سایت خبری صراط نوشت: جنیفر روبین (Jennifer Rubin) طی مقاله ای در واشنگتن پست تحریم ها علیه ایران بی فایده و ادامه تحریم ها را ناکارآمد دانست.
وی در بخشی از این این مقاله که با عنوان "با تحریمهای ایران به کجا میرسیم؟" به چاپ رسانده است نوشت: یک مقام ایرانی علاقه مند به آیتالله خامنهای، رهبر ایران، برنامهای مشروح برای حمله به اسرائیل را منتشر نموده است.
به گزارش "مؤسسه تحقیقات رسانهای خاورمیانه" علیرضا فرقانی، سیاستمدار ایرانی و از متحدین سرسخت رژیم [ایران]، اخیرا مقالهای با عنوان "ایران باید تا سال 2014 به اسرائیل حمله کند" منتشر نموده است.
این مقاله در میانه مباحث رسانهای منتشر میشود مبنی بر اینکه آیا اظهارات رژیم ایران علیه اسرائیل آنگونه که برخی ادعا میکنند انتحاری است. مقاله فرقانی سندی قطعی است مبنی بر اینکه ایران مصمم به نابودی دولت یهودی میباشد.
بنا بر این گزارش در ادامه مقاله مذکور با اشاره به اظهارات رئیس جمهور علیه رژیم صهیونیستی و لزوم نابودی آن آمده : در حالیکه برخی در رسانههای آمریکایی ادبیات جنایتکارانه رژیم را دست کم میگیرند ناظرین در کپیتالهیل [محل استقرار ساختمان کنگره] با نگرانی فزاینده نظارهگر ایران هستند. یکی از دستیاران اعضای کنگره که از نزدیک مسائل ایران را تعقیب میکند گفت: "زمانی که اظهارات تجاوز طلبانه احمدینژاد و افرادی به مانند فرقانی با توانمندی تسلیحات هستهای برای نابودی دولت یهودی اسرائیل ترکیب میشوند ما نمیتوانیم آنچه را که آنها به صورت مداوم به جهان میگویند نادیده انگاریم. کنگره تهدید ایران را بسیار جدی میداند."
واشنگتن پست اضافه کرد: در همین حین، منتقدین دولت به صورت فزایندهای نگران شدهاند که با توجه به نادیده انگاشتن گزینه نظامی و از بین رفتن امید به یافتن یک راه حل "دیپلماتیک"، رئیسجمهور به سوی یک باتلاق دیپلماتیک پیش میرود – زیرا وی با ساده لوحی فکر میکند معاملهای انجام خواهد گرفت یا شاید نمیخواهد در سال انتخابات مناقشهای ایجاد گردد.
گفتنی است ترس غرب از آینده هسته ای ایران و همچنین بی فایده بودن تحریم های همه جانبه علیه جمهوری اسلامی رسانه های این کشور را وادار به ارائه چنین تحلیل هایی نموده است .
در زیر متن کامل مقاله جنیفر روبین را می خوانید .
با تحریمهای ایران به کجا میرسیم؟
یک مقام ایرانی علاقه مند به آیتالله خامنهای، رهبر ایران، برنامهای مشروح برای حمله به اسرائیل را منتشر نموده است.
به گزارش "مؤسسه تحقیقات رسانهای خاورمیانه" علیرضا فرقانی، سیاستمدار ایرانی و از متحدین سرسخت رژیم [ایران]، اخیرا مقالهای با عنوان "ایران باید تا سال 2014 به اسرائیل حمله کند" منتشر نموده است.
این مقاله در میانه مباحث رسانهای منتشر میشود مبنی بر اینکه آیا اظهارات رژیم ایران علیه اسرائیل آنگونه که برخی ادعا میکنند انتحاری است. مقاله فرقانی سندی قطعی است مبنی بر اینکه ایران مصمم به نابودی دولت یهودی میباشد.
در حالیکه برخی در رسانههای آمریکایی ادبیات جنایتکارانه رژیم را دست کم میگیرند ناظرین در کپیتالهیل [محل استقرار ساختمان کنگره] با نگرانی فزاینده نظارهگر ایران هستند. یکی از دستیاران اعضای کنگره که از نزدیک مسائل ایران را تعقیب میکند گفت: "زمانی که اظهارات تجاوز طلبانه احمدینژاد و افرادی به مانند فرقانی با توانمندی تسلیحات هستهای برای نابودی دولت یهودی اسرائیل ترکیب میشوند ما نمیتوانیم آنچه را که آنها به صورت مداوم به جهان میگویند نادیده انگاریم. کنگره تهدید ایران را بسیار جدی میداند."
با این وجود، مشخص نیست که دولت اوباما نیات رژیم ایران را چگونه میفهمد. آیا هدف دولت اوباما تنها دفع حمله نظامی اسرائیل است؟ آیا هدف بازگرداندن ایران به میز مذاکره برای مذاکرات بیحاصل بیشتر است؟
هرچقدر که تحریمها سریعتر و دردناکتر باشند، بهتر میتوان هر گونه برنامه از جانب اسرائیل برای بمباران ایران را مهار کرد. این حمله پیشگیرانه میتواند آغازگر جنگی جدید در خاورمیانه باشد. اتخاذ این اقدام ابتدایی علیه بانک مرکزی [ایران]، یعنی اولین باری که آمریکا به دنبال یک نهاد بزرگ رفته است، یکی از راههایی است که دولت اوباما میتواند از طریق آن نشان دهد که هماکنون زمان فرا رسیده است.
در همین حین، نگرانی اسرائیل به طور فزایندهای ادامه مییابد مبنی بر اینکه ایران تا تابستان به بمب هستهای دست خواهد یافت و اینکه این بهار آخرین فرصت برای نابودی تأسیسات مرتبط با بمب است. بسیاری از مقامات اسرائیلی معتقد هستند که تحریمها فقط زمان در اختیار ایران میگذارند تا برنامه هستهای خود را به زیر زمین و خارج از دسترسی حملات نظامی اسرائیل منتقل کند.
در همین حین، منتقدین دولت به صورت فزایندهای نگران شدهاند که با توجه به نادیده انگاشتن گزینه نظامی و از بین رفتن امید به یافتن یک راه حل "دیپلماتیک"، رئیسجمهور به سوی یک باتلاق دیپلماتیک پیش میرود – زیرا وی با ساده لوحی فکر میکند معاملهای انجام خواهد گرفت یا شاید نمیخواهد در سال انتخابات مناقشهای ایجاد گردد. جیمی فلای (Jamie Fly) از مؤسسه "نوآوریهای سیاست خارجی" به من گفت: "در حال حاضر، پذیرش این رژیم به عنوان یک طرف مذاکره جدی، مضحک بوده و تنها به آنها زمان میدهد تا اورانیوم را غنیسازی نموده و گامهای نهایی را به صوی توانمندی تسلیحات هستهای بردارند. هماکنون که تحریمهای جدی در نهایت اعمال شدهاند بدترین زمان برای کم کردن فشار است."
مایک سینگ (Mike Singh) از "مؤسسه واشنگتن" نیز گفت: "من فکر میکنم خطر واقعی اینجاست که ایران بار دیگر از گفتگوها صرفا برای ایجاد تأخیر و انحراف افکار استفاده کند نه برای یک بحث جدی در مورد نگرانیهای بینالمللی درباره فعالیتهای هستهایاش. رژیم ایران انگیزه زیادی دارد تا نیروی چشمگیر تحریمها را پراکنده سازد."
این امر در حقیقت، اشکال ذاتی در مرکز رویکرد تحریمها است، بالاخص با توجه به ینکه دولت آمریکا قبلا نشان داده که به ضربالاجلهای مذاکرهای پایبند است. به نظر میرسد که نظارت کنگره هماکنون بیش از هر زمان دیگری مهم است.
هماکنون باید از دولت پرسیده شود: پایان بازی در اینجا چیست؟ آیا معتقد است که مذاکرات در حال حاضر چیزی بیش از اینکه برای روحانیون زمان پدید آورد تا بر روی برنامه تسلیحات هستهای خود فعالیت کنند، انجام خواهند داد؟ ارزیابی "کارآمد" بودن تحریمها چقدر طول خواهد کشید؟ نه تنها ما هماکنون جوابی برای این سؤالات نداریم، بلکه بسیار تردید دارم که دولت نیز جوابی داشته باشد. و این امر بیش از هر چیز دیگری مسألهساز است.