به گزارش
پایگاه 598، شورای راهبردی نهضت استادی کشور در نامهای انتقادی به رئیس جمهور، ضمن نقد
محتوای سخنرانی وی در جلسه ششم اسفند هیئت دولت و دعوت به پرهیز از
دوگانهسازیهای تصنعی، استناد روحانی به آیات سوره انفال برای توجیه متعهد
ماندن ایران به برجام پس از خروج یکجانبه امریکا را «تفسیر به رأی» خواند.
در بخشی از این نامه خطاب به رئیس جمهور آمده است: استحضار دارید بیش
از ۳ هزار و ۸۸ نفر از استادان و مدرسان نهضت استادی کشور در روزهای اخیر
طی نامهای به ملت شریف ایران، توقف اجرای پروتکل الحاقی از سوی جمهوری
اسلامی ایران را دستاورد بزرگ مقاومت ملت ایران و ثمره وحدت قوای حاکم در
کشور ارزیابی نمودند؛ مع الأسف در روز ششم اسفند حضرتعالی هم زمان با اجرای
توقف پروتکل الحاقی و با وجود شرایط خاص منطقهای و بینالمللی ایران
اسلامی، به طرح سخنانی پرداختهاید که شگفتی افکار عمومی را درپی داشته و
همچنین موجبات تشویش وطن خواهان گردید؛ نهضت استادی ایران با توجه به سرور و
شادکامی حاصل از میلاد امیرالمؤمنین علی علیهالسلام ترجیح داد نقد برخی
اظهارات یاد شده را به روزهای پس از عید ولادت مولای متقیان موکول کند.
اینک با این توضیح، حضرتعالی را به دقت و تأملات ضروری زیر جلب مینماید.
یکم: رئیس جمهور به گونهای سخن راندند که تصور میشود نیروهای وطنخواه و
پر دغدغه و نگران از وضعیت کشور مسئول وضع کنونی از جمله آثار متن و
پیرامون پروتکل الحاقیاند این در حالی است که در تحمیل پروتکل الحاقی و
نقض عهدهای پر مرارت بیگانگان بر ملت بزرگوار ایران جنابعالی از دوره
دبیری شورای عالی امنیت ملی و تاکنون که ریاست آن و نیز اکنون که مسئولیت
قوه مجریه بر عهده شما است سهم اصلی در این باره داشته و دارید؛ نهضت
استادان ایران بر این باورند پروتکل الحاقی که حاصل تلاش شما و دولت وقت
بود همانا نگاه ارباب - رعیتی را بر ایرانیان و دانشمندان میهن تحمیل کرده و
فشارهای اجتماعی و اقتصادی را در ۱۷ سال بر ملت ایران مضاعف کرده است
اکنون آیا انصاف است بجای عذرخواهی از ناکارآمدیها در تحمیل
پیماننامههای پرخطای حقوقی، نگرانیها و دلواپسیهای نیروهای انقلابی و
ملی را عامل تخریبها و یأس ملی معرفی نموده و خویشتن را در مقام قهرمان
ملّی بنمایانید؟!
سفرههای مردم در هشت سال گذشته تنگتر شده است
دوم: جنابعالی قریب به هشت سال بر مصادر اصلی در امور اقتصادی، اجتماعی و
سیاسی تکیه زدید، به جای توجه به تواناییهای ملی، همواره بهبود در اقتصاد و
معیشت را با خواستهای متکبرانه امریکا و اروپا گره زده و به خاطر این
هدفگذاریهای نادرست و شرطی کننده امور داخلی به نگاههای بیرونی، حاوی
روشی غیرعلمی، غیرتجربی و غیرانقلابی و دور از کرامت ایرانیان، سفرههای
مردم را، امّا روز به روز تنگتر کردید، با توجیه گشایش در امور معیشت،
سانتریفیوژها را از بُن ارّه کردید، قلب نیروگاه و دانش هستهای را از جای
کندید و رویش بتن ریختید، چرخ کارخانهها از حرکت باز ایستاد، اما توأمان
جوخههای ترور اردوگاه غرب علیه دانشمندان و قهرمانان وطن فعال شد،
تحریمها گستردهتر شد و البته رانتهایی شگفتآور زیر عنوان تهیه اقلام
ضروری کشور با عدم نظارت و حسابرسی شما و وزرای محترم ذیربط نصیب افراد و
گروههایی خاص و چپاولگر شد؛ نهایتاً با نوع اداره امور مردم در دولت
محترم رکورد تورم در ۶۰ سال اخیر شکسته شد!
اکنون، اما آیا انصاف است جناب آقای روحانی فرافکنانه کوتاهیهای خویش را
با طعنه، به حساب جایگاه والای ریاست جمهوری در قانون اساسی گذاشته و در
کمال ناباوری مردم را به عدم حضور در انتخابات دور سیزدهم ریاست جمهوری
ایران دعوت کنند؟! آیا شایسته است جنابعالی ناکامیهای دولت یازدهم و
دوازدهم در اعتماد یکجانبه و بی حد و حصر به جنایتکاران عالم برای پیشرفت
اقتصادی را که به خصوص معلول نگاه غیرمدبرانه جنابعالی و وزیر محترم
امورخارجه بوده به دیگران نسبت دهید؟! آری! بنا به قول رئیس جمهور، ما هم
میدانیم که وضع به گونهای شده که بخش مهم انتقادات متوجه ریاست محترم
جمهوری است، اما رئیس جمهور اگر نمیتوانند و شاید دیگر نمیشود که این
نقیصه را تاپایان عمر دولت محترم رفع کنند نباید در شرایطی که کشور به تحفظ
لسانی کارگزاران و نیز به ایجاد امید در ملت صبور و بزرگ ایران نیاز دارد
به گونهای غیرمنصفانه و ناعادلانه انواع تهمت را به دلسوزان و دلواپسان
تکرار نادیده گرفتن منافع ملی روا نمایند!
شائبه انحصارطلبی را از خود دور کنید
سوم: ریاست محترم جمهوری با نادیده گرفتن اصل مترقی و عقلی تفکیک قوا، مع
الأسف خویش را فراتر از سایر قوای رسمی برآمده از قانون اساسی و اراده ملّی
دانسته و با این نگاه، خود را علاوه بر اجرا، بر فراز نظارت بر اجرای
قانون اساسی نیز نشانده و با این توجیه غیرعلمی و دور از نگاه مقام مفسر
رسمی قانون اساسی؛ دیگر قوای حاکم بر کشور را به مداخله در امور قوه مجریه
متهم میکنند؛ امّا ما متواضعانه تأکید میکنیم که اصرار بر این نگاه
فراقانونی شائبه انحصارطلبی را در اذهان ایرانیان تداعی میکند.
چهارم: به نظر میرسد حضرتعالی به رغم فرمان رهبر فرزانه و پاسدار حقوق
ایرانیان، مجدداً و در سخنرانی ششم اسفند به نحو کنایهآمیزی قانون مصوب
مجلس در صیانت از منافع ملت ایران را در حد یک گزاره و جملهای روی کاغذ
قلمداد کردید که قادر به شکست دشمن نیست و راه چاره وحدت است؛ این البته
روایتی شاذ از دوگانه سازی؛ قانون و مردم است که اظهار آن از سوی جنابعالی
که خود با شعار حقوقدانی و قانونگرایی بر سر کار آمدید کاملاً در تناقض و
نیز فاقد وجاهت عقلی است؛ زیرا یکی از پیشنیازهای پیشرفت کشور عمل به
قانون است وآنگهی مگر ریاست محترم جمهوری از دوره دبیری شورای عالی امنیت
ملی در دولت وقت که با دور زدن مجلس شورای اسلامی و نمایندگان ملّت سایه
پرخسارت و غیرقابل جبران ۱۷ ساله را در تحمیل پروتکل الحاقی بر ایرانیان
روا کرده و تا اکنون که گویا میل به تکرار آن وجود دارد عواید و منفعتی را
برای کشور به ارمغان آوردهاند که اکنون مجدداً و در اوج شگفتی آگاهان و
دانشمندان علم حقوق، قانون اخیر و مترقی نمایندگان ملّت در صیانت از منافع
ملّت و رفع کامل تحریمها را خطوط روی کاغذ و شاید کاغذبازی ارزیابی
میکنند؟!
در تفسیر سوره انفال دچار خطا شدید
پنجم: آقای رئیس جمهور! با اینکه فقیهان، محدثان و مفسران بارها از نقل و
تفسیر نادرست روایات و آیات قرآن کریم از سوی جنابعالی در استفاده ابزاری
برای دفاع از خویش و دولت محترم و به خصوص تزئین غرب ابراز ناخوشنودی
نمودند مع الأسف دوباره از حیث علمی، سیاسی و در بیان شأن نزول آیه قرائت
شده در روز ششم اسفند دچار اشتباهی فاحش شدید و چنین تلقی شده که باز هم
ناخواسته به تزئین جبهه مکار و جنایت پیشه غرب مبادرت نمودید. جنابعالی
مستحضرید این آیه در سوره انفال است که پس از غزوه بدر در رمضان سال دوم
هجری نازل شد. تاریخ نزول این سوره و این آیه، خود مهمترین دلیل بر ابطال
فرضیات شما در سخنرانی مذکور است.
توضیح آنکه، مفسران، این آیات را ناظر به پیمان رسول خدا (ص) با قبائل
سهگانه یهود در مدینه میدانند؛ یعنی قبائل بنی قینقاع و بنینظیر و بنی
قریظه. گو اینکه هنگام نزول این آیات، هنوز نقض عهدی از جانب این سه قبیله
صورت نگرفته؛ و نخستین نقض عهد، توسط یهود بنی قینقاع و پس از غزوه بدر و
نزول این چنین شد که بلافاصله منجر به مجازات و اخراج آنان از مدینه شد و
نه تجدید پیمان!
با توضیحی که گذشت، روشن شد که مراد از جمله (ثُمَّ ینْقُضُونَ عَهْدَهُمْ
فِی کلِّ مَرَّهًٍْ) آن است که شأن و دأب کفار، نقض عهد است؛ نه آنکه آنها
نقض عهد کردهاند و رسول خدا (ص) مجدداً با آنان تجدید عهد کرده است، از
این رو تفسیر به رأی شما نه از آیه قابل استفاده است و نه از تفاسیر و نه
از تاریخ!
نکته شایان توجه دیگر آنکه آیات بعد به روشنی، مفهومی را که در بطلان فرضیه
شما گذشت تأیید میکنند. در آیه ۵۸ میفرماید: (وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ
قَوْمٍ خِیانَهًًْ فَانْبِذْ إِلَیهِمْ عَلَی سَوَاءٍ إِنَّ اللَّهَ لَا
یحِبُّ الْخَائِنِینَ). در این آیه نمیفرماید اگر کفار خیانت کردند پیمان
را به سویشان بیفکن، بلکه میفرماید: حتی اگر خوف و احتمال عقلایی از نقض
پیمانشان داشتی این کار را بکن!
همچنین خاطر شریف را مستحضر میدارد به اینکه با توجه به نزول این آیات در
سال دوم و در زمانی که هنوز نقض عهدی صورت نگرفته، بنابر تفسیر دلخواه
جنابعالی از این آیات، نعوذبالله رسول خدا (ص) دستور آیه ۵۸ را نه یک بار
بلکه مکرراً زیرپا نهاده، زیرا نه تنها با خوف از خیانت کفار، پیمان را به
سویشان نیفکنده، بلکه صبر کرده تا آنها مکرراً نقض کنند و رسول خدا نیز
مکرراً تجدید پیمان کند!
از این رو متواضعانه تأکید میکنیم هر گونه تلاش برای تحمیل مفهوم مد نظر
جنابعالی بر این آیه، تلاشی است بی حاصل؛ زیرا، آنچه که تاریخ از عملکرد و
سیره رسول خدا (ص) گزارش کرده، شدت و غلظت بر کفار، و اجرای حکم مجازات پس
از نقض پیمان است.
آقای رئیس جمهور! همانطور که به خوبی میدانید اینک مقاومت ملّت، دولت و
تمامی ارکان کشور در برابر جبهه واحد غرب به ثمر نشست؛ تمامی گزینههای پر
طمطراق امریکا و اروپا در مقابل قدرت الهی ملّت و رهبری حکیم آن و نیز به
مدد خونهای مطهر شهیدان به خصوص شهید عالمتاب؛ سلیمانی (رضوانالله علیه)
بی خاصیت شد، از این رو باید با رجوع به منطق عمل ملّی و انقلابی و پرهیز
از اعطای امتیازات بی حساب و دوباره به دشمنان ملّت و کشور و با دوری از
دوگانه سازیهای تکراری و قدیمی برای نقل مکان ایران بزرگ به قرن جدید شمسی
را با نهایت همکاری در کشور فراهم کرد چه اینکه با تأسی به توصیه معمار
کبیر انقلاب اسلامی (رضوانالله علیه) باید دانست که خدمتگزارانی بالا و
والاتر در راه خدمتاند.