استاد مدام با نامهنگاری و موضعگیری از تیرگی شرایط میگویند بیآنکه تصویری از امکان اصلاح و ایجاد تغییر پیش بگذارند. تحذیرهایی که بیش از رنگوبوی بهصدادرآوردن ناقوس بیداری و بسیج برای تغییر و اصلاح، رنگوبوی روضهخوانی گرفته و علیرغم ادبیات رادیکال، جای مسئولیتسازی و حضور در صحنه، به رکود، ناامیدی و حفظ وضع موجود میانجامد.
البته هرکس با ایشان تعامل داشته معترف به نیت خیر، آزادگی، دغدغههای معنوی و انقلابی ، نقشآفرینیهای ایشان در مواردی مثل اعتراض به مذاکرات هستهای، مفاسد اقتصادی و...همپای دانشجویان، آغوش باز ایشان برای جوانان انقلابی و هزینه دادن در زمانه سکوت محافظهکاران است.
اما مواضع غیرقابل قبول متاخر ایشان بعضا تا مرز تجدیدنظرطلبی پیش رفته. استاد بهدرستی دغدغه مقابله با کسانی دارند که بهاسم ولایت و حفظ نظام و... مانع اصلاح در کشور شده و وضع موجود را حفظ میکنند، اما در برابر آن افراط به تفریط دچار شده و در برابر آنها که همهچیز را به به ولایت فرومیکاهند تا بگویند همهچیز خوب است، خود به همان رویه در جهت عکس دچار شدهاند و بالاتر بهسبک مهندس بازرگان که میگفت مبارزه ضداستبداد بود، و استکبارستیزی و ولایتفقیه در شعارهای مبارزه نبود و روحانیت مبارزه را تصاحب و استکبار را اضافه کرده، ایشان در مسئله بودن ولایت در مبارزات انقلابی تشکیک میکنند و دربرابر آنانکه هر نقد را بهواسطه دینی بودن نظام نفی میکنند، ایشان شأن دینی و معنوی و ابرازارادت به ولایتفقیه را نفی کردهاند.
البته مشکل بازرگان از جدایی از جامعه و نگاه به شعارهای خویش بود که صرفاً دنبال محدودیت استبداد و سلطنت در چارچوب قانون اساسی بود و تودههای مردم که نه به خاطر گروههایی مثل ایشان که بهخاطر امام به صحنه میآمدند را نمیدید و از ارادت جوانان به امام راحل که این ایده محوری را طرح میکردند؟ غیر از این بود که شعار مرگ بر ضد ولایتفقیه هم در برابر غربگرایان بهدنبال قبضه کردن مبارزه و متحجران مخالف دخالت دین در سیاست طراحی شد؟ مشکل از ولایتفقیه است یا افراط ان افراد بهاسم ولایتمداری؟
استاد عزیز اخیرا در مصاحبهای چنان که از ایشان انتظار میرود فرمودند که معتقد به اصلاح تدریجی نظام هستند، اما چرا این نگاه واقعبینانه در مدل موضعگیری ایشان و تصاویر صفر و یکی نسبت به وضع موجود کشور و مواضع عجیب تجدیدنظرطلبانه دیده نمیشود؟ تصاویر نفیمحورکه نگارنده معتقد است ریشه نه در نگاه دینی که در رویکردپستمدرن و عاطفی استاد عزیز دارد و به نوسان از مطالبهگر و منتقد درونگفتمانی تا نقد برونگفتمانی و تجدیدنظرطلبی انجامیده.
امیدست ایشان به رویکردی که خود گفتهاند باز گردند و از اتخاذ مواضع عجیب و همصدایی با غربگرایان و اتخاذ رویکردی با نتیجهای مشابه حافظان وضع موجود، بپرهیزند