*بسیاری از مردم بهخوبی احساس کردند که جریانی غربگرا و نفوذ کرده در لایههای سیاسی حساسترین وزارتخانه دولت نمیخواهد تا این سریال تهیه و یا ادامه یابد. در بخش اول، گاندو سازان مورد خطاب ظریف در یک عملیات غافلگیرکننده پرونده یک جاسوس کارکشته دو رگه را گشودند و چنان در بیان زوایای پنهان جریان نیویورکیها وزارت خارجه، پیش رفتند که حتی مذاکرات برجام هم تحت تأثیر آن قرار گرفت.
* به یاد داریم که در گاندوی یک مردم با سیاستمدارانی که با پوشش خاص خود معرف دولت اعتدال بودند خود را در یک جبهه احساس نکردند و آنجایی که محمد قهرمان سریال به نماینده وزارت خارجه گفت که پول تبادل مایکل هاشمیان نیز بهحساب برجام و مذاکرات واریز گردید سکوت نماینده دولت آب سردی بود بر واقعیتگرایی فیلم.
*یا درجایی که به نماینده وزارت خارجه اجازه ورود و یا تحویل گرفتن جاسوس غربی را نداد نیز این احساس تقویت شد که مردم با محمد و تیم همراهش بیشتر احساس همزبانی میکنند تا نماینده دولت و نماینده دولت بیشتر به حافظ منافعی میمانست که به همراه سفیر سوئیس تلاش داشت تا در روند این تبادل غرور ملی ایرانیان را خدشهدار سازد.
*اما اوج گاندو یک به نظر این راقم آنجایی بود که جاسوس مورداشاره دست خود را برای دست دادن به سمت محمد دراز کرد و با پاسخ غرور آفرین نماینده امنیتی کشورمان روبرو شد. انتظار این بود که این سخنان از زبان نماینده دولت بگوش برسد نه نماینده ارگان امنیتی کشور.
*گاندوی 1 با فراز و نشیبهای زیادی برخلاف دیگر سریالها که از دیگر شبکهها مکرراً پخش میشد (تعداد تکرارهای سریالی مانند پایتخت بهترین نمونه این ادعاست) مورد غضب قرار گرفت و تا چندی پیش اجازه پخش مجدد بر خلاف خواست عمومی مردم داده نشد لیکن بالاخره فشار افکار عمومی برای تکرار و ادامه ساخت گاندوی 2 در دیگر موضوعات سیاسی – امنیتی کار خود را کرد و جواد افشار یکبار دیگر گاندو 2 را با همان مضمون گاندوی 1 جلوی دوربین برد با تذکر این نکته که اما و اگرهای زیادی درباره صحتوسقم ادامه ساخت گاندو در فضای رسانه دستبهدست میشد.
* گاندو 2 ظاهراً این بار نوک پیکان رونمایی از عملکردهای وزارت خارجه در برجام و تیم مذاکرهکننده را سرلوحه خود قرار داده بود با این نگاه که اگر در گاندوی 1 عوامل پرونده افرادی تاجر مسلک، خود فروخته و جاسوس بودهاند این بار سطح نگاه تهیهکننده و کارگران سریال به بالاترین سطوح مدیریتی وزارت خارجه اشاره داشت؛ که میتوان به مجمع تشخیص مصلحت نظام و دفتر مطالعات استراتژیک، تیم مذاکرهکننده برجام، دفتر مطالعات سیاسی وزارت خارجه و... اشاره کرد.
* گاندوی 2 در نمایش خود اما نتوانست بازهم اصل بر خلاف گاندوی 1 اصل غافلگیری را بکار ببندد و تا پایان سریال اهداف سیاسی جریان غربگرای داخلی را پنهان کند. کاری که در گاندوی 1 به بهترین وجه اجرا کرد و به همین خاطر در میانه راه در چالشهای سیاسی موافقان و مخالفان خود قرار گرفت.
درباره موافقان که سخن و دلایل اصرار بر ادامه سریال زیاد است اما مخالفان که محمدجواد ظریف نیز در نهایت به جمع آنان پیوست میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
* سریال گاندو نشان داد که اینگونه سریالها ظرفیت و مقبولیت فراوانی در میان مردم دارند و اگر سریالهایی مانند پایتخت در 6 قسمت و با هزینههای فراوان و استقبال مردم روبرو شده است گاندو نیز این تنوع موضوعی و نیاز جامعه را به نمایش گذاشت.
* رفتار سیاستمداران و خصوصاً دولتمردان اعتدال نشان داد که موضوع شفافیت نیاز واجب امروز جامعه ماست لیکن دولت محرمانهها که همه چیز را از مردم مخفی نگهداشته بود مردم تشنه دانستن توافقات پشت پرده که دانستن آن حق مردم هم بوده است را به سمت خود جذب نمود و موج رسانهای آنچنان قوت گرفت که هرگونه پاسخگویی و مقابله با مفاهیم بکار برده شده در سریال توسط دولت و یا وزیر خارجه را در جبهه مخالفان شفافیت سازی قرار داد.
درنتیجه گیری میتوان پیشنهادی به دولت اعتدال عموماً و محمدجواد ظریف وزیر خارجه و برجامی دولت داد و آن این است که اگر شما بر ادعای خود مبنی بر دروغ بودن موضوعات گاندو مصرید بهتر است شکایت خود را به قوه قضائیه ببرید و مقصرین و تهمت زنندگان به برخی اعضای تیم مذاکرهکننده را به مجازات برسانید در غیر این صورت باورمان مبنی بر اینکه گاندو سازان واقعی را باید در وزارت خارجه و دولت اعتدال جستجو کرد که بستر ظهور و بروز جاسوسان سرویسهای امنیتی بیگانه بودهاند تقویت خواهد شد فکری که هماینک نیز با پخش سریال گاندو تقویت شده و قطع ناگهانی در شبهای گذشته این امر را عمق و گسترش بیشتری نیز داده است.