتهای چند ملیتی و سازمانهایی که تنها دارای ظاهری "غیر دولتی" بوده اما تحت حمایت مالی مخفیانه قدرتهای بزرگ قرار دارند. کوفی عنان با تقویت لابیگرها به عنوان شرکای سازمان ملل، روح منشور سانفرانسیسکو را دفن کرد. هدف این سازمان جلوگیری از جنگ نه از طریق رسمیت یافتن حقوق برابر ملتهای کوچک و بزرگ بلکه از طریق حمایت از همگرایی بین منافع خصوصی است. "پیمان جهانی" انحرافی است از منطق پذیرفته شده جهانی مبنی بر عامالمنفعه بودن قوانین بینالمللی، به سوی منطق انگلوساکسون که در آن منفعت عامه خیالی بیش نیست و مدیریت خوب نیز عبارت است از تجمیع بین بیشترین تعداد منافع ویژه.
دو دوره کوفی عنان (2006-1997) بازتاب واقعیت یافتن یک عصر تاریخی است که در آن جهانی تک قطبی و مطیع جهانیسازی هژمونی آمریکا به بهای از دست رفتن اقتدار دولت ملتها و افرادی که نمایندگی آنها را بر عهده دارند، شکل میگیرند. این برنامه نیز به مانند برنامههای خیریه آمریکایی قصد دارد حس خوبی از خود ساطع نماید در حالیکه صاحبان آن در حال تحمیل بیعدالتی ساختاری هستند.
استراتژی برنامه "پیمان جهانی" به مانند "بنیاد وقف ملی دموکراسی" است که برخلاف عنوانی که دارد سعی میکند با دستکاری در فرآیند دموکراسی مقاصد سازمان سیا را به پیش برد.[6] ذینفعان جهانیسازی در پیمان جهانی مشارکت میجویند تا موقعیت دولت-ملتها را تضعیف نمایند. امروزه دیگر صلح هدف اولیه سازمان ملل نیست زیرا جهان تک قطبی پلیس خود را دارد یعنی آمریکا. بدین ترتیب سازمان نیز میتواند تمام انواع اعتراضات را در خود جذب نماید تا بینظمی جهانی را به اثبات رسانده و توسعه تجاوزطلبانه و جهانی هژمونی آمریکا را توجیه نماید.
دکترین عنان
کوفی عنان طی سخنان خود در 20 سپتامبر 1999 در مجمع عمومی با اشاره به تجربیات خود در روآندا و بوسنی اعلام داشت که کشورها در انجام وظیفه خود برای دفاع از مردم موفق نبودهاند. وی متعاقبا چنین نتیجهگیری کرد که حامیت دولتها، اصل اساسی منشور سازمان ملل، مانعی در برابر حفاظت از حقوق بشر است. دکترین عنان توجیهی برای مداخلهگری دولتها بزرگ است که به وضوح در عملیاتهای سال 2011 در لیبی متبلور شد[7] و راه را برای مداخله در امور سوریه نیز باز نموده است.
برنامه نفت در برابر غذا
در دوران کوفی عنان و بین سالهای 1996 تا 2003 برنامه نفت در برابر غذا به پیشنهاد وی در مورد عراق اجراء شد. هدف از این برنامه تضمین این امر بود که عایدات نفت تنها صرف نیازهای مردم عراق میشوند نه ماجراجوییهای نظامی صدام. با این وجود تحت تحریمهای بینالمللی و نظارت مستقیم کوفی عنان این برنامه تبدیل به ابزاری برای آمریکا و انگلستان شد و آنها تا زمان حمله به عراق از این کشور اخاذی نمودند.[8] مردم عراق سالیان متمادی دچار سوءتغذیه بوده و از نبود دارو رنج میبردند. چندین نفر از مقامات مرتبط با این برنامه آن را یک "جنایت جنگی" توصیف نموده و حتی از سمتهای خود استعفاء دادند. در میان این افراد، هانس فون اسپانک (Hans von Sponeck) دستیار دبیرکل و دنیس هالیدی (Denis Halliday) این برنامه را عامل نسلکشی 1/5 میلیون عراقی شامل حداقل 500/000 کودک معرفی نمودند.[9]
بازگشت به خانه اول
پس از گذشت ده سال به عنوان دبیر کل سازمان ملل، کوفی عنان فعالیتهای خود را در بنیادهای کم و بیش خصوصی ادامه میدهد.
در دسامبر 2007، انتخابات کنیا به صحنه مناقشات داخلی تبدیل شد. موای کیباکی (Mwai Kibaki) در انتخابات ریاست جمهوری رایلا اودینگا (Raila Odinga) نامزد تحت حمایت واشنگتن را شکست داد. گفته میشود که اودینگا دارای نسب فامیلی با اوباما، سناتور وقت، است. سناتور مککین نتایج انتخاباتی را به چالش کشیده و دعوت به انقلاب پیامکی نمود. طی چند روز 1/000 نفر کشته و 300/000 آواره شدند. مادلین آلبرایت پیشنهاد داد که "مرکز صلح و حقوق بشر اسلو" میانجیگری نماید. مؤسسه دو نماینده اعزام داشت: مایونی بوندیک، نخستوزی سابق نروژو کوفی عنان یعنی دو عضو هیأت مدیره مرکز اسلو.
در پی این "میانجیگری" رئیسجمهور منتخب تسلیم خواستههای آمریکا شد. وی با اجرای اصلاحاتی در قانون اساسی از بخشی از قدرت خود به نفع نخستوزیر چشم پوشید و اودینگا را نیز به عنوان نخستوزیر معرفی کرد.[10] کوفی عنان به عنوان یک آفریقایی پیر عاقل، این تغییر رژیم را که توسط آمریکا تحمیل شده بود مشروعیت بخشید.
کوفی عنان هماکنون دو مسؤولیت کلیدی بر عهده دارد. اول، وی عهدهدار ریاست "پانل پیشرفت آفریقا" است. این سازمان توسط تونی بلیر و پس از برگزاری نشست گروه هشت در گلنیگلز (Gleeneagles) با هدف تضمین پوشش رسانهای وزارت توسعه بینالمللی انگلستان تأسیس گشت. این سازمان فعالیت ناچیزی در راستای بهبود وضعیت آفریقا از خود نشان داده است. وی همچنین ریاست "اتحاد برای انقلاب سبز در آفریقا" را نیز بر عهده دارد. هدف این سازمان حل مشکلات غذایی قاره سیاه از طریق بیوتکنولوژی است. در حقیقت این سازمان یک نهاد لابیگری است که توسط بیل گیتس و بنیاد راکفلر تأسیس گشته تا محصولات اصلاح شده ژنتیکی تولید شده توسط مونسانتو (Monsanto)، دوپونت (DuPont)، داو (Dow)، سیسنگنتا (Syngenta) و دیگر شرکتها را توزیع نماید. بسیاری از کارشناسان مستقل معتقدند که استفاده از محصولات اصلاح شده ژنتیکی که قابل تولید مجدد نیستند علاوه بر مسائل زیستمحیطی باعث میشود کشاورزان همیشه وابسته به تأمین کننده خود بوده و نوع جدیدی از استثمار انسانی شکل گیرد.
کوفی عنان در سوریه
با این اوصاف، این مقام رده بالای بینالمللی چرا به سوریه آمده است؟ انتصاب وی در وهله اول نشان میدهد که بان کیمون، دبیر کل کنونی سازمان ملل متحد که وجههاش به علت تسلیم در برابر آمریکا و چندین رسواییها[11] تخریب شده، شایسته این کار نبود در حالیکه کوفی عنان علیرغم سوابقی که دارد هنوز دارای چهره مثبتی است.
پذیرش دوفاکتوی انتصاب عنان از جانب اعضای شورای امنیت و اتحادیه عرب، بدین دلیل است که انتظارات متضاد را برآورده میسازد. از نظر برخی، فرستاده ویژه مشترک برای ایجاد صلح اعزام نشده بلکه وی قرار است تنها زینتبخش صلحی باشد که قبلا قدرتهای بزرگ در مورد آن به توافق رسیدهاند. برخی دیگر انتظار دارند که وی تجربه کنیا را تکرار کرده و بدون خونریزی بیشتر رژیم این کشور را تغییر دهد.
طی چند هفته گذشته، فعالیتهای کوفی عنان حول ارائه نقشه خودش متمرکز بوده است. این نقشه نسخه اصلاح شده پیشنهادی است که توسط سرگئی ایوانف، وزیر امور خارجه روسیه، ارائه شد. وی پیشنهاد مذکور را اصلاح نموده تا آن را برای آمریکا و متحدینش نیز دلپذیر سازد. علاوه بر این، عنان با اعلام این مطلب که بشار اسد را قانع ساخته تا فاروق الاسد، معاون خود را مأمور مذاکره با مخالفین نماید، برنامهای دیگر را نیز پیاده نمود. این امر به منزله امتیازی از جانب سوریه به شورای همکاری خلیج فارس است.
در حقیقت، اسد به مدت یک سال ریاست این مذاکرات را بر عهده داشت اما عربستان و قطر خواسته کاملا متفاوتی داشتند: اسد چون یک علوی است کنار رود و قدرت به معاون سنی رئیسجمهوری تفویض گردد. بنابراین به نظر میرسد که این فرستاده ویژه مشترک در حال مهندسی مسیری برای ادامه کار دولتهایی است که به سوریه حمله کرده و افسانه یک انقلاب دموکراتیک آغشته به خون را طرح ریختهاند.
با این وجود، دورویی عنان، که در دمشق از دیدار با اسد راضی بود اما پس از بازگشت به ژنو اظهار ناامیدی نمود، هیچ گونه سؤالی را در مورد نیات واقعی وی برنیانگیخته است.
منابع و مآخذ:
[1] "Kofi Annan – The Man To Save The World?", Saga Magazine, November 2002. http://www.williamshawcross.com/index.php?page=annan
[2] "Ford Foundation, a philanthropic facade for the CIA,” Voltaire Network, 5 April 2004, and "Pourquoi la Fondation Ford subventionne la contestation," by Paul Labarique, Réseau Voltaire, 19 April 2004. http://www.voltairenet.org/a30039
[3] Who is Kofi Annan? The United Nations "Peacekeeper" Handpicked by the CIA, Thierry Meyssan, March 31, 2012. http://www.globalresearch.ca/index.php?context=va&aid=30057
[4] Shake Hands with the Devil : The Failure of Humanity in Rwanda, by Roméo Dallaire, Arrow Books Ltd, 2004
[5] http://www.unglobalcompact.org/aboutthegc/thetenprinciples/index.html
http://www.voltairenet.org/a16649 [6]
[7] "UN security council resolution 1973 in favour of a no-fly zone in Libya,” Voltaire Network, 17 March 2011. http://www.voltairenet.org/a168941
[8] "Annan: Génocide en Iraq et Paix en Syrie?," by Hassan Hamade, As-Safir (Lebanon), Réseau Voltaire, 22 March 2012. www.voltairenet.org/a173203
[9] "United Nations implications in war crimes,” by Silvia Cattori, Voltaire Network, 23 March 2007. www.voltairenet.org/a146495
[10] www.usatoday.com/news/world/2008-01-10-kenya-elections_N.htm
[11] "An Open Letter to the dishonorable Ban Ki-moon,” by Hassan Hamade, As-Safir (Lebanon), Voltaire Network, 27 January 2012. http://www.voltairenet.org/a172532