ایشان را باید فرماندهی دانست که بقول سردار شهید قاسم سلیمانی از آن نوع فرماندهانی است که خود در عقب ایستاده و همه را به جلو میراند و استراتژی فرمانده پیشتاز را یا قبول ندارد و یا اصولاً با آن بیگانه است. در آخرین مورد هم باز میبینیم که فرمانده میدانی قوه مجریه در تقدیم برنامه بودجه سال آينده نه خود و یا حتی معاون و کاندیدای پوششی انتخابات دوره دوازدهمشان جناب جهانگیری را نه که معاون حقوقی ایشان مجلس را به قدوم مبارکشان مزین خواهند ساخت. البته در این باب چند نکته قابل تأمل و توجه است:
۱- نیامدن رئیسجمهور برای تقدیم لایحه بودجه به مجلس نوعی لجبازی آشکار با ملت ایران و نمایندگان ایشان میباشد؛ و سنت خطرناکی است که میتواند نام حسن روحانی را در نماد اولین و آخرین رئیسجمهوری کشور ثبت کند که اینگونه رفتارهای فراقانونی را باب میکند قرار دهد.
۲- دلیل شرعی و بهداشتی کرونا در جایی که همه نمایندگان و ملت ایران با به رعایت پروتکلها خوانده شده و با رنگهای مختلف به میادین و ادارات برای ادامه کار کشور در محل کار خود حضور دارند دلیل قانع کنندهای برای عدم حضور ایشان نبوده و نیست.
۳- با تصویب لایحه برجامی مجلس یازدهم که میرود تا مرده متعفن و جاده یکطرفه برجام را برای همیشه دفن کند این اقدام که همزمان با ریزش بازار بورس و کاهش چند باره سرمایههای مردم نیز در حال رخ دادن است نوعی برخورد سیاسی و جناحی را برای مقام ارشد قوه مجریه که باید فراجناحی عمل کند بسیار مشام آگاهان و مردم را آزار میدهد.
۴- درحالیکه که ما در برجام هم تحریمهای شدید شده و میشویم، هم تهدیدی به جنگ میشویم، هم سرمایههایمان در بانکهای خارجی بلوکهشده و امکان نقلوانتقال آن وجود ندارد، ترور و قتل دانشمندان و نخبگان و نظامی کشور هم کشور را به شاهراه انواع تحقیرها و توهینها و تهدیدات کوچک و بزرگ تبدیل کرده است آیا فراخواندن چندی پیش جناب روحانی به وحدت و همدلی در میان مردم و مجریان با این قبیل حرکات طنز تلخی نیست که همچون برجام برد – بردی یکطرفه را به نفع خود دولتمردان تفسیر میکند؟!
نتیجه اینکه این رفتار روحانی در نیامدن به مجلس و فرستادن معاون پارلمانی خود چنان دور از شأن مجلس نمود پیدا کرد که جوابش را رفتار متقابل قالیباف در زمان گرفتن لایحه بودجه توسط معاون رئیس مجلس جواب داده شد که این امر نیز دور از انتظار نبود.